به گزارش سرویس زنان «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ به وقت شعار دادن که باشد، میگویند «دانشجو، موذن جامعه است. اگر خواب بماند، نماز امت قضا میشود.» اما کار به عمل که میرسد، جز رکود و سکوت و رخوت، چیزی از آنها نمیبینی.
اگر انتخاباتهای مختلفی که در فضای سیاسی کشور برگزار میشود را مهمترین و بزرگترین تحول سیاسی کشور بدانیم که به صورت مستقیم توسط مردم رقم میخورد، باید بگوییم مسائل زنان و خانواده نیز مهمترین دست آویز نامزدهای هر انتخابات برای جذب آرای بخشی از جامعه به حساب میآیند. مسائلی که گاه آنقدر سطحی و دست پایین مطرح میشوند که میتوان آنها را توهین به جامعهی زنان قلمداد کرد.
در میان مسائل متعدد مطروحه توسط نامزدها، مسائل زنان در شرایطی مطرح میشود که از صدر تا ذیل بستر و پلتفرم سیاسی جامعهی ما در سیطرهی آقایان است و زنان، کمترین ظهور و بروز را در این بستر سیاسی-انتخاباتی دارند و در عمل، این بستر را به آقایان حاضر در صحنه میبازند؛ حتی در پرداختن به مسائل و دغدغههای مرتبط با زنان و خانواده. در این میان، حتی با در نظر گرفتن سهم آقایان در قبضه کردن بستر سیاسی کشور، بخش زیادی از این به حاشیه رانده شدن زنان، بر گردن خودشان است. زنانی که به جای ورود به عرصه و مطالبهگری، نظارهگر این صحنههای سیاسی بوده و هیچ واکنشی نسبت به مسائل مطرح شدهی مرتبط با خودشان ندارند.
این اتفاق زمانی خطرناکتر خواهد شد که دختران فعال دانشجویی حاضر در تشکلها که نخبگان و موذن جامعه محسوب میشوند، در این فضای ملتهب سیاسی، کنار گود نشستن و نظارهگر بودن را به حضور در میدان سیاسی کشور برای احقاق حقوق زنان ترجیح دهند. اگر ما زنان برای بیان مطالبات، دردها و دغدغههای خودمان پیش قدم نشویم، چه کسی میخواهد ورود کند؟ آقایانی که کمترین درک از مسائل حوزه زنان را دارند یا زنانی که در خارج از مرزها نشسته و برای ما زمین بازی تعریف میکنند؟
در هر صورت، انتخابات سیزدهمین دوره ریاست جمهوری هم به پایان رسید و هشتمین رئیس جمهور کشور انتخاب شد. زنانی که سالهاست در پیچ و خمهای تعریف «رجل سیاسی» پشت دربهای شورای نگهبان ماندهاند، این بار حتی در قامت مطالبهگر هم به خوبی ظاهر نشدند. یعنی نه تنها زنان، کاندیدایی در انتخابات ریاست جمهوری نداشتند، بلکه دانشجویان و دغدغه مندان مسائل زنان نیز صرفا نظارهگر این انتخابات بودند. بارها در مناظرات مختلف از زنان و دغذغههایشان صحبت به میان آمد اما در فضای دانشجویی ما شاهد هیچ گونه ابراز وجود و موضع گیری نسبت به این دغدغههای مطرح شده در مناظرات نبودیم.
از خیر انتخابات ریاست جمهوری که بگذریم، به انتخاباتی میرسیم که در این دوره بیشتر از دورههای قبل، تحت تاثیر فضای ملتهب سیاسی کشور، به محاق رفت؛ انتخابات شوراهای شهر و روستا. فرصتی که میتوانست بهترین بستر برای حضور و بروز زنان باشد، با سرگرم شدن زنان به عنوان تماشاچیهای مناظرات ریاست جمهوری، از دست رفت.
قاطبهی لیستهای منتشر شدهی انتخابات شورای شهر، آقایان هستند. میتوان گفت خانمها سوگلی این لیستها هستند و فقط هستند که باشند و فضای مردانه لیست را بشکنند. تأسفبارتر این که گاهی زنان حاضر در لیست نیز به پشتوانهی یک آقا که حالا میتواند پدر، همسر، برادر و ... باشد، نامشان در بین نام آقایان به چشم میخورد وگرنه نمیشد به حضور خانمها در لیست چشم امید داشت. این که خانمها خود را وارد میدان انتخابات شورای شهر نمیکنند مهم است و جای بحث و بررسی دارد اما نمیتوان از بسته شدن این لیستها توسط آقایان نیز چشم پوشی کرد. اتفاقی که منجر به کنار گذاشته شدن بخشی از بدنهی جامعه زنان میشود. در این حوزه نیز ساز و کار بسته شدن این لیستها میتوانست توسط دختران فعال دانشجویی مورد سوال واقع شود و یا نسبت به این لیستها بیانیههای اعتراضی نوشته شود و به شیوههای مختلف، موضع خود و اعتراض خود را در فضای سیاسی کشور مطرح کنند اما دریغ از حتی نیم نگاهی به این فضا.
انتخابات شورای شهر میبایست از جهاتی بیشتر مورد توجه دختران دانشجوی تشکلی و حتی غیرتشکلی واقع میشد. بحرانهای اجتماعی، امنیت در شهر، تفریح زنان و دختران و بسیاری از مسائل دیگر جز دغدغههای زنان در شهر است که جز با حضور زنان در شورای شهر و تاثیر مستقیم بر تصمیمگیریها و سیاستگذاریها مورد بررسی و رسیدگی قرار نخواهد گرفت. ما معتقدیم شهری که مردانه و توسط مردان ساخته شده در صورتی میتواند جای مناسبتری برای زنان باشد که زنانی در کنار این مردان برای ساخت شهر، نظر بدهند و تصمیم سازی کنند.
اینها مسائلی است که باید توسط دانشجویان دختر جوان و انقلابی که دلسوز این نظام و انقلاب اسلامی هستند، مطرح شود. اگر دختران دانشجو و انقلابی ما قرائت اسلام، امام خمینی و مقام معظم رهبری را از زنان و حضور اجتماعی-سیاسی آنان قبول داشته باشند، باید بپذیرند که باید در فضای سیاسی کشور حضور فعال داشته باشند، نقد کنند، نظر بدهند، چالش کنند و سوال بپرسند. خیلی از مسائل مرتبط با مدیریت شهری ارتباط مستقیمی با زنان دارند، از حاشیه نشینیها و مشکلاتش برای زنان بگیرید تا مسائل مربوط به زنان دستفروش. این مسائل ارتباط مستقیمی با زنان دارد و نیازمند ورود مستقیم دختران جوان و انقلابی و به خصوص متشکل، به این مسائل است. اگر دختران تشکلی نسبت به این مسائل دغدغه نداشته باشند و واکنشی نشان ندهد یعنی قلب تشکلها از تپش افتاده و باید برای احیای آن هر چه زودتر اقدام کرد. چرا که در غیر اینصورت بود و نبود این تشکلها در فضای سیاسی کشور تفاوتی نخواهد داشت.
دختران باید بلند شوند و علم این دغدغهها را بر دست بگیرند و قدم بردارند. باید در مسائل مختلف ورود کنند، موضع بگیرند و زمین بازی تعریف کنند تا از دشمن بازی نخورند. باید از این بستر مناسب تشکلی خود به عنوان تریبونی برای فریاد دردهای مشترک زنان و دختران جامعهی خود بهره ببرند، نه این که صرفا نظارهگر این فضا باشند.
بدا به حال جامعهای که برای احقاق حقوق زنان خود، دل به دختران جوان دانشجو و نخبگانی بسته که خود را «فعال» دانشجویی و سیاسی مینامند اما هیچ فعلی از آنها سر نمیزند. باید فکری کرد به حال این جماعتِ به کُما رفته!
گزارش از مهدیه دهقان