به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ «اصلاح طلبان از آرای باطله شکست خوردند»، این جمله از آن دست تیترهایی است که پس از اعلام نتایج سیزدهمین انتخابات ریاست جمهوری در شبکه های اجتماعی بین کاربران رد و بدل میشود. اصلاحطلبانی که سال ۹۲ با حمایت هاشمی از روحانی و «تَکرار می کنم» خاتمی در سال ۹۶ توانستند جریان سیاسی کشور را از آن خود کنند، اما در سال ۱۴۰۰ تا ۲۴ ساعت قبل از آغاز رأی گیری تکلیفشان با جریان متبوع خود مشخص نبود و دست و پا شکسته و به ناچار از همتی حمایت کردند!
سال ۹۶ جریان اصلاح طلبی با حربهی نخنمای همیشگی دست به اقدام رقیب هراسی و تخریب رقبای انتخاباتی روحانی، توانستند رای مردم را جلب کنند. پس از حمایت خاتمی و پیاده نظام اصلاحات با تخریب وجهه سیدابراهیم رئیسی با ادعاهایی از قبیل اینکه اگر رئیسی بیاید بین مرد و زن دیوار خواهد کشید، مردم را ناچار به انتخاب روحانی کردند.
اگرچه روحانی پس از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ راه خود را از اصلاحطلبان جدا کرد، تا جایی که جهانگیری معاون اول خود را به حاشیه راند و از طرفی محمود واعظی، رئیس دفتر رئیسجمهور، در یک اظهارنظر عجیب گفت: «روحانی با سبد رأی شخصیاش به ریاستجمهوری رسید نه با حمایت اصلاحطلبان»
میراث روحانی برای رئیسی
اما ادامه دولت دومِ روحانی، وضعیت اقتصاد کشور روز به روز وخیمتر و معیشت مردم هر روز نسبت به روز قبل کوچکتر شد. اگر بخواهیم یک شِمای کلی از وضعیت اقتصادی که روحانی برای کشور ایجاد کرده و میراث دولتش را در اختیار سیدابراهیم رئیسی قرار دهد، قطعا با آمار و ارقام اسفباری مواجهیم که به چند نمونه از آن اشاره میکنیم؛
۱- نقدینگی ۳۶۰۰ همتی (هزار میلیارد تومانی) ۲- کاهش ۴۰ درصدی قدرت خرید خانوار ۳- افزایش شکاف طبقاتی: در دولت روحانی ضریب جینی از ۰.۳۶۵ در سال ۹۲ به ۰.۳۹۹۲ رسید ۴- برآورد ۳۵۰ هزار میلیارد کسری بودجه ۵- کاهش ۵۰ درصدی قدرت خرید یارانه نقدی ۶- تورم ۵۲ درصدی ۷- نرخ بیکاری ۴۰ درصدی فارغالتحصیلان.
حنای بیرنگ خاتمی و دوستان
چند روز مانده بود به انتخابات که اصلاح طلبان با حالتی سراسیمه که سودای تشکیل دولت سوم روحانی را در سر داشتند از هیچ تلاشی برای تغییر نظر مردم، دریغ نکردند. خاتمی که دیگر رنگی به حنایش نمانده بود، با خلق عبارتهایی از جمله «امیدوارم مردم همت کنند» و «همت بلنددار» مردم را دعوت به انتخاب عبدالناصر همتی کند.
حتی مهدی کروبی که در انتخابات ۸۸ از آراء باطله شکست خورد و مدعی تقلب در آن سال شد، بهصورت علنی از عبدالناصر همتی حمایت کرد تا شاید بتواند مردم را ترغیب به انتخاب نماینده اصلاحات در انتخابات ریاست جمهوری کند.
اصلاحطلبان برای پیروزی در انتخابات دست به هر اقدامی زدند، آنها این بار به سراغ محمدجواد ظریف هم رفتند. به زعم اصلاحطلبان مطرح شدن نام ظریف بهعنوان معاون اول ناصر همتی، برگ برندهای بود که میتوانست در جلب نظر مردم به همتی تاثیرگذار باشد. به همین رو روزنامه سازندگی ارگان رسمی حزب کارگزاران سازندگی، درخصوص شرایط حمایت ظریف از همتی نوشت: «اکنون قطعی است که اگر دولت آینده، دولتی اصلاحطلب بود ظریف در یک مقام چشمگیر به ایفای نقش بپردازد و دوباره شاهد نقش آفرینی های او باشیم. اما ظریف دارای جایگاه و پایگاهی است که حمایت او و حضورش در کنار یک کاندیدا می تواند چنین موثر باشد؟ اگرچه جایگاه هشت ساله ی او در سیاست داخلی و خارجی ایران بهانه ای به دست می دهد که مردم ظریف را بیش از گذشته بشناسند، ولی واقعیت این است که ظریف نشان داد که فراتر از هر دولت و جناح و دسته و حزبی در ایران امروز ما ایستاده است. برای پیروزی وطن مانند یک سرباز پا به میدان، ذره ای دریغ نکرد. او هم نماد ملی گرایی است و هم برآمده از مذهب است. هم وطن پرست است و هم جهان شمول.»
بحران مقبولیت و مشروعیت همتی
بعضی از گروههای اصلاح طلب از ضرورت حمایت از تنها نمایندهشان یعنی عبدالناصر همتی موضعگیری کردند، کارگزاران سازندگی که به دنبال جلب حمایت دیگر جریانات اصلاحطلب بود، اما همتی از بحران مقبولیت و مشروعیت رنج میبرد. از منظر عموم مردم، همتی از تصمیمسازان اقتصادی دولت روحانی به حساب میآمد، چرا که او دلار ۱۰ هزار تومانی را به ۳۰ هزار تومان رساند. پس اگر اصلاح طلبان میخواستند که روی او سرمایهگذاری کنند، این سیگنال را به جامعه مخابره میکردند که تصمیمات و عملکرد اقتصادی دولت روحانی مورد تأییدشان است؛ موضوعی که بسیار خطرناک به نظر میرسد زیرا بیتردید مهمترین مشکل این روزهای کشور اقتصاد است و ازقضا در دیماه ۹۶ و آبان ۹۸ بخش مهمی از مردم به دلیل بحران معیشت هزینههای بسیار دادند.
همچنین رأی همتی نشان داد از رئیس دولت اصلاحات تا عبدالکریم سروش و مصطفی ملکیان و ۱۶ حزب اصلاحطلب هیچ تأثیری بر مشارکت نداشتهاند. این نشان میدهد اگر شخصیتی محبوب تر از همتی هم حضور داشت، چفت و بست وی با دولت روحانی شرایط را بدتر میکرد، بنابراین یا اصلاحطلبی در مسیر اولویتهای مردم نبود یا رقیب توانست با اثبات خود این گزاره را در ذهن جامعه معتبر سازد.
اصلاحطلبان باید به فکر چاره باشند
حسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران در یادداشتی تحلیلی پیرامون انتخابات ۱۴۰۰ و نتایجش نوشت: «اگرچه نظریه تحریم انتخابات با همه هیاهویش در این انتخابات عملا شکست خورد، اما غیبت ۱۷میلیون رأی در انتخابات ۲روز گذشته نکته مهمی است که جبهه اصلاحات و میانهروهای ایران باید دلیل آن را بررسی و تجزیه و تحلیل کنند. این امر منوط به این است که شخصیتهای سیاسی اصلاحطلب متحدتر شوند و جبهههای سیاسی تجدید ساختار کنند و تقویت شوند و روابط خود با مردم را از نو باز تعریف کنند. من به پایان جریان سیاسی اصلاحات معتقد نیستم؛ اما حقیقت آن است که این جریان تضعیف شده و باید خود را باز تعریف کند.»
اصلاحات چریکی!
محمد قوچانی عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی چند روز پیش از برگزاری انتخابات در مطلبی انتقادی نسبت به جریان اصلاح طلبی نوشت: جبهه اصلاحات باید انتخاب کند که قرار است حزب حرفهای باشد یا ائتلاف انتخاباتی؟ میخواهد اپوزیسیون قانونی دولت باشد یا گروه شبهچریکی؟ اگر قرار است که جبهه اصلاحات حزب حرفهای و حتی اپوزیسیون قانونی دولت باشد باید بتواند از همین امروز برای انتخابات ۱۴۰۴ نامزدی را آماده کند، با او گفتوگو کند، با جامعه ارتباط برقرار کند و با حاکمیت رایزنی کند همچنان که در سال ۱۳۷۶ آقای کروبی به نمایندگی از مجمع روحانیون مبارز با مقام رهبری برای نامزدی خاتمی رایزنی کرد.
وی در ادامه تاکید کرد: قدرت جبهه اصلاحات در گفتوگوست نه در قهر که قهر، جبهه اصلاحات نمیخواهد، جنبشهای چریکی میخواهد؛ کار اصلاحات و اصلاحطلبان اما گفتوگوست؛ گفتوگو با جامعه و گفتوگو با حاکمیت و هیچ زمانی بهتر از انتخابات برای این گفتوگو نیست؛ باب گفتوگو را نبندید.
گزارش از یاسین قاسمی