سرنخ های تازه از نقش موساد در ترور شهید علی محمدی

به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران» به نقل از، خبرهای ویژه کیهان:

انکار امام زمان تازه ترین اعتراف فتنه سبز بهائیت (خبر ویژه)
وی همچنین در بخش دیگری از این مصاحبه مدعی شد که ائمه شیعه نه معصوم و نه واسطه فیضند، بلکه تنها، آدم هایی عالم و دانشمند بوده اند!

این حامی موسوی پیش از این هم، ضمن ادعای این که «اثبات این که قرآن، سخن خدا است، ناممکن است»، گفته بود که «قرآن، متنی است که بعدها به وسیله مسلمان ها، از ترکیب چند گفتمان مختلف، ساخته شده است.»!

این اظهارات در حالی مطرح شده است که عطاء مهاجرانی چند روز پیش در مصاحبه ای تاکید کرد، فاصله میان تیم وی با میرحسین موسوی، فاصله میان ابوذر و علی(ع) است!

البته سخنانی از جنس مواضع گنجی، از سوی دیگر اعضای این گروه 5 نفره هم ابراز شده است، چنانچه، عبدالکریم سروش، در سال 86 در گفت وگو با مجله zemzem با ادعای این که دریافت های پیامبر اکرم(ص) از وحی تجارب و درک های شخصی ایشان از الهامات بوده است، به طور واضحی برخلاف معتقدات واضح مسلمانان، ادعای بشری بودن قرآن را مطرح کرد.

وی همچنین در خصوص عصمت پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) نیز شبهاتی وارد کرده بود. محسن کدیور هم مدعی شده بود که «عصمت در میان آدمیان منحصر به شخص پیامبر است» و ائمه فاقد عصمتند!

گفتنی است درپی صدور بیانیه های 5 نفره((مهاجرانی، سروش، کدیور، عبدالعلی بازرگان و اکبر- گاف) مهاجرانی اعلام کرد این عده، اتاق فکر جنبش سبز هستند. در بیانیه مذکور که شرح و تفسیر بیانیه 17 موسوی محسوب می شد، از جمهوری اسلامی به عنوان ولایت جائر یاد شده بود. میرحسین موسوی به دلایل کاملا روشن هرگز حاضر نشده از تحرکات 7 ماه اخیر باند مذکور و دنباله های آنها در آمریکا و اروپا ابراز برائت کند بلکه این طیف، سخنگویان وی در خارج از کشور محسوب می شوند.

کیهان پیش از این از نقش ویژه جریان انحرافی، استعماری و ضد شیعی بهائیت در فتنه سبز خبر داده بود و اخبار جدید صحت این خبر را تأیید می کند.

گفتنی است براساس اخبار موثق، اکبر گنجی به عنوان کسی که «جسارت حمله مستقیم به اعتقادات اسلامی و شیعی را دارد» از سوی مهاجرانی و کدیور در جمع 5 نفره مورد اشاره پذیرفته شده است. ضمن آن که گنجی در دوران اصلاحات از روابط پنهان و رسوایی برخی سران مدعی اصلاحات نیز اطلاعاتی دارد که به عنوان باج از آن استفاده می کند. وی چند سال قبل از زندان برای سران مدعی اصلاحات پیغام داده بود که اگر اخبار مربوط به او در روزنامه های وابسته به اصلاحات چاپ نشود، دست به افشاگری خواهد زد.

تاکید بر مرزبندی با ساختارشکنان خاتمی را مسئله دار کرد! (خبر ویژه)
تردید خاتمی در تداوم تندروی و ساختارشکنی موسوی باعث ناراحتی و نگرانی جریان های معاند شده است. گفته می شود خاتمی در برخی ملاقات های خصوصی به سرزنش میرحسین موسوی پرداخته و- نقل به مضمون - گفته است او با تندروی، اصلاح طلبان را در یک وضعیت بن بست قرار داد و باعث سوءظن مردم و حاکمیت و هدر رفتن سرمایه اصلاحات شد. به همین دلیل هم بود که خاتمی در آخرین اظهارنظر علنی در دیدار مجمع نمایندگان ادوار، رفتار ساختارشکنانه را تخطئه کرد.

سایت ضد انقلابی ایران گلوبال در همین زمینه نوشت: مواضع اخیر مهندس موسوی و آقایان کروبی و خاتمی و ظاهرا خبر از تشابه نظری این سه می دهد اما با اندکی تامل معلوم می شود اختلاف مشخصی وجود دارد. در بیانیه های موسوی و کروبی نشانه ای از عقب نشینی مقابل حاکمیت به چشم نمی خورد و سقل «ثقل!» رفتار آن دو، هشدار به حاکمیت است اما موضع گیری خاتمی چنین نیست. از مجموع سخنان وی بویی از هشدار به حاکمیت استشمام نمی شود.

این پایگاه رسانه ای ضدانقلاب مقیم خارج اضافه کرد: موسوی و کروبی از تحرکات روز عاشورا حمایت کردند، صرف نظر از پرداخت آقای کروبی به مسئله ولایت فقیه که محل مناقشه و سوال را از ایشان بازمی گذارد اما آقای خاتمی با روحیه ای قابل انتظار زبان به شماتت سپرده است. آقای خاتمی نمی دانم چرا اما به یاد خاطره ای تاریخی می افتم که حکایت از اعتدال شگرف شما! داشت در نوشتن آن مقاله معروف در روزنامه اطلاعات علیه مهندس بازرگان. راقم این سطور با وجود ارادت، مدت هاست از خاتمی ناامید گشته است. شما براساس کدام معیار، ساختارشکنی و ساختارشکنان را از حق زیست سیاسی محروم می دانید. شما حق ندارید مرتکب تقسیم جامعه به ساختارشکن و ساختارنشکن شوید و بگویید همه باید جمهوری اسلامی را قبول داشته باشند؟ به همان اندازه که به استحکام اقدام و افعال مهندس موسوی و حجت الاسلام کروبی یقین داشتیم و داریم و خواهیم داشت، به همین اندازه از سلابت «صلابت!» شما ناامید بوده و هستیم و خواهیم بود.

این اتاق فکر از حقارت اپوزیسیون حکایت می کند (خبر ویژه)
صدور یک بیانیه سیاسی توسط شماری از عناصر شبه اصلاح طلب فراری به جای آن ضعف ها و بن بست های نهفته در بیانیه 17میرحسین موسوی را بپوشاند، خود به عاملی برای تنش و سوءتفاهم بیشتر در میان محافل ضدانقلاب تبدیل شده. این تنش زمانی رو به شدت گذاشت که عطاء ا... مهاجرانی (یکی از 5 امضاکننده بیانیه مذکور) در توضیح بیانیه تصریح کرد هسته 5 نفره امضاکننده نامه، اتاق فکر (در واقع راس و هدایت کننده) جنبش سبز است.

در پی این اظهارات مهاجرانی، برخی محافل ضدانقلاب تصریح کردند خیالپردازی نامبرده به علت این است که یک «هخا»ی تازه پا بر عرصه گذاشته است. اما این تنها واکنش اعتراضی توأم با تمسخر نبود بلکه برخی محافل ضدانقلابی پا را فراتر گذاشته و اعلام کردند مهاجرانی و تیم وی دچار مشکل خود بزرگ بینی و کوچک بینی و تحقیر دیگران است.

یک روانشناس ضدانقلاب در این زمینه در سایت ایران گلوبال نوشت: «هر متنی یک جنبه خبری و اطلاعاتی» دارد و یک «پیام احساسی یا ارتباطی» که در آن متن نهفته است. آقای مهاجرانی در مصاحبه خود با توجیه و تفسیر سعی می کند خواست واقعی بیانیه و تبدیل خویش به رهبران و متفکران اصلی جنبش سبز خارج از کشور را بپوشاند اما مرکب خود و گروه خویش را لو می دهد. نمونه های متعددی از این تناقض و گرایش قوی خودبزرگی در مصاحبه وی وجود دارد مخصوصاً آنجا که از تیم خود به عنوان اتاق فکر جنبش یاد می کند و به مقام دهی به خود و خود باد کردن می پردازد. این حالت خود بزرگ بینی تنها به خاطر معضلات حل نشده نارسیستی نیست بلکه ناشی از حالت متقابل جنبش خارج از کشور هم هست که با خود کم بینی اجازه خود بزرگ بینی دیگران را می دهند. گرفتاری جنبش، گره حقارت و خودکم بینی است.

وی اضافه می کند: صدمات ماجرا این است که کسانی چون آقای مهاجرانی در شرایط تراژیک قحط الرجال، دچار این توهم می شود که گویی متفکر و اتفاق فکر جنبش هستند و بقیه عمله های خواست آنها. گویی آنها پدرند و ما کودک. ... یکی مثل آقای مخمل باف پیدا می شود که خود را نماینده جنبش سبز درون و در پیوند با رهبری و نیز نماینده جنبش خارج از کشور حساب کند و در تلویزیون ها از «اعتصابات عمومی و گسترده» قریب الوقوعی اطلاع دهد که گویی ایشان دقیقاً از آنها اطلاع دارد. اعتصابات گسترده ای که طبیعتاً صورت نمی گیرند و هیچ کس نیست که سؤال کند آیا این سخنان نادرست به ضرر جنبش نیست؟

هوشیاری قاضی و ناکامی متخلف (خبر ویژه)
با هوشیاری قاضی پرونده تلاشهای صورت گرفته برای مختومه کردن پرونده یک مدیر متخلف ناکام ماند.

پس از درج خبری در کیهان درباره فعالیت موسسه غیرقانونی آکادمی نخبگان به مدیریت «محسن-ص» که نسخه جدید و پیچیده ای از دانشگاه منحله «هاوایی» بود، دور جدیدی از تلاشهای این پرفسور خودخوانده با هدف مختومه کردن پرونده و فرار از مجازات قانونی با حمایت پیدا و پنهان برخی مقامات قضایی و اجرایی آغاز شد.

وی از چند سال قبل با وعده اعطای مدارک تحصیلی دانشگاهی، تعداد قابل توجهی از جوانان را فریب داده و در قبال دریافت مبالغ هنگفت آنان را تحت عنوان «دانشجو» جذب کرده بود که در پی شکایت وزارت علوم، موسسه جعلی وی تعطیل و پرونده به مراجع قضایی ارجاع شد.

اخیرا محسن-ص با استناد به مکاتباتی غیرواقعی و دروغین توانسته بود رضایت وزارت را برای انصراف از شکایت جلب کند. اما هوشیاری «قاضی منصوری» بازپرس شعبه نهم دادسرای کارکنان دولت تلاش وی را ناکام گذاشت. این در حالی است که در حال حاضر نزدیک به یکصد جوان دانشجو و خانواده هایشان از اقدامات «محسن- ص» متضرر شده و علاوه بر مبالغ کلانی که از آنان دریافت شده، سال های ارزشمند عمر خود را نیز از دست رفته می بینند. شایان ذکر است برابر ماده واحده قانون مجازات اخلال در امر آموزش عالی، مصداق عنوان مجرمانه «کلاهبرداری» است که از جرایم غیرقابل گذشت می باشد. همچنین گفتنی است وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز چند ماه قبل مجوز موسسه فرهنگی چند منظوره به مدیریت «محسن- ص» را به دلیل تخلفات عدیده لغو کرده است.

سرنخ های تازه از نقش موساد در ترور شهید علی محمدی (خبر ویژه)
سایت وزارت خارجه رژیم صهیونیستی به نقل از برخی مطبوعات این رژیم اذعان کرد دکتر مسعود علی محمدی دانشمند هسته ای و استاد دانشگاه ایران (که به شکل وحشیانه ای در مقابل خانه خود در تهران ترور شد) برای محافل اسرائیلی شناخته شده بود. این اذعان در حالی است که پیش از این محافل صهیونیستی و ضد انقلابی برای انکار نقش دستگاه های اطلاعاتی صهیونیستی و آمریکا در ترور شهید دکتر علی محمدی ادعا می کردند وی فرد گمنامی بوده و اهمیت ترور را نداشته است.

بنا به گزارش سایت همدمی به نقل از روزنامه هایی چون معاریو و هاآرتص، دکتر علی محمدی به واسطه حضور در همایش های علمی بین المللی برای اسرائیلی ها ]که در پوشش پژوهشگر در این محافل علمی شرکت می کنند[ شناخته شده بود. این روزنامه ها، از یکسو اذعان کردند که دکتر علی محمدی در همایش های مذکور کم حرفی پیشه می کرد- که علی القاعده این رازداری برای صهیونیست ها گران تمام شده- اما از طرف دیگر برای گم کردن رد پای سازمان موساد تلاش کردند به تحریف چهره اسلامی و انقلابی و میهن دوست شهید علی محمدی بپردازند، شیوه ای که صهیونیست ها برای تخریب وجهه دشمنان تسلیم ناپذیر خود در پیش می گیرند و می کوشند انگ همراهی به وی بچسبانند.

منوشه امیر صهیونیست فراری و در استخدام رادیو اسرائیل در ادامه همین روند مدعی شد ترور دکتر علی محمدی کار دولت ایران بوده است. سایت هایی چون رادیو فردا، رادیو زمانه، جرس و... نیز در مصاحبه های ساختگی ذیل عنوان «یک دانشجوی کلاس علی محمدی» (بدون ذکر نام) تلاش کردند به این ترور، شکل وشمایل درگیری داخلی و انتخاباتی بدهند که بیش از هر سند و قرینه دیگری اهداف و عاملان ترور مذبوحانه وسبعانه اخیر را نشان می دهد.

در این میان جاودان نفر از همکاران رادیو و وزارت خارجه رژیم صهیونیستی طی مقاله ای در گاردین تصریح کرد «ترور دکتر علی محمدی بخشی از نبرد سرویس های اطلاعاتی غربی با جمهوری اسلامی به ویژه در زمینه برنامه هسته ای و مذاکرات مربوط به آن است.»

نکته جالب در پس همه این تحلیل ها، تقلای چند روز اخیر احمد شیرزاد (عضو بدنام فراکسیون مشارکت در مجلس ششم) است که با مقالات و مصاحبه های مختلف بارسانه های ضد انقلابی و خارجه تلاش کرده ترور شهید علی محمدی را به اختلافات داخلی ربط دهد و در عین حال خود را دوست این شهید مظلوم جا بزند.

وی همان شخصی است که از پشت تریبون مجلس ششم به اتهام پراکنی علیه برنامه هسته ای کشورمان پرداخت و مدعی شد جمهوری اسلامی درباره برنامه هسته ای خود 19 سال به دنیا دروغ گفته اما اکنون دم خروس بیرون افتاده است. این اظهارات با اعتراض شدید مهدی کروبی رئیس وقت مجلس مواجه شد. به نظر می رسد تحقیق از این مهره بدنام، سرنخ هایی از ترور شهید علی محمدی را به دست بدهد.