تاریخ انتشار: سه شنبه 1402/04/27 - 09:21
کد خبر: 476347

مهدی جمشیدی؛

از تحقیر تبلیغ تا استحالۀ فرهنگی

از تحقیر تبلیغ تا استحالۀ فرهنگی

تأکید اخیر رهبر انقلاب بر امر «تبلیغ»، حاکی از این واقعیت است که نیروهای فکری و معرفتی، بیش از آن‌که «عرصۀ عمومی» را دریابند و در پی «ذهنیت‌پردازی اجتماعی» باشند.

به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ یادداشت از مهدی جمشیدی*// از تحقیر تبلیغ تا استحالۀ فرهنگی

۱. تأکید اخیر رهبر انقلاب بر امر «تبلیغ»، حاکی از این واقعیت است که نیروهای فکری و معرفتی، بیش از آن‌که «عرصۀ عمومی» را دریابند و در پی «ذهنیت‌پردازی اجتماعی» باشند، درگیر مطالعات تخصصی و فنی شده‌اند و جامعه را تا حد زیادی به حال حویش رها کرده‌اند. به بیان دیگر، علم و مقامات معطوف به آن، به هدف اصالی و و نهایی تبدیل شده و جامعه به فراموشی سپرده شده است. در نظام ذهنیِ بسیاری از کنشگران معرفتی، چه در حوزه و چه در دانشگاه، علم به یک امر خودبسنده و قائم به ذات تبدیل شده است که پرسش دربارۀ نتایج عینی و بیرونی آن، به حاشیه رفته است. در حقیقت، مراکز معرفتی به جای آن‌که به مسأله‌های اجتماعی و بیرونی بپردازند، مسأله‌های خویش را بر صدر نشانده‌اند و علایق انتزاعی و سلایق نظریِ خود را ترجیح داده‌اند. البته روشن است که باید پاره‌ای از مطالعات، جنبه‌های بنیادی داشته باشند و نباید به طور مطلق، به بنیان‌آفرینی و مبادی‌پردازی بی‌اعتنا بود، اما وضع کنونی به صورتی رقم خورده است که تعادل از دست رفته است. بدین جهت است که امر تبلیغ، تنازل کرده و منزلت فروتر و دوّمی یافته است.

۲. جامعه به «نیروهای فکریِ پیشران» نیاز دارد و همواره باید کسانی باشند که دستِ ذهن جامعه را بگیرند و اسباب هدایت آن را فراهم کنند. در غیر این صورت، نیروهای رقیب یا معارض، میدان‌داری خواهند کرد و در همین امتداد، ذهنیت جامعه تغییر خواهد کرد. اندیشۀ مردم در اختیار همین نیروهای پیشران است و آنها می‌توانند به افکار عمومی، جهت بدهند و به نظام ارزش‌ها تداوم ببخشند. ازاین‌رو، چنانچه اهمال شود و نیروهای فکری به گونه‌ای ناموزن و افراطی، علم را بر فرهنگ ترجیح بدهند و علم را نیز بر تأملات خودبسنده و منقطع از وضع تاریخی و تمدنی حمل کنند، جامعه در اختیار «دیگری‌های معرفتی و فرهنگی» قرار خواهد گرفت و از خود و اصالت‌های هویتی‌اش، بیگانه خواهد شد. این حالت در هنگامی رخ می‌دهد که نیروهای فکری، عرصۀ فرهنگ عمومی و ذهنیت‌ اجتماعی را سبک و سخیف انگاشته و سرگرم مطالعات عالی و فاخر گشته‌اند و سخنی برای مردم ندارند.

۳. حاصل نهایی این‌چنین وضعی «استحالۀ فرهنگی» است. استحالۀ فرهنگی به این معنی است که جامعه دچار جابجایی «ارزش‌ها» و «ضدارزش‌ها» می‌شود و به غیرخود و ناخود تبدیل می‌گردد. در مرحله‌های آغازین، رگه‌های از شکاف و گسست نمایان می‌شوند که شاید بیشتر جنبۀ عینی و رفتاری دارند، اما به‌تدریج، زاویه‌ها و فاصله‌ها به لایۀ اعتقادی و بینشی نیز راه می‌یابد و فرد از نظر فرهنگی و معنایی، دچار استحاله می‌شود. چنین جامعه‌ای که گرفتار سقوط فرهنگی شده، کار به‌سامان‌کردنش بسیار دشوار و دیریاب است. مرحلۀ استحالۀ فرهنگی، مرحله‌ای است که در آن، جامعه در جبهۀ مقابل قرار گرفته و دیگر تابع و هوادار ارزش‌ها نیست، بلکه ارزش‌های پیشین را ضدارزش قلمداد می‌کند. روشن است که بازگرداندن این‌چنین جامعه‌ای به وضع نخست، محتاج مقدّمات و زمینه‌های فراوانی است. از طرف دیگر، تا روند استحاله به نقطه‌های پایانی نرسد، بسیاری از آن مطلع نخواهند شد و وضع، حمل‌برصحت می‌شود و انحراف‌ها و لغزش‌ها، موردی و محدود انگاشته می‌شود. آن‌گاه نیز که کار به لایۀ قطعیّت رسید، دیگر باید آن را تمام‌شده انگاشت و معطوف به این حالت منجمدشده و نهایی‌گشته، چاره‌اندیشی کرد.

۴. امر «تبلیغ»، حلقه‌ای است که «علم» را به «فرهنگ» پیوند می‌دهد و «عالم» را در کنار «مردم» می‌نشاند و «مراکز معرفتی» را با «مسأله‌های جامعه»، دست‌به‌گریبان می‌کند. تبلیغ، همانند «نقطۀ تماس» عمل می‌کند و نیروهای معرفتی را از جهان ذهنیِ پیش‌ساخته و انتزاعی‌شان خارج می‌سازد و تعهدِ ایجاد تغییر در واقعیت عینی و بیرونی را در دل و جان آنها بیدار می‌گرداند. «مسأله‌ها» در میدان بیرونی و عرصۀ عمومی متولد می‌شوند و «پاسخ‌ها» در مراکز معرفتی؛ حال‌آن‌که در نگاه رایج، هم مسأله‌ها و هم پاسخ‌ها متعلق به مراکز معرفتی هستند. در این تصویر، جامعه هیچ شأن و مکانتی ندارد و هرکه عالم‌تر باشد بیشتر و بیشتر از عرصۀ عمومی فاصله می‌گیرد و در دغدغه‌های علمی و ذهنی خویش فرو می‌رود. ازاین‌رو، عزلت نسبت به جامعه و نپرداختن به عینیّت و سطح واقعیت روزمرّه، به «فضیلت علمی» تبدیل می‌شود و حتی به‌تدریج، تمام روح و شخصیت نیروهای معرفتی نیز از مردم و تعلقات اجتماعی، بیگانه می‌گردد و زبان مشترک و منطق واحد میان آنها و جامعه به زوال می‌رود. در اینجاست که نیروهای سخیف و بی‌مایه، جایگزین می‌شوند و کسانی به‌عنوان سلبریتی، پرچم جهت‌دهی به افکار عمومی را در دست می‌گیرند.

*کارشناس مسائل سیاسی

مرتبط ها
نظرات
حداکثر تعداد کاراکتر نظر 200 ميياشد
نظراتی که حاوی توهین یا افترا به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران باشد و یا با قوانین جمهوری اسلامی ایران و آموزه‌های دینی مغایرت داشته باشد منتشر نخواهد شد - لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید
تورهای مسافرتی آفری
تاکید اردوغان بر گسترش روابط با ایران
ظریف: نباید منتظر دستور از تهران باشیم ؛ دستور از مردم می‌رسد
پیراهن قرن؛ امضای مسی تاریخی شد
خبری که سنوار به مادرش داد
نخستین زن فرماندار در کردستان منصوب شد
جانور منقرض شده به طبیعت بازگشت!
تهران سرد می شود
زلنسکی: یا دنبال سلاح اتمی می‌رویم یا ...
حرف‌های جالب حامد بهداد درباره دوران دانشجویی اش
واکنش فرهاد مجیدی به سرمربی جدید استقلال
حملات سنگین موشکی حزب الله به عکا
راهکار جدید بریکس برای دلار زدایی تحقق می‌یابد؟
داتیس پرو؛ مرجع اخبار و آموزش‌های تکنولوژی و فناوری اطلاعات
بررسی مزایا و معایب استفاده از فویل آلومینیوم در خانه
نصرتی ، رئیس سازمان شهرداری‌ها و دهیاری‌ها شد
نظارت بر تاکسی‌ها هوشمند می‌شود
ایرج طهماسب به تئاتر برگشت
لیلا حاتمی و محمدرضا فروتن در یک فیلم جدید
قاشق هخامنشی با طراحی پیچیده الهام‌گرفته از اساطیر کهن ایران!
تتلو و رفتارهای عجیب‌اش تا پیش از دستگیری
کاهش ۴۳ تومانی نرخ یورو در مرکز مبادله ایران
نظرسنجی
بنظر شما باتوجه به حوادث اخیر فلسطین چقدر احتمال فروپاشی رژیم صهیونیستی وجود دارد؟




مشاهده نتایج
go to top