به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ هر سال که نزدیک به ماه مبارک رمضان میشویم، خاطرات خوشی از دیدار دانشجویان و تشکلهای دانشجویی با رهبر انقلاب در ذهنمان متبادر میشود. در یکی از روزهای ماه رمضان جلسهای انتقادی و صریح بین دانشجویان و رهبری برگزار میشود که نمایندگان تشکل های دانشجویی به بیان نظرات کارشناسی و انتقادی نسبت به روند کشور طی یکسال اخیر می پردازند.
گویا امسال هم به مانند 2 سال گذشته قرار است این دیدارِ حضوری تبدیل به دیدارِ مجازی شود، چرا که با وجود واکسیناسیون عمومی و کاهش فوتیهای مربوط به ویروس کرونا شرایط برای دیدار حضوری مهیا نشود.
زاویه دید هر کدام از تشکلهای دانشجویی به جامعه، دولت، اقتصاد و مشکلات امروز کشور به گونهای است که می توان گفت هر کدام با توجه به دغدغه و نگاه خود، موضوعات خاصی را بیان کردهاند. ما بر آن شدیم تا در سلسله گزارشهایی به بررسی دغدغهها و انتقادات نمایندگان تشکلهای دانشجویی همچون بسیج دانشجویی، اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل، جنبش عدالتخواه دانشجویی، جامعه اسلامی دانشجویان، دفتر تحکیم وحدت و نشریات دانشجویی وزارت علوم از سال 1395 تا 1400 را که در دیدار با رهبر انقلاب داشتند، بپردازیم.
«علیرضا احمدی» دبیر اسبق اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل در دیدار دانشجویان با رهبر انقلاب/ ماه رمضان سال 1395:
1. روزانه بیش از 3300 کانتینر تنها از یک پایانه، بدون کنترل و مثل آب خوردن وارد کشور می شود و نتیجه آن ورود سالیانه بیش از 30میلیارد دلار کالای قاچاق از مبادی رسمی و غیررسمی است که به طور مستقیم بر رکود و کاهش تولید داخلی اثر دارد، کارگران را بیکار میکند و خانواده ها را از هم می پاشاند. مگر می شود بدون یاری دستهای پشت پرده در مدیریت کلان، این مقدارِ کالای قاچاق وارد شود؟ از طرفی دولت، معدود ابزارهای شناسایی و جلوگیری از ورود کالاهای قاچاق به بازار، نظیر طرح شبنم و ایران کد را تعطیل کرده است.
2. در دانشگاه بیش از آنکه با مسئول مواجه باشیم، با مقام و رییس و امثالهم مواجهیم... فلان دانشگاه کنسرت برگزار می کند، هیچ کس مسئولیتش را نمی پذیرد، دانشگاه دیگر با مسئله صنفی مواجه است اما دانشجو محل رجوعی ندارد، نشست های غیرقانونی تشکلهای سیاسی در دانشگاه برگزار می شود، هیچ کس پاسخگو نیست، عنصر نفوذی از سیستم اقتصاد بین المللی وارد دانشگاه می شود و کک هیچ کس هم نمی گزد.
3. در نظام جمهوری اسلامی، قرار بود روحانیون و مسئولین نظام، از مردم، در بین مردم و برای مردم باشند؛ اما آنچه امروز شاهد آنیم کلنی های متشکل از روحانیون و مسئولین بالای شهر نشینی است که فرسنگ ها با مردم عادی کوچه و بازار فاصله دارند و هیچ تصوری از واقعیات اجتماعی ندارند، شاید بتوان عامل بروز بسیاری از آسیب های اجتماعی را در همین مسئله یافت.. چه لزومی دارد در شرایطی که مفاسد اقتصادی، اعتماد عمومی را همچون موریانه از بین می برد، بعض دادستان های محترم با طرح مسائل شاذ و بی اولویت در رسانه ها ظاهر شوند؟ ریشه ی این آسیب را باید علاوه بر عدم شناخت اولویت ها، در این امر دانست که عده ای از صاحب منصبان قضائی گاه خود را در قید قانون نمی دانند و به جای تفسیر و اجرای قانون به تشریع قانون می پردازند و هر ناهنجار و نامطلوب اجتماعی را، بدون قانون به چوب مجازات می رانند. شفافیت حلقه ی مفقوده ی قوه قضائیه است. عدم اطلاع رسانی شفاف علی رغم وجود عدالت حس بی عدالتی در مردم ایجاد می کند. (بیشتر بخوانید)
«ابوالفضل مظاهری» دبیر اسبق اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل در دیدار دانشجویان با رهبر انقلاب/ ماه رمضان سال 1396:
1.پاسخگوئی از وظایف روشن نظام اسلامی در مواجهه با مردم است و این امر بدون شفافیت ممکن نیست. قوه قضائیه به واسطهی نقش خود در اجرای عدالت هزینههای سنگینی می پردازد؛ لکن از نبود شفافیت، نابلدی رسانهای و عدم توجه به افکار عمومی، رنج میبرد. اگرچه با برخی مفاسد کلان برخورد شده است، اما چرا باید برخورد و اجرای حکم معاون یک رئیس جمهور به بعد از دوران مسئولیتش موکول شود؟ چرا رسیدگی به برخی مفاسد به بعد از انتخابات حواله میشود؟
2. سازمان تبلیغات اسلامی به عنوان زیر مجموعه حضرتعالی، بدون توجه به تاکیدات شما مبنی بر حمایت از جبهه مومن و انقلابی، اموال، کارمندان و سالنهای بیت المال را در اختیار پروژهها و فیلمهایی قرار می دهد، که به هیچ وجه در اولویت اساسنامهای و ارزشی این نهاد قرار ندارند. گویی مسئولان این سازمان، به این دستگاه فرهنگی به چشم یک بنگاه اقتصادی می نگرند.
3. نظامی که روی دوش مردانی چون بهشتی، آموخته بود که تشنگی قدرت باید جای خود را به شیفتگی خدمت بدهد، امروز، گرفتار سیاستمدارانی است، که برای رسیدن به قدرت؛ اخلاق و اِنصاف و منافع ملی را یکسره قربانی منفعتطلبی و قدرتطلبی خود می کنند. با دروغگویی، فرار از پاسخگویی، نفرت پراکنی های غیرواقعی، مسئلهگریزی و مسئولیتگریزی، فضای غبارآلودی می سازند. به نمایندگی از جوانان نسل سوم و چهارم انقلاب از این آقایان سوال می پرسم: چگونه سیاستمدارانی که از صدقه سر جمهوری اسلامی، پست های مهم و امنیتی داشته اند و از قِبَل همین مسئولیتها، خود، خانواده و هم حزبی هایشان، ثروتهای افسانهای اندوخته اند؛ به عنوان نامزد انتخاباتی، رخت اپوزسیون به تن کرده و به جمهوری اسلامی حمله کنند؟ متاسفانه در جریان رقابت های انتخاباتی اخیر، بزرگترین قربانی «اخلاق» بود.
4. واقعیتهای روشن اقتصادی از جمله: افزایش بیکاری، رکود سنگین در بخشهای مولد و اشتغالزا مانند صنعت، معدن و مسکن، کاهش واردات کالاهای واسطهای، افزایش واردات کالاهای مصرفی، کاهش سرمایه گذاریهای جذب شده، افزایش ضریب جینی و اختلاف طبقاتی، کوچکتر شدن سفره مردم، تعطیلی کارخانجات باسابقه کشور، تعدیل نیروهای هزاران واحد تولیدی، بانکهای در آستانه ورشکستگی، افزایش تعجبآور بودجه جاری و در مقابل، کاهش بودجه عمرانی، تنها بخشی از مشکلات اقتصادی، در شرایط فعلی است. این در حالی است که نقدینگی کشور با افزایشی دو نیم برابری به حدود ۱۳۰۰ هزار میلیارد تومان رسیده است و بیم آن می رود، اقدامات لازم، برای خروج کشور از رکود حاکم، به ایجاد تورمی مشکل آفرین منجر شود. (بیشتر بخوانید)
«محمدرضا گلرومفرد» دبیر اسبق اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل در دیدار دانشجویان با رهبر انقلاب/ ماه رمضان سال 1397:
1.پس از برجام ضریب جینی و اختلاف طبقاتی بیشتر شد، بدهی های خارجی کشور 26 درصد، قیمت ارز و طلا بیش از 100 درصد و واردات کالاهای مصرفی مانند مواد خوراکی، قطعات خودرو و حتی بیل و کنلگ نزدیک به 30 درصد رشد کرده است. تراز تجاری کشور منفیتر از گذشته است و رکود در بخش های مولد اقتصاد ادامه دارد.
2.ساده زیستی و دوری از اشرافی گری، توجه به محرومان و مستضعفان؛ عدالت در توزیع آموزش، بهداشت وخدمات عمومی؛ عدالت قضایی و استفاده از همه ظرفیتها و منابع انسانی، ارزشهای والایی بودند که در ابتدای انقلاب به عنوان شعارهایی اساسی مطرح شد. روی گرداندن از این ارزشها، اعتمادها را خدشهدار کرده و مانعی جدی برای گفتگو میان مردم و حاکمیت است.
3.بسیاری از اعتراضات به حق مردم، نه به خاطر دستمزد و درآمد کمی است که تحصیل میکنند، بلکه به خاطر احساس تبعیض است. بخشی از این احساس تبعیض، ناشی از عملکرد کسانی است که با مقوله فساد برخورد سیاست زده دارند.
4.گروهی هستند که در دستگاههای کشور مانند قوه قضاییه و صداوسیما و یا در تریبون های رسمی در بیان و عمل به حس آزادی در کشور ضربه میزنند. تکلیف مسائلی مانند جلوگیری از ورود زنان به ورزشگاه، فیلترینگ، ممنوع التصویری اشخاص، لغو انگشت شمار کنسرتها در میان برگزاری چند هزارتایی آنها در قانون روشن است که بعضا نه اسلام با آن مخالفتی دارد و نه جمهوری اسلامی! با این حال سوءمدیریت در حل آنها باعث شده این مسائل، اصلی شود و رئیس اجرایی کشور به جای حل مسائل اصلی، روی آنها موج سواری کند، تا در ایامی که دلارِ هفت هزار تومانی، مدیریت اقتصادی را به مضحکه گرفته و معیشت مردم را مختل کرده، رئیس جمهور درباره فیلترینگ،-که خود مجری آن است- توئیت بزند! (بیشتر بخوانید)
«پیام مرادی» دبیر اسبق اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل در دیدار دانشجویان با رهبر انقلاب/ ماه رمضان سال 1398:
1. میزان اثرگذاری تحریم بر اقتصاد یکی از سوالهای مردم کوچه و بازار است. وابستگی تاریخی بودجه به نفت، زمینهساز تحریمهای نفتی و پاشنه آشیل دولتها شده است. وزارت نفت در این جنگ اقتصادی یکی از سنگرهای جبهه خودی است که باید آماده باشد. وزیر محترم نفت میگوید این وزارتخانه یکسال است که آرایش جنگی گرفته است، اما در خفا! باید پرسید جناب همیشه وزیر نفت! چرا نتایج این آرایش جنگیِ مخفیانه در زندگی مردم محسوس نیست؟ خروجی عملکرد وزیر کرسنت، توتال و IPC، وزیر حذف کارت سوخت، وزیر استخدام رانتی نمایندگان مجلس و آقازادهها در وزارت نفت، فرصتسوزی بزرگی به نام خامفروشی بوده است که تناسبی با شرایط تحریمی و جنگ اقتصادی ندارد.
2. کاهش ارزش پول ملی به کمتر از یک چهارم در کمتر از یکسال و کاهش قدرت خرید به نحوی که تهیه برخی کالاهای عادی به آرزو تبدیل شده، در شرایطی اتفاق میافتد که دولت میلیاردها دلار ارز دولتی را بدون نظارت میان عدهای تقسیم کرده تا با آن غذای سگ و لوازم آرایشی بخرند و یا جنس وارد کنند و با قیمت آزاد به مردم بفروشند! بساطی درست شده است که از جیب کارگر و کارمند میلیاردها تومان با همین بازیهای ارزی به جیب عدهای نوکیسه واریز شود.
3. خوب است آقایان پاسخ بدهند اولاً اعضای شورای اسلامی شهر تهران که بدون نظارت استصوابی انتخاب شدند به جز بازی اسم و فامیل چه دستاوردی داشتهاند؟ ثانیاً مگر در همین دولت، اکثریت کابینه را تصاحب نکردهاید؟ مگر وزرایی چون ربیعی، نعمتزاده، آخوندی و زنگنه، وزرای دولت مطلوبتان نبودند؟ جریان اصولگرایی هم اما از این قاعده مستثنی نیست. اگر اصلاحطلبان با تلقی لیبرال از مفهوم آزادی نسبت خود را با گفتمان انقلاب اسلامی از دست داد، جریان اصولگرایی نیز سالهاست که با برخورد منفعلانه با مفهوم آزادی و گرفتار شدن در قبیلهگرایی سیاسی، سطح سیاستورزی خود را به جلسات محفلی پشت درهای بسته، تقلیل داده در حالی که عرصه سیاست، میدان فعالیت اجتماعی است. از این رو معتقدیم دوگانه منسوخ اصلاحطلبی و اصولگرایی، مدتهاست که منطبق بر واقعیتهای جامعه نیست و تداوم آن یک فرصتسوزی آشکار است.
4. شورای عالی انقلاب فرهنگی امروز از حضور جمعی از ابوالمشاغلهایی رنج میبرد که به علت تعدد مسئولیتها و عضویت همزمان در دهها شورای مشابه، تمرکز کافی برای سیاستگذاری فرهنگی ندارند. گرچه این شورا دچار ضعفِ در عملکرد بود؛ اما پیش از این شأن قانونی آن رعایت میشد. نیک مستحضرید که مدتهاست جلسات شورا به دلیل اختلاف نظر سیاسی رئیس آن با برخی اعضا، تشکیل نمیشود. وقتی عالیترین نهاد فرهنگی کشور به دلیل رفتارهای متفرعنانه تعطیل میشود، نتیجهاش مجوزهای بیحساب و کتابِ ارشاد و سلبریتیپروری غیرحرفهای و کاسبی ستاره مربعی سازمان صداوسیماست! (بیشتر بخوانید)
«سجاد اسدی» دبیر اسبق اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل در دیدار دانشجویان با رهبر انقلاب/ ماه رمضان سال 1399:
1. در دوران بعد از پیروزی انقلاباسلامی، کمتر در خصوص ابعاد تئوریکِ مولفههایِ گفتمانیِ انقلابِاسلامی، به خصوص عدالت و آزادی، که زمینه سازِ کارآمدیِ نظام و پیشرفت کشور هستند، نظریه پردازی شدهاست. فی المثل، نسبتِ نظریِ جمهوریاسلامی با مفهوم سرمایه و ساختارهای منبعث از آن، مانند بانک، بورس و خصوصیسازی چیست؟ آیا مرزِ میانِ عدالتخواهی و مارکسیسم به خوبی تبیین و تئوریزه شدهاست؟ آیا فاصله تئوریک سرمایهداری و تولید ثروت روشن است؟ آیا خصوصیسازی در حوزه بهداشت و آموزش عمومی، با راهاندازیِ بیمارستانهایِ خصوصی و مدارسِ غیرانتفاعیِ لاکچری، با مبانی دین اسلام قابل جمع است؟ نسبت نظام اسلامی با هنر و رسانه چیست؟
2. انتخابات قرار بود تجلی مشارکت مردم باشد، اما تاثیرگزاری و کارآمدی مورد انتظار را، در متنِ زندگیِ مردم نداشته است. نامزدهای انتخاباتی، با سیاهنماییِ رادیکال نسبت به گذشته، از یک سو و با دادن وعدههای غیر عملی نسبت به آینده، از سوی دیگر، مولد ناامیدی و شکافِ میانِ حاکمیت و مردم میشوند. اصلاحِ این مشکل مستلزمِ بروزرسانیِ قانونِ انتخابات است. به ویژه برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی با مدل های شبه تناسبی میتواند در کاهشِ تنشهای سیاسی اجتماعی موثر باشد و مجلس را به جایگاه حقیقی خود بازگرداند.
3. در یک دهه گذشته، در حوزه اقتصاد، درجا زدهایم. آقایان قرار بود ماشینِ اقتصادِ کشور را راه بیندازند اما در همین مدت، ۳ و نیم میلیون نفر را به زیرِ خط فقر راندند، تاجایی که شکاف طبقاتی به بالاترین میزان خود در ۲ دهه اخیر رسیده است. شرایط به گونهای است که به گواه آمارهای رسمی، کسری بودجه سال جاری کشور با توجه به تحریم و کاهش قیمت نفت و هزینه های پیش بینی نشده کرونا، بالغ بر ۱۵۰ هزار میلیارد تومان تخمین زده میشود که خود بخش قابل توجهی از بودجه درآمدی دولت است.
4. عقلانیت انقلابی که در بّعد سیاست خارجه با منطقِ «مقاومت مدبرانه» هم امنیت ایران را حفظ میکند و هم قدرت تعامل آن را در روابط بینالملل بالا میبرد. امروز برای آنکه بازتعریف دقیقی از آزادی و عدالت داشته باشیم؛ به عقلانیت انقلابی نیاز داریم؛ و نیازِ جدی به رجوع به نظرات موسسین این انقلاب؛ رجوع به مکتب خمینی کبیر؛ شهید مطهری و شهید بهشتی عزیز؛ که فرمود: تا مسئله تقسیم عادلانه امکانات زندگی در این کشور برای همه مردم، و امکانات کار برای همه مردم حل نشود، سایر مسائل انقلاب ما حل شدنی نیست. (بیشتر بخوانید)
«سیدایمان احمدی» دبیر سابق اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل در دیدار دانشجویان با رهبر انقلاب/ ماه رمضان سال 1400:
1. فقدان نظریه در حوزه عدالت، یعنی قصه پر غصه خصوصیسازی! تجربه شرکتداری دولتی و دغدغه افزایش بهرهوری بنگاهها، مبنای ابلاغ سیاستهای اصل 44 بود؛. اما فهم سادهانگارانه دولتها از خصوصیسازی، کار را به جایی رساند که بر اساس گزارش مجمع تشخیص، این فرآیند تنها 17 درصد موفقیتآمیز بوده است. معالاسف هنوز هم تکلیف ما با مقوله خصوصیسازی مشخص نشده و ما در برزخ میان دو ایده سادهانگارانه گرفتاریم! گروهی با دیدن بیکاری کارگران هپکو و هفت تپه منطق دولتیسازی را تجویز میکنند و گروهی هم با دیدن بهرهوری پائین و فساد در شرکتهای دولتی مدافع ادامه خصوصیسازیها هستند.
2. آنجا که فقدان یک نظم تئوریک در مسئله عدالت وجود داشته باشد، عدالتخواهی نیز دچار ساده انگاری میشود. عدالتخواهی ساختارمند جای خود را به عدالتخواهی پروژهای و اطلاعاتی امنیتی میدهد. ویژگی بارز این نگرش بن بست نمایی است. در تحلیل آنها همه چیز سیاه است. همه چیز آلوده است. تا آنجا که در روز قدس، مشکلات داخلی جمهوری اسلامی را در کنار جنایات کثیفترین ابنا بشر قرار میدهند. اینگونه ظلم میکنند و دم از عدالت هم میزنند. پایان این تندروی غیر عاقلانه سرنوشت دولتی است که با شعار عدالت آمد اما مروج بانکهای خصوصی شد. حزب اللهی بود اما امروز مهمان رسانههای انگلیسی است. تناقض پایان ساده انگاری و انفعال پایان تندروی است.
3. بخش عمده پیچیدگیهای حکمرانی معطوف به حوزه اجراست. حوزه اجرا ایستادگی بر اصول میطلبد و اصلاح طلبی در روشها! بدون شک میتوان، تجربه مدیریت صبح جمعه ایِ دولتهای یازدهم و دوازدهم را به عنوان مصداق عینی «سادهانگاری» ذیل سرفصل بی کفایتی در دانشگاهها تدریس کرد. از ماجرای پیک چهارم کرونا که همین چند هفته اخیر با سهلانگاری محض رئیس ستاد ملی کرونا، کشور را به ورطه بحرانی کشاند تا فاجعه آبان 98 که لبخندهای گزنده رئیسجمهور، اندوه و تاسف مردم را دو چندان کرد؛ نگاه سطحی، بدون برنامه و بدون توجه به نظرات کارشناسیِ مسئولینِ کلانِ کشور را به رخ کشید.
4. ساده انگاری یعنی انتخابات شب امتحانی. یعنی حدود یک ماه به انتخابات مانده است اما مردم هنوز نامزدهای ریاستجمهوریشان را نمی شناسند؛ چه رسد به ایده های اساسی و برنامههایشان. ارائه راه حل های صدروزه، یک ماهه و یک شبه توسط مدیران ارشد نظام موید این نکته است که اساساً از نگاه ایشان، اجرا امری مستقل از منشا نظری تلقی می شود. نتیجتا صف طویل کاندیدانماهایی را مقابل وزارت کشور از نماینده یک دوره ای مجلس تا مدیر دو ساله در سطح میانی کشور می بینیم که تصور منجی بودن برای ایران دارند حال آنکه هیچ تصویری از پیچیدگی مسائل و مشکلات کشور ندارند! (بیشتر بخوانید)