به گزارش گروه بین الملل «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ منطقه جنوب غرب آسیا همواره شاهد وقوع رقابت های منطقه ای فراوانی بوده ولی در این میان رقابت های ایران و عربستان به دلالیل ایدئولوژیک و ژئوپلیتیک از اهمیت ویژهای برخوردار است. چرا که این دو کشور همواره به دنبال ایفای نقش فعال و به تعبیری رهبری در منطقه بوده اند.
استراتژری که امروز از سوی هر دو کشور بعنوان یک راهبرد در سیاست خارجی دنبال میشود حفظ امنیت متحدین منطقه ای و ایجاد ناامنی در مناطق غیر خودی است ضمن آنکه عریستان سعودی با تقویت گروه های مسلح و تروریست در منطقه سیاستی تهاجمی را در دستور کار خود قرار داده است با توجه به خصومت ورزی های عربستان علیه جمهوری اسلامی و پاسخ ها از سوی ایران بنظر میرسد امکان همگرایی سیاسی فی بین حداقل در کوتاه مدت ناممکن باشد.
روابط ایران و عربستان در یک قرن گذشته و از زمان به قدرت رسیدن آلسعود در عربستان دستخوش تحولات بسیاری در مقاطع زمانی مختلف بوده است ؛ از اعدام ابوطالب افخمی اردکانی زائر ایرانی در خانه کعبه در دوره پهلوی دوم که بذر کینه را در دل ایرانیان کاشت تا اشغال سفارت عربستان در سال 1394 در دوره حسن روحانی روابط ناپایدار بین ایران و عربستان بوده است.
امروز در شرایطی که سعودی ها با اسرائیل یک کاسه شدهاند و همکاری های گسترده علنی و غیر علنی را به اتفاق، علیه ایران آغاز نموده اند و ایران را دشمن مشترک خود دانسته و با سیاست های خبیصانه مختلف سعی نموده اند تا پروژه امنیتی سازی ایران و جلوه دادن آن بعنوان یک تهدید در صحنه نظام بین الملل کلید بزنند نحوه خنثی سازی این شرارت ها و پاسخ مدبرانه و متقابل ایران به این دشمنی های آشکار و پنهان بیشک برای آینده ژئوپلیتیک و همچنین اهداف استراتژیک ایران و حوزه های نفوذ آن در منطقه اهمیت فوق العاده دارد، در این گزارش قصد داریم تا با بررسی نقطه ای چند محور تاثیر گذار بر سیاست منطقه بویژه موضوع رابط ایران و عربستان به تحلیل آن بنشینیم.
زوال هیمنه عربستان در برابر مقاومت یمن
یکی از حوزه های مورد مناقشه در روابط بین ایران و عربستان در سال های اخیر مسئله یمن بوده است که این موضوع از ابعاد مختلفی بویژه ارزیابی کارکرد سیاست موفق در حفظ حوزه نفوذ منطقه ای برای هر دو کشور حائز اهمیت است، فرض ما اینست که در این بازی ایران توانسته است در برابر عربستان نفوذ خود را تثبیت نماید و با ایجاد سیاست های مختلف در حوزه نرم و سخت در مقابل نقشه های عربستان در منطقه و بویژه در امور یمن دست برتر را داشته باشد و در مقابل نیات دشمنان منطقه ای و جهانی قد علم کند.
بنظر میرسد دولت انصارلله یمن امروز بیش از همیشه در برابر دخالت های خارجی و همچنین ائتلاف نظامی به رهبری عربستان سعودی توانمند شده است، تحولات دهه اخیر نشان میهد که در میدان کشاکش های قومی و منازعات داخلی یمن و همچنین جنگ ائتلافی عربستان علیه یمنی ها، این انصارالله است که دست برتر را داشته و توانسته است با تکیه بر توان و قدرت نظامی خود بر مشکلات داخلی و جنگ فائق آید و مسیر متمرکز سازی قدرت را در داخل طی کند.
جنگی که عربستان با چراغ سبز آمریکا آغاز نمود امروز بیش از همیشه شکست خورده است و بنظر میرسد هزینه های عظیم جنگ او را بر آن داشته است تا با آتش بس ها و طرح های مسالمت جویانه جهانی رفته فته به این جنگ پر پیچ و خم پایان دهد در کل میتوان گفت که همسوییها و اولویتهای منطقهای در حال تغییر به نفع انصارالله و به ضرر سعودی هاست، عربستان ممکن است به دنبال خروج از این جنگ پرهزینه باشد و امارات متحده عربی پیشتر دخالت خود را در بحران یمن کاهش داده و از موضعاش عقب نشینی کرده است، عربستان سعودی، امارات و مصر باید با در نظر گرفتن خروج مستمر ایالات متحده از منطقه به شیوهای متفاوت از گذشته مسائل را مدیریت کنند، نحوه رهبری آمریکا به شیوه بایدن بر خلاف ترامپ شرایط را به نفع انصارالله رقم زده است، اکنون یک نقطه اوج برای انصارالله است. آنان بدون تسلیم تسلیحات خود مذاکره خواهند کرد. امتیاز این مذاکره به انصارالله میرسد. به همین ترتیب، ایران به عنوان بازیگر منطقهای ظاهر میشود که بیشترین سود را کسب کرده است بنابراین حمایت های ایران نیز بی فایده نبوده است.
توقف حملات عربستان علیه یمن، لغو کامل محاصره و تحریم ها، تبادل عمومی اسرا و بازگشایی فرودگاهها و بنادر. از نظر ژئوپولیتیک، ضربه محکمی به هیمنه عربستان و معمایی برای سیاست خارجی دولت بایدن ایجاد نموده است، پیروزی انصارالله در یمن به معنای صعود ایران در منطقهای است که در یکی از راهبردیترین تنگههای جهان قرار دارد. این موضوع برای بسیاری از کشورهای منطقه از جمله اسرائیل بسیار تلخ خواهد بود.
بنابراین در یک نگاه اجمالی میتوان گفت که عربستان در قبال استراتژی ایران در یمن شکست قاطعی خورده است که بنظر میرسد عربستان برای تعدیل این موازنه به نفع خود سعی در همراه سازی آمریکا و غرب در یک جبهه با خود و از سوی دیگر روند سیاست امنیتی سازی ایران را به همراهی اسرائیل برای منزوی ساختن آن در منطقه و جهان را پی گیرد.
گاو شیرده در کفه ترازو مبادله نابرابر با آمریکا
در تحلیل روابط نابرابر آمریکا و عربستان شاید بهترین توصیف برای آن است که ترامپ رئیس جمهور سابق ایالات متحده بیان کرد با این عنوان که «عربستان برای ما گاوی شیرده است که هر وقت بخواهیم از آن طلا و دلار میدوشیم و هروقت شیرش تمام شود آن را سر میبریم». این جملهای بود که ترامپ در سال 2016 و در زمان نامزدی خود برای ریاستجمهوری آمریکا گفت و بعد از ورود به کاخ سفید آن را اجرایی کرد.
روابط عربستان و آمریکا نشان میهد که آمریکا هر جا که عربستان شیری برای دوشیدن داشته است آن را دوشیده و هرجا که تمام شده است پشت عربستان را خالی نموده است، این سیاست آمریکا علاوه بر نگاه ترامپ در رفتار جو بایدن در قبال سعودی نیز قابل مشاهده است؛ بایدن که در کمپین انتخاباتی خود بیان میکند عربستان سعودی را کنار خواهد گذاشت و با توقف عملیات مشترکی که آمریکا و عربستان برای مقابله با حوثیها در یمن داشتند، به این وعده عمل نمود و این نشان میدهد که نگاه روسای جمهور آمریکا به عربستان در عمل با هم تفاوتی ندارد .
آمار مربوط به طلاها و دلارهایی که از خزانه عربستان به جیب آمریکاییها رفته نشان میدهد که ریاض یکی از مهمترین مشتریان سلاح آمریکاست و گزارش کنگره حاکی از آن است که آمریکا در سالهای 2010 تا 2014 میلادی بیش از 90 میلیارد دلار سلاح به عربستان فروخته است.
ترامپ که در سال 2017 در میان استقبال گرم سعودیها به عربستان سفر کرده بود توافقنامههایی به ارزش بیش از 380 میلیارد دلار را امضا کرد که شامل پروژههای دیپلماتیک و دولتی و تجاری از جمله قرارداد تسلیحاتی به ارزش 110 میلیارد دلار میشود.
ترامپ صراحتا اعلام کرده بود که ایالات متحده در منطقه 7 تریلیون دلار در منطقه هزینه کرده و تمامی این هزینهها برباد رفته است و عربستان سعودی از این پس باید هزینه حمایتهای واشنگتن از ریاض را بپردازد، این بخوبی اوج تحقیرات آمریکا علیه عربستان را نشان میدهد بعلاوه آنکه اینکه مبلغ دقیق دلارهایی که آمریکاییها از خزانه عربستان به بهانه روابط تجاری با این کشور و ایجاد شغل در آن غارت کردهاند نیز فاش نشده است.
بنظر میرسد که عربستان خود نیز در مواقعی از این دوشیدن ها استقبال میکند در جریان سفر ترامپ به عربستان سلمان بن عبدالعزیز، پادشاه سعودی هفتتیری از طلای خالص و کمیابی در جهان را که تصویر خود وی بر روی آن حک شده، و همچنین شمشیری از طلای خالص به وزن 25 کیلوگرم که با طلای تزیین شده با الماس و سنگهای قیمتی ساخته شده بود را تقدیم دونالد ترامپ کرد. ارزش این شمشیر به بیش از 200 میلیون دلار میرسد.
ترامپ در جریان سفرش به ریاض به 25 ساعت مچی که همگی از الماس و طلا ساخته شدهاند برای خود و خانوادهاش دست یافت؛ ارزش این ساعتها به 200 میلیون دلار میرسد. عربستان همچنین بیش از 150 عبا که با سنگهای قیمتی مزین شده در اندازههای مختلف تقدیم ترامپ و خانوادهاش کرد ؛ پادشاه عربستان همچنین به ترامپ یک کشتی تفریحی داد که طول آن به 125 متر میرسد و در واقع بزرگترین کشتی تفریحی در جهان برای یک شخصیت ویژه محسوب میشود. ارزش این کشتی به 800 میلیون دلار میرسد.
اما در مورد روابط فعلی عربستان با آمریکا کارشناسان معتقدند که در وهله نخست باید بدانیم رویکرد بایدن در قبال عربستان تفاوت چندانی با رویکرد ترامپ ندارد و این کشور برای هردو آنها و یا شاید بهتر است بگوییم برای همه دولتهای آمریکا همان گاو شیردهی است که ترامپ گفته بود و صرفا نحوه دوشیدن آن فرق میکند. آنگونه که اطلاعات نشان میدهد امضای قراردادهای نظامی و فروش سلاح به کشورهای منطقه از جمله عربستان سعودی از محورهای دستور کار سفر منطقهای بایدن است. بنابراین انتظار میرود علی رغم ادعاهای دولت بایدن مبنی بر تعلیق فروش سلاح به عربستان و امارات با هدف پایان دادن به جنگ یمن، مجددا دست کم چند صد میلیون دلار در نتیجه قراردادهای تسلیحاتی از خزانه عربستان به جیب آمریکاییها برود. همچنین بایدن تلاش خواهد کرد برای حل بحران سوخت اروپا و آمریکا ناشی از جنگ اوکراین و روسیه، عربستان را وادار به تولید حدود 14 میلیون بشکه نفت در روز کند.
عربستان و ساپورت مالی شبکه تروریستی اینترنشتال
عربستان سعودی از سال ۲۰۱۵ و با روی کار آمدن آل سلمان (فرزندان سلمان بن عبدالعزیز پادشاه فعلی سعودی) به دنبال تشکیل شبکههای رسانهای برای ضربه زدن به کشورهای مخالف سیاستهای خود در منطقه بوده است. عربستان سعودی بعد از ناکامیهای مختلف در سطح منطقه، از سوریه و عراق گرفته تا یمن، ایران را عامل اصلی شکستهای خود در منطقه میبیند و براین اساس از تمام ابزارها برای ضربه زدن به ایران استفاده میکند. از سال ۲۰۱۶ و با قدرت گرفتن بنسلمان، شبکهها، سایتهای خبری و روزنامههای مختلفی با رویکرد کاملاً ضد ایرانی در کشورهای مختلف تأسیس شد. از جمله این شبکههای ماهوارهای که بعد از روی کار آمدن محمد بنسلمان ایجاد شده، میتوان به شبکه سعودی ایران اینترنشنال اشاره کرد.
شبکه سعودی اینترنشنال، شبکهای است که توسط عربستان سعودی در سال ۲۰۱۷ با رویکرد کاملاً ضد ایرانی در لندن تشکیل شد. مالک شبکه اینترنشنال، شرکت ولنت مدیا و صاحبامتیاز آن در بریتانیا شرکت گلوبال مدیا است که «عادل عبدالکریم» عربستانی مالک آنهاست. این فرد سابقه همکاری طولانی با چهرههای رسانهای عربستان سعودی همچون «عبدالرحمن راشد» عضو هیأت مدیره گروه سعودی پژوهش و بازاریابی و مدیرکل پیشین شبکه العربیه و سردبیر پیشین روزنامه الشرق الاوسط را دارد.
به نوشته اکونومیست، سرمایهگذاران این شبکه تبعه عربستان سعودی هستند. والاستریت ژورنال نوشت که افراد مرتبط با دربار سعودی برای رقابت با نفوذ ایران در منطقه، سرمایه تلویزیون ایران اینترنشنال را تأمین و آن را راهاندازی کردهاند. صادق صبا سردبیر سابق بیبیسی فارسی و از همکاران شبکه مذکور تأیید کرده که بودجه ایران اینترنشنال توسط یک شهروند بریتانیایی–سعودی تأمین میشود. روزنامه انگلیسی گاردین در دوم اکتبر سال ۲۰۱۸ در گزارشی از پرداخت ۲۵۰ میلیون دلاری محمد بنسلمان به شبکه ایران اینترنشنال پرده برداشت. این روزنامه انگلیسی میگوید: منبعی که با محمد بنسلمان، ولیعهد عربستان سعودی همکاری کرده است، به گاردین گفته که پول ایران اینترنشنال توسط دیوان سلطنتی عربستان سعودی تأمین میشود و تخمین زده شده که مدیران این شبکه ۲۵۰ میلیون دلار برای تأسیس و راهاندازی آن دریافت کردهاند.
مسعود خدابنده، عضو سابق سازمان مجاهدین خلق (منافقین) و مسئول تیم حفاظتی مسعود رجوی در گفتوگویی به تاریخ اول شهریورماه سالجاری به افشاگری علیه شبکه تلویزیونی ایران اینترنشنال و سازمان مجاهدین خلق (منافقین) پرداخته است.
وی بیان کرد: شبکه ایران اینترنشنال شبکه ناشناختهای نیست، من با برخی از آنها ارتباط دارم. این شبکه صاحبش و شرکتش، قبلاً برنامه مجاهدین خلق را پخش میکرد. وضعیت عربستان سعودی بهگونهای است که پول نفتش دوباره باید به غرب برگردد؛ حال چه بهصورت شبکه ایران اینترنشنال چه حتی در قالب فرستادن دانشجو. عربستان به لندن دانشجو میفرستد و ماهی ۵ هزار پوند به آنها میدهد، اما آنها حق ندارند آن ۵ هزار پوند را ذخیره کنند، بلکه باید در لندن خرج کنند؛ یعنی پول باید برگردد.
مسعود خدابنده در ادامه از ارتباط سهگانه عربستان سعودی، سازمان مجاهدین خلق و شبکه ایران اینترنشنال پرده برمیدارد و میگوید: مجاهدین از ۲ ماه پیش مخارجی را که میپرداختند تا مطالبشان در جستوجوی گوگل بالا بیاید، حذف کردهاند. با تصمیم عربستان سعودی و مخصوصاً ترکی الفیصل مسئول سابق استخبارات سعودی، قرار شده است شبکه ایران اینترنشنال بازوی تبلیغاتی و زبان سازمان مجاهدین خلق شود. نشست سالانه سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در سال ۱۳۹۹ در آلبانی به صورت زنده از شبکه ایران اینترنشنال پخش شد.همچنین این شبکه سعودی پس از حمله تروریستی گروهک الاحوازیه به مراسم رژه نیروهای مسلح در۳۱ شهریورماه ۱۳۹۷ در اقدامی غیرحرفهای که مصداق تبلیغ تروریسم است، تریبون زندهاش را در اختیار تروریستهایی قرار داد که چند ساعت قبل چندین زن و کودک بیگناه حاضر در مراسم را هم به رگبار بسته بودند. هنوز پیکرهای خونین مردم ایران به طور کامل از کف خیابان جمع نشده بود که آنتن این شبکه در اختیار سخنگوی گروهک تروریستی عامل حادثه قرار گرفت و او از طریق این شبکه، مسئولیت این حادثه را پذیرفت!
به رغم اینکه این شبکه سعودی ادعا میکند که هیچ گونه وابستگی به آل سعود ندارد، اما منابع مالی و کنشهای رسانهای رادیکال این شبکه کاملاً گواه این است که عربستان سعودی پشت این شبکه قرار دارد و از این شبکه پشتیبانی مالی میکند تا بتواند سیاستهای منطقهای عربستان را اجرایی کند.
گزارش از محمد جهاد