به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ یک شگرد قدیمی که همیشه توسط بخشی از جریانات سیاسی استفاده میشود، "رینگ نشینی" است! زمانی که مسئولیت و سکان قدرت از دستان طیف اصلاحات بیرون آمد، برای جا نماندن از غافله افکار عمومی، چارهای ندارند جز آنکه گوشه رینگ را برگزیده و با ژست کارشناسانه به اسم نقادی، سم پاشی کند.
این گزاره هرگز به این معنا نیست که طیفها و دولتهایی غیر از جریان مذکور، عاری از هر گونه عیب و خطا هستند، اما "رینگ نشینی سیاسی" یا "ریاست در سایه" گزارهای است که برخی جریانات، از آن دستاوردی به بهانهی در صحنه نبودن و عدم تحرک بهره میبرند.
جالب اینجاست که جریان اصلاحات تا قبل از این، شخصیت های نزدیک به جریان اصولگرایی را مورد شماتت قرار میداد که چرا ریاست خودساخته ای برای خود طراحی کردند و بدون آنکه پشتیبانی مردمی داشته باشند، همچنان از این عناوین استفاده میکنند و خواستار تاثیرگذاری در سیاست هستند.
همان جریان دقیقا یک سال بعد، گفتگویی با پیروز حناچی شهردار سابق تهران ترتیب داده و تیتر گلدرشتی را رونمایی کرد: "من شهردار در سایه ام!"
این خلاصهای از رفتار دوگانه جریان مذکور است. طبق ادعای پیروز حناچی که به واسطه نظریات کهنه و استفاده از فشارهای رسانهای در فضای مجازی، اثرگذاری خود را تا حدی بالا میداند که میتواند خود را "شهردار در سایه" بنامد، عملا دم خروس این جریان بیرون زده و مشخص شد آن مصیبت که اصلاحات آن را "خودبزرگ پنداری" و "دور بودن از افکارعمومی" میدانست، حالا خود دچارش شده است.
البته کار به همینجا ختم نمیشود و بعد از پاسخگویی شهردار فعلی تهران به هیاهوی رسانهای شهردار سابق، و بیان این نکته که برخی از این انتقادات در زمانه ریاست قبلی شکل گرفته و به مشکلات بیتوجهی شده، صدای مظلومیت جریان مذکور بالا گرفت!
علیرضا زاکانی در نشست خبری، 99 درصد زمان خود را به پاسخگویی تخصصی در مورد سوالات خبرنگاران صرف کرد در حالی که در تیتر روزنامه ها و رسانه های اصلاحات تنها یک جمله از حاشیه آن جلسه به چشم میخورد و حاصل آن میشود تذکری از سوی اصلاحات به رعایت نکردن ادب توسط شهردار فعلی!
بخشی از جملات علیرضا زاکانی در نشست خبری: "حرف های سیاسی نادرست و غیردقیق از سوی برخی افراد و رسانه ها مطرح شده و احساس می کنند که شهردار در سایه هستند؛ شهردار در واقع که بودند کاری نکردند و حالا که شهردار در سایه هستند اینگونه می گویند؛ بنده بنا ندارم وقت خود را برای این حرف ها صرف کنم و ..."
اما سوال اساسی اینجاست که چرا جریان اصلاحات همه حرفهای تخصصی گفته شده را به حاشیه میراند و تنها به یک پاسخ معنی دار حساسیت نشان دهد؟
آیا همیشه این ادبیات تند و تیز برای اصلاحات معنی "بیادبی" و "کوچه بازاری" دارد، یا تنها زمانی اصلاحات مبادی آداب میشود که هیچ پاسخ منطقی برای حرف های اصولی نداشته و تنها از تکنیک "گزینش ادله پهلوان پنبه" و ضربه زدن به آن کمک میجوید؟
جریانات سیاسی صرف، تا زمانی که از "لاک تئوری دفاعی" و "حمله کورکورانه" در زمین رسانه بیرون نیایند، نه تنها خدمتی به جامعه ایرانی ارائه نمیدهند، بلکه در هر دورهای یک گارد محافظهکارانه و جانب دارانه را برای خود حفظ کرده و بجای انعکاس حقایق، اخبار و تحلیل ها را وارونه سازی میکنند.
در زمانه قدرت جناح سیاسی خود، به همگان حمله کرده و باب نقد را میبندند و در زمانه عدم میدان داری سیاسی، "رینگ نشینی" را بر میگزینند و نیشوکنایه را تحویل اشخاص دیگر میدهند و هر که زبانش تیز تر از خودشان باشد، فرار رو به جلو کرده و برچسب "بیادبی" را حواله میدهند.
این نمونهای از رویهی غلط در سیاست رسانهای است، که امیدواریم هیچ حزب، گروه و سیاستمداری دچارش نشده و تنها ملاک ارزیابی، حقیقت عملکرد افراد باشد.
منبع: جهان نیوز