به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ زن، واژهی مقدسی که امروزه با اختیار خود معنایش را از میان لغت نامهی مردسالاری میجوید. لذت مرد اصالت دارد پس زن را وسیلهای برای لذت بصری خود تعریف میکند؛ خیانت اصلی زمانی است که در این بازی زن با اختیار خود سلطنت مردان را میپذیرد و این ظلم را با کلمهی آزادی میپوشاند.
سالیان سال است غرب به طرق مختلف زن را در مسائل مختلف به اسارت مرد درآورده و امروزه نیز اختیار او را در گرو خواستهی خودش تعریف میکند. زنی که قبل از زن بودن انسان است، انسان ساز است، برای الگو بودن خلق شده است، برای دستیابی به بالاترین مراتب. این زن امروزه در تلاش است خود را شبیه مردان کند، مادری را سطح پایین تلقی کند ودرگیر مدهایی باشد که در آن التذاذ مردان اصالت دارد. خیانت به جنس زن از همینجا آغاز میشود که غرب سعی میکند انسان بودن را از او بگیرد. ما همیشه در موضع دفاع، غافل از مطالبه و جواب دهی غرب دربارهی خیانتشان به جنس زن بودیم و باعث شدیم زرق و برق ساختگی، ظلمشان را بپوشاند.
عدالت یا برابری؟
زن قبل از هرچیزی انسان است؛ از این سو میتوان نتیجه گرفت در ارزشهای انسانی با مرد تفاوتی نخواهد داشت اما واضح است که بدلیل جنسیت متفاوت، وظایف و حقوق متفاوتی خواهد داشت. در این مورد شهید مطهری بیان میکند:
(عدم توجه به وضع طبیعی و فطری زن بیشتر موجب پایمال شدن حقوق او میگردد. اگر مرد در برابر زن جبهه ببندد وبگوید: تو یکی و من یکی، کارها، مسئولیتها، بهرهها، پاداشها و کیفرها همه باید متشابه و همشکل باشد، در کارهای سخت و سنگین باید با من شریک باشی، به فراخور نیروی کارت مزد بگیری، توقع احترام و حمایت از من نداشته باشی، تمام هزینه زندگیات را خودت بر عهده بگیری، در هزینه فرزندان با من شرکت کنی، در مقابل خطرها خودت از خودت دفاع کنی، به همان اندازه که من برای تو خرج می کنم تو باید برای من خرج کنی و... دراین وقت است که کلاه زن ،سخت پس معرکه است. زیرا زن بالطبع نیروی کار و تولیدش از مرد کمتر است و استهلاک ثروتش بیشتر، به علاوه بیماری ماهانه، ناراحتی ایام بارداری، سختیهای وضع حمل و حضانت کودک شیرخوار، زن را دروضعی قرار می دهد که به حمایت مرد و تعهداتی کمتر و حقوقی بیشتر نیازمند است.)
به اسم اشتغال به سود سرمایه دار
یکی از ظلمهای عظیمی که جامعهی غربی در آغاز قرن بیستم به زن روا داشت این بود که او را از خانه به کارخانه کشاند، برای بدست آوردن نیروی کار ارزان! جامعهی غربی تا قبل از این زن را حتی لایق رأی دادن نمیدانست و همه چیز او را از آن شوهرش بود؛ به یک دفعه با اسم حقوق زنان او را به کارخانه میکشاند، با حقوق کم برای سود بیشتر. رفته رفته به زن القا شد که با وجود تفاوتهای جسمی و روحی با مرد، باید دوشادوش او بیرون از منزل کار کند؛ تا با او برابر باشد و مادری و خانهداری خود را بی ارزش تلقی کند. به عنوان نمونه، هریت تیلور از پیشگامان فمینیسم درقرن نوزدهم، کار زنان در خارج از منزل را رکن اصلی استراتژی خود قرار داد.
در تحقیقات مفصلی که توسط مؤسسات مردم شناسی در امریکا صورت گرفته در بازه زمانی بین سالهای ۱۹۷۰ تا ۲۰۰۵ میزان شادی در میان زنان سیری نزولی داشته است. در دهه ۱۹۷۰ زنان شادتر بودند. در آن دوران حقوق زنانی که به صورت تمام وقت کار میکردند، کمتر از ۶۰ درصد متوسط حقوق مردان بود. اما با وجود تصویب قوانین به ظاهر حمایتی در آمریکا این میزان در سال ۲۰۰۵ به ۷۶ درصد متوسط حقوق مردان رسید. یعنی این روند به طور معناداری سیری نزولی دارد.
در همین حال اسلام باتوجه به روحیهی لطیف و قدرت زن در تأثیرگذاری و تربیت نسل آینده، تنها وظیفهی او را تربیت فرزندان اعلام میکند و به مادری او ارج مینهد؛ از آن سمت فراهم کردن امکانات و رفاه و آسایش زن را وظیفهی مرد میخواند. حتی اگر زنی در کنار تربیت فرزندان مشغول به کار هم باشد، تمام حقوق او متعلق به خود اوست و وظیفه ای در این قبال بر گردن او نیست.
مدگرایی یا مرد سالاری؟
امروزه غرب با وجود سابقهی تاریخی ظلم و خیانت در حق زنان، سردمدار حقوق آنها شده و از کلمهی آزادی برای پوشاندن خیانتهای خود استفاده میکند؛ این سوال مطرح است که آیا واقعا زنان امروزه از سلطهی مردان خارج شده اند یا همچنان در قالب دیگری دستمایهی لذت و ثروت اندوزی مردان هستند؟
در ابتدا خوب است استنادی به آمار داشته باشیم که متوجه شویم شعار آزادی غرب در واقع چه چیزی برای او به ارمغان میآورد:
RAINN یک سازمان ضد خشونت جنسی در آمریکاست. این سازمان آمارهایی منتشر کرده است که خبر از وقایع فجیع زیرپوست جامعه آمریکا میدهد. در این آمار آمده است:
هر ۶۴ ثانیه یک تعرض جنسی در آمریکا رخ میدهد. سنین ۱۲ تا ۳۴ سال بیشترین خطر برای تجاوز و تعرض جنسی است. یک نفر از هر ۶ زن آمریکایی در طول زندگی خود قربانی «تلاش برای تجاوز» یا «تجاوز کامل» شده است.
نهاد موسوم به مرکز خشونت جنسی در سال ۲۰۱۵، آمار مذکور را یک نفر از هر ۵ زن آمریکایی اعلام کرد؛ مضاف بر این، ۹۴% از زنانی که مورد تجاوز جنسی قرار می گیرند علائم اختلال استرس پس از شوک روحی را طی دو هفته پس از تجاوز تجربه می کنند. ۳۳% زنان قربانی به خودکشی فکر میکنند و ۱۳% دست به خودکشی میزنند.
تخمین زده می شود که هر سال ۸۰۶۰۰ زندانی در بازداشت یا زندان، خشونت جنسی را تجربه میکنند. نکته عجیب ماجرا اینجاست: ۶۰% از خشونت های جنسی علیه زندانیان توسط کارکنان زندان انجام می شود! پنتاگون نیز تخمین می زند که ۶.۲% از زنان در سال ۲۰۱۸ حین وظیفه مورد تعرض جنسی قرار گرفتهاند.
در تحقیقاتی که از سوی نهادهای حقوق بشری در امریکا صورت گرفته است، از هر ۶ زن در آمریکا حداقل یک نفر چه در دوران کودکی چه در بزرگسالی تجاوز جنسی و یا خشونت به صورت کامل را تجربه کرده است. مؤسسات حقوق بشری در آمریکا فاش کردهاند سالانه حداقل یک میلیون زن در آمریکا تجربه ارعاب را داشته اند که در این موضوع آمار مردان حدود ۳۷۰ هزار نفر است و تفاوت این ارقام قابل توجه است.
بر اساس مطالعه ای در آلمان، از هر 10 سیاستمدار زن، ۴ نفر انها اظهار داشتند که در زندگی سیاسی خود مورد آزار جنسی قرار گرفته اند. براساس گزارش جهانی در سال ۲۰۱۸، حدود ۵۰ هزار قربانی قاچاق انسان توسط ۱۴۸ کشور شناسایی و گزارش شده است. قربانیان زن همچنان هدف اصلی هستند؛ زنان ۴۶ درصد و دختران ۱۹درصد از کل قربانیان قاچاق را تشکیل میدهند.
آمارهایی که بالاتر اشاره شد نشان دهندهی این است که شعارهای آزادی غرب نتیجه ای جز احساس ناامنی زنان و افزایش سود صنعت فحشا نداشته است. جا انداختن مدهایی که صرفاً سبب لذت مردان و ناامنی زنان میشود نیز ذیل همین دسته قرار میگیرند؛ برای مثال در صنعت تبلیغات با بهره کشی از زیبایی زنان محصولات خود را بفروش میرسانند و از او به عنوان ابزاری برای فروش استفاده میکنند.
آزار های جسمی به زنان فقط قسمتی از ظلمی هستند که در دنیای غرب به سمت او روانه میشوند، آثار های روانیای همچون مقایسهی مداوم خود با استانداردهای زیبایی تعریف شده، نگاه افراطی به ظاهرش توسط جامعه و ایجاد فشار برای تغییر جهت پذیرفته شدن، نیز از خیانتهایی است که زنان مجبور به تحمل آن هستند.
غربیها امروزه با استفاده از ابزارهای گوناگون و پر رنگ و لعاب نشان دادن خودشان، در تلاشند تا زن را جوری تعریف کنند که او خود بدنبال مد، مصرف گرایی، چشم و هم چشمی و... برود و جنبههای انسانی و فکری خود را کمرنگ تر کند.
پرچمداری غرب
شعارها و صدای بلند غرب و زرق و برق ظاهری آن، دلیل بر درست بودن راه آنان نیست و پشت آن حقیقتی جز ظلم و خیانتهای مداوم به زن وجود ندارد؛ در نتیجه غرب صلاحیتی برای اظهار نظر در حوزهی زنان ندارد! درحالی که اسلام از 1400 سال پیش در صدد است که نگاه ابزاری، جنس دوم بودن، برآورد ارزش او براساس پول و زیبایی ظاهری و حس ناامنی جنسیتی را از بین ببرد و ارزش انسانی را به او برگرداند.
گزارش از زهرا شیخ الاسلامی