به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»، این روزها اظهارات گوناگون و بعضا عجیبی در مورد انتخابات مجلس و تائید و رد صلاحیتهای آن در فضای مجازی و از سوی افراد مختلف منتشر میشود.
نامزدهایی که رد صلاحیت شدهاند، معتقدند که سلیقه فکری و سیاسی اعضای شورای نگهبان در رد آنها بی تاثیر نبوده و افرادی که تائید شدهاند، سبقه و عملکرد مثبت خود را موجب تأیید صلاحیت میدانند، مانند دانشآموزی که نمرهای بالا از یک درس گرفته و با فخر میگوید«نمره خوبی گرفتم» و دانش آموزی نمرهای پایین گرفته و میگوید« معلم نمره پایین به من داد»!
این اظهار نظرها سهوی یا غیر سهوی ممکن است آب به آسیاب دشمن بریزد!
حسام الدین آشنا مشاورفرهنگی و رسانهای رئیس جمهور سابق که از قضا، سابقه طولانی اطلاعاتی نیز داشته و در دوره ای نیز مدیر اطلاعات قم بود، در جدیدترین اظهاراتش در رشته توئیتی در شبکه اجتماعی ایکس به همزادپنداری در مورد انتصابات دوره پهلوی و انتخابات بعد از انقلاب پرداخته است.
او که در دورهای معاونت ویژه وزارت اطلاعات و در دورهای نیز عضو هسته مرکزی ستاد انتخاباتی حسن روحانی و مشاور و تحلیلگر مناظرات وی بود، با روند و قوانین انتخاباتی جمهوری اسلامی نا آشنا نیست!
اظهارات حسامالدین آشنا میتواند با آنچه منظور اصلی وی است متفاوت باشد ولی برداشت و نتیجهای معکوس در پی داشته و نتیجهاش تشویش اذهان عموم مردم و بهانه دادن به دست ضد انقلاب است.
اگر اینگونه برداشت شود که روند انتخابات در جمهوری اسلامی ایران مانند زمان انتصابات دوران پیش از انقلاب است، باید گفت:
اولاٌ در دوره پهلوی ناآگاهی مردم از حقوق سیاسی خود و بیاعتنایی آنان نسبت به انتخابات، بیسوادی بیشتر رای دهندگان و ادامه شرایط استبداد باعث میشد که هیات حاکمه هرگونه فساد و خلافی را در جریان انتخابات، اعمال کنند و چرخ انتخابات (بخوانید انتصابات) را به نفع خود بگردانند.ولی در زمان جمهوری اسلامی مردم با سوادتر و آگاهتر نسبت به حقوق سیاسی و اجتماعی خود هستند و دیگر دوره پر کردن چمدانها از آرا و سرازیر کردن آنها به صندوقهای رای تمام شده است.
درهمین زمینه خالی از لطف نیست که نوشته حسین فردوست در خاطرات خود را مرور کنیم که می گوید: «در زمان نخستوزیری علم، محمدرضا دستور داد با علم و منصور یک کمیسیون سهنفره برای انتخاب نمایندگان مجلس تشکیل دهم. منصور، اسامی افراد مورد نظر را میخواند و علم، هر که را میخواست، تأیید میکرد و هر که را نمیخواست، دستور حذف میداد. منصور هم با جملهی اطاعت میشود، با احترام حذف میکرد. سپس علم افراد مورد نظر خود را میداد و همه بدون استثنا وارد لیست میشدند و این چنین بود که انتصابات در زمان شاه همان انتخابات بود.
آیا واقعا در جمهوری اسلامی وضع این چنین است؟
دوماٌ در گذشته، بقا و استمرار حکومت پهلوی با زور و استبداد بود و به همین دلیل دارای مقبولیت و مشروعیت پایینی بود، اما جمهوری اسلامی مشروعیت خود را از حضور و رای بسیار بالای مردم و انقلاب گرفته و استمرار حکومت نیز در همین انتخابات است که با مردم مشارکت انجام می شود.
سوماٌ اگر به قول بعضی اصلاح طلبها صحبت از فیلتر برای اصلاح طلبها است و کار بر مبنای دسته بندی سیاسی اصلاح طلب و اصولگرا باشد ، باتوجه به تایید صلاحیت افرادی مانند مسعود پزشکیان، علی مطهری و محمدباقر نوبخت از سوی شورای نگهبان،فضا قطعا برای حضور آنها هم مهیاست. بنابراین دیگر نمیتوان این مورد را نیز بهانهای کرد تا آزادی در انتخابات را با زمان پهلوی مقایسه کرد.
چهارماٌ از طرفی افرادی مثل حسام الدین آشنا که در زمان اصلاحات در نظام مسئولیت انتخاباتی نیز داشتهاند، چرا در آن زمان با رژیم پهلوی در خصوص انتخابات و یا شایسته سالاری همزادپنداری نداشته اند؟
روند مداخلهی آشکار شاه در انتخابات به حدی بود که انتخابات مجلس بیستویکم بهشدت زیر سلطه دربار قرار گرفت و نتیجهی آن مجلسی بود که به قول گازیوروسکی، دیگر چیزی جز یک مُهر لاستیکی برای تأیید تصمیمهای شاه نبود.
به هر حال تبلیغات گسترده و پرحجم داخلی و خارجی اگرچه سابقهای درازمدت دارد ولی در هفتههای نزدیک به انتخابات، دامنه وسیعتری پیدا می کنند و برخی عملکردها و اظهارنظرها همیشه بوده و هست و این سناریوی عجیبی نیست!
حسام الدین آشنا در سال ١٣٩٩ هشدار داد:« آتشبازی با احساسات عمومی عواقب دردناکی دارد»، این جمله را اکنون به وی یادآور میشویم و بهتر است از اظهاراتی که میتواند باعث سوءاستفاده دشمن و ضد انقلاب میشود،پرهیز کند.