به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران» یادداشت از امیر عباس دردانه/// در دهه دوم انقلاب حوادثی رخ داد که سبب به حاشیه راندن جریان چپ شد. از جمله: یک: با پایان یافتن جنگ هشت ساله ، مردم خواهان حاکمیت میانهروها بجای روش حاکمیت انقلابیها شدند. دو: فروپاشی مارکسیسم و جریان چپ در جهان سه: رحلت امام خمینی (ره) چهار: بازنگری در قانون اساسی که موجب حذف پست نخست وزیری شد و عملا میرحسین موسوی نقشی در اداره کشور ایفا نمیکرد.
مجموعهی این عوامل سبب شد تا قدرت از دست جریان چپ سنتی رها شود و جریان راست سنتی کار را به دست بگیرد. بطوری که کروبی (رئیس مجلس سوم و دبیرکل مجمع روحانیون مبارز) در انتخابات مجلس چهارم، سی و هفتم شد!
این شکست، جریان چپ سنتی را سرخورده نکرد.جریان چپ برای بازپسگیری قدرت اقداماتی را در دستور کار خود قرار داد.از جمله:
یک: کادرسازی: نیروهای خود را برای ادامه تحصیلات عالی به دانشگاهها و بسیار را به خارج از کشور فرستاد.
دو: نظریه پردازی: به کمک مرکز تحقیقات ریاست جمهوری و نیز حلقه کیان با محوریت عبدالکریم سروش شروع به بازتعریف مبانی جناح کرد.
سه: گسترش فعالیتهای رسانهای و تشکیلاتی: جریان چپ به تکثیر مطبوعات روی آورد. همچنین کارهای تشکیلاتی و ایجاد احزاب جدید را در دستور کار خود قرار داد.
و اینگونه حماسه دوم خرداد آفریده شد
یک جریانی از سال نود و دو تا کنون هیچ راهبردی جز فحاشی به طیف مقابل اتخاذ نکرده است و پس از هشت سال هنوز نتوانسته است گفتمان عزت را بر گفتمان مذاکره غلبه دهد. آشفتگی و پراکندگیشان یک ماه مانده به انتخابات را هم که نظاره میکنید.
*فعال دانشجویی