به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ یکی از راه هایی که میتوان یاد محرم و صفر را زنده نگاه داشت مرور خاطرات و روایت هایی هست که از کودکی و نوجوانی از این مجالس و عزاداری ها بیاد داریم و از آنها لذت می بریم. مجموعه کآشوب ۴ اثر ارزشمند به سردبیری نفسیه مرشد زاده از نشر اطراف است که هر ساله در ایام محرم منتشر و روانه بازار نشر می شود.
ویژگی این مجموعه مرور همان خاطرات و روایت آنها از زوایای گوناگون است که در ادامه به معرفی این مجموعه پرداخته ایم:
* کآشوب
کتاب کآشوب شامل بیست و سه روایت از نویسندههای مختلف با دیدگاههای متفاوت است که درباره نسبت خودشان و محرم نوشتهاند. روایتها به زبانی نرم و ساده نوشته شدهاند و هرکدام طعم و لحن اقلیمی را دارند که نویسنده در آن رشد یافته است. دغدغههای متفاوت هر کدام از نویسندگان، روایتشان را منحصربفرد کرده و یکنواختی را از کتاب گرفته است. کتاب کآشوب به همت نفیسه مرشدزاده در ۲۰۸ صفحه منتشر شده و اولین کتاب نشر اطراف است.
کتاب کاشوب، روایت زنده ماندن روضه در گذر زمان است. این آئین قدیمی با فرهنگها آمیخته، طعم و لحن اقلیمهای مختلف را گرفته و در بافت زندگی طوری تنیده شده که دیگر به راحتی نمیشود زندگی و روضه را از هم سوا کرد. نویسندگان دعوت شده به این مجموعه تلاش کردهاند گزارشی صادقانه و عینی از رویدادهایی بدهند که در همین روزها اتفاق افتاده ولی هنوز در سایه واقعه سال ۶۱ است. این راویان از نسبت شخصی و زیستهشان با مجلس روضه نوشتهاند. آمیختن طعم و لحن خرده روایتهای شخصی، روایت فراگیرتری ایجاد کرده که هویتی مستقل از اجزای خرد خودش دارد که در نهایت کنار هم چیدن این صداهای فردی، به گزارش یک پدیده تبدیل شده است.
یکی دیگر از نکات جالب این کتاب این است که یکی از داستانهای آن به روایت مرحوم مهدی شادمانی بوده است. خبرنگاری که روز گذشته پس از سه سال مبارزه با سرطان به دیار حق شتافت.
*رستخیز
خواندن روایتهای متعدد عزاداری حسینی فقط ما را با تنوع و گستردگی صداهای دیگر و سبکهای مختلف و منحصربهفرد سوگواری دینی آشنا نمیکند. تجربهی غمهای شخصی و خصوصی دیگرانی که هر یک به شکلی منحصربهفرد با رخداد عظیم روز دهم گره خوردهاند، معانی جدیدی برای بسیاری از مفاهیم انسانی خلق میکند. تأثیر این تکثر معنای زیسته، کم از خیمههای کوچک و بزرگ عزاداری که لابهلای صفحات این کتاب برپا شدهاند، نیست. انسان امروز بیش از هر چیز نیازمند معناست تا نابسامانیهای زندگیاش را به مدد روایت مهار کند.
رستخیز کتاب جستجوگرانی است که تشنگی و نیزه و خون، عطششان را به فهم ابعاد این عشق بیمثال فرو نمینشاند و کنار سنتهای گرم و رایج محرم، و آن سوی معجزات و شفاها و اشکها و گرهگشاییها به دنبال روایت ماجرای عبور از رنجی هستند که سرچشمهی جوشان زندگی است؛ ماجرای گذر مردمان بزرگ از تنگنای مصیبت.
این کتاب شرحِ زنده شدن ذرهای از درون انسان در فراخوانِ هر سالهی محرم است. داستان شنوندههایی که از مجلس روضه، خردهای اندیشه، اندکی شهود یا تغییری کوچک غنیمت بردهاند. در این اثر بیست و چهار نفر از تجربههایی نوشتهاند که در دل سنت عزاداری این روزها و در همین کوچهها و تکیهها شکل گرفته و دریافت و برداشت تازهای با خودش آورده است. رستخیز روایت محشر هرساله است که هنوز هم رستگاریهای کوچک و بزرگ میآفریند و ما را نو میکند.
*زان تشنگان
در خاطرات خیلی از ما یک سومشخصِ پنهان هست که بخش زیادی از نسبت امروزمان با محرم و عاشورا را مدیون اوییم. سومشخصهای پنهان گاهی مادربزرگ و پدر و پدربزرگاند، گاهی استاد و غریبهای رهگذر. معمولاً شخصیتِ پیچیده، فن بیان قوی یا توانایی منحصربهفردی ندارند، فقط ارادتی واقعی دارند و مهارت و شگردشان همین صداقتشان است. تنها ویژگی خارقالعادهی آنها این است که سومشخصِ عاشقاند. شاید در هیاهوی روزمرگی میزان دلبستگی و حرارتی که به ما منتقل کردهاند و عمق تأثیرشان در زندگیمان را فراموش کرده باشیم ولی وقت نوشتن متنی دربارهی ارتباط خودمان با روضه و عزا خاطرات این اثرگذارانِ بیادعا برمیگردد و علاقه و نشانههایی که در ما جا گذاشتهاند، متن را پر میکند. شاید به خاطر همین است که بیشتر روایتهای کتابی که در دست دارید ماجرای سرایتِ دلبستگی است و قصهی دستبهدستشدنِ سرسپردگی.
در کتاب زان تشنگان بیست و چهار نفر از اتفاقها و سومشخصهایی نوشتهاند که نسبت آنها را با رخداد سال ۶۱ هجری تغییر دادهاند. بیست و چهار نفر از تجربههایی نوشتهاند که در دل این سنت عزا و در همین کوچهها و تکیهها شکل گرفته و دریافت و برداشت تازه با خودش آورده. بیست و چهار نفر گزارشی صادقانه و عینی دادهاند از رویدادهایی که در همین روزها اتفاق افتاده ولی روح آن حماسه و غم دیرین در آن جاری است.
* رهیده
رهیده کتاب چهارم از مجموعهی کآشوب است؛ مجموعهای که بنا دارد اگر خدا بخواهد هر سال از منظری دیگر و آدمهایی دیگر به حال و هوای امروز ما و روضهها نگاه کند. در این کتاب هجده نفر از گروههای مختلف اجتماعی با گرایشهای فکری متفاوت دربارهی رابطهی خودشان و محرم نوشتهاند. تفاوت سبک زندگی و دغدغههای نویسندگان باعث شده که هر کدام از زاویهای به این ماجرا نگاه کنند. محرم در اردوگاههای رژیم بعث، سفر اربعین با مسافری کانادایی، عزاداری پاکستانیها در حاشیهی پایتخت، آماده کردن یک تعزیه به همراه کودکان روستایی در تربتحیدریه، گشتوگذار توریستی در مجالس سخنرانی پایتخت و سفر غیرقانونی به عراق بخشی از موضوعات متفاوتی است که در کتاب چهارم مجموعهی کآشوب روایت شده است.
در قسمتی از کتاب رهیده آمده است:
«شاید هیچوقت نشود فهمید عاشقانههای گرم حسینی، روضهخوانیهای سوزناک و ابراز ارادتهای شاعرانه و آتشین، پیش حضرتش پذیرفتهترند یا روایت دستهای لرزان جوانی که اعتراف میکنند همهی زندگی تلاش کردهاند با محرم و کربلا ارتباط بگیرند ولی هنوز در سفرند، هنوز گوشهی خودشان را در این واقعه نیافتهاند. کسی چه میداند کدامشان به لمس روح کربلا نزدیکترند. برای ما که روایتهای کتاب را جمع میکنیم، اتفاق غافلگیرکننده همیشه آنجا است که به نیت زلال و کوشش بیمنت این جستوجوگران مردد و گوشهنشینان عزاداری بر میخوریم. حتی اگر نوشتن خیلی برایشان سخت باشد، دلشان میخواهد در کاری مربوط به حسین علیهالسلام سهیم باشند و به بهترین شکل نقلِ تنهاییشان در محرم را بنویسند. در پیشکش آوردن شرحِ شکها و فاصلهها، در اعتراف به دور بودن و در ثبت برداشتها و تجربههای نامطمئن و سرگردانشان همانقدر مصمم و مخلصاند که پدرانشان در هدیه کردن برنج و زعفران و کتیبه و پرچم به هیئت.»