به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ در این مقاله از «اکو رایز» - رسانه تخصصی اخبار اقتصادی، به معرفی مفهومی به نام برافروختگی اقتصادی خواهیم پرداخت. اقتصاد برافروخته (Overheated Economy)، اقتصادی است که دوره طولانی رشد اقتصادی و فعالیت مثبت را تجربه کرده و منجر به تورم بالایی شده است که ناشی از افزایش ثروت مصرفکنندگان است.
درک برافروختگی اقتصادی
افزایش شدید قیمتها باعث تخصیص ناکارآمد عرضه میشود زیرا تولیدکنندگان بیش از حد تولید میکنند و در تلاش برای سرمایهگذاری از سطوح بالای ثروت، ظرفیت تولید مازاد ایجاد میکنند. متأسفانه، این ناکارآمدیها و تورم در نهایت مانع رشد اقتصاد می شود و اغلب میتواند مقدمهای برای یک رکود وحشتناک باشد.
به بیان ساده، اقتصاد برافروخته، اقتصادی است که با سرعتی ناپایدار در حال گسترش است. دو نشانه اصلی از برافروختگی اقتصاد وجود دارد: افزایش نرخ تورم و کمتر بودن نرخ بیکاری از نرخ طبیعی یک اقتصاد.
افزایش نرخ تورم
افزایش تورم معمولاً یکی از اولین نشانههایی است که نشان میدهد اقتصاد دارد برافروخته میشود. در نتیجه، دولتها و بانکهای مرکزی معمولاً نرخهای بهره را در تلاش برای کاهش میزان مخارج و استقراض افزایش میدهند. در حالی که بانکهای مرکزی میتوانند از طریق افزایش نرخ بهره با تورم فزاینده مبارزه کنند، اما اغلب میتوانند خیلی دیر وارد شوند. از آنجایی که تورم یک شاخص پسین و آهسته است، ممکن است مدتی طول بکشد تا تغییر در سیاستهای بانکهای مرکزی نرخ را کاهش دهد.
بین ژوئن 2004 و ژوئن 2006، هیئت فدرال رزرو (FRB) نرخ بهره را 17 برابر افزایش داد تا به عنوان وسیلهای تدریجی برای کند کردن اقتصاد برافروخته آمریکا، به کار بیاید. با این حال، دو سال بعد، تورم ایالات متحده به 5/6 درصد رسید که یک چرخه بالا بود. این افزایش سریع قیمتها یک رکود فلجکننده به دنبال داشت که تورم طی شش ماه به زیر صفر رسید.
نرخهای اشتغال غیرعادی بالا
دومین نشانه گرمای بیش از حد اقتصاد، نرخ بیکاری است که کمتر از نرخ عادی یک کشور است. اشتغال کامل باید چیز خوبی باشد. اما اشتغال کامل به معنای تورم بالاتر است زیرا همه شغل دارند (به این معنی که بهرهوری در بالاترین حد خود است) و پولی برای خرج کردن در جیب خود دارند.
از زمان جنگ جهانی دوم، نرخ بیکاری به طور کلی در سالهای قبل از رکود به کمتر از 5 درصد رسید که شامل سالهای منتهی به رکود بزرگ می شود.
سایر دلایل برافروختگی اقتصادی
دو علامت اصلی که در بالا ذکر شد نیز از دلایل یک اقتصاد بیش از حد گرم هستند. سایر دلایل افزایش بیش از حد اقتصاد شامل حباب داراییها و شوکهای اقتصادی خارجی است. نمونهای از مورد دوم شوکهای نفتی است که در بیشتر دهههای 1970 و 1980 رخ داد. آنها منجر به رکودهایی با دورهها و شدتهای مختلف شدند زیرا صورت حساب واردات نفت آمریکا برای پاسخگویی به تقاضای افزایش یافته برای بنزین افزایش یافت.
حباب داراییها افزایش ناپایدار قیمت برای داراییهای خاص است. این نشانه گرمشدن بیش از حد بازارهای مالی و برافروختگی اقتصادی است. ترکیدن حباب دات کام در سال 2001 منجر به رکود شد. اخیراً، بحران مالی 2008 نتیجه حباب در وام مسکن املاک و مستغلات بود. حباب پیامدهای گستردهای در سراسر مناطق جغرافیایی داشت و منجر به یک رکود طولانی مدت شد که چندین جغرافیا را در بر گرفت.
نمونهای از برافروختگی اقتصادی
رکود بزرگ در آمریکا در اواخر دهه 2000 پس از یک برافروختگی اقتصادی همراه شده بود. نرخ بیکاری به طور مداوم تا سال 2007 کاهش یافت و در آن سال به نرخ 4/6٪ (زیر نرخ عادی) رسید. در همین حال، نرخ تورم که به طور پیوسته در حال افزایش بود، در سال 2006، زمانی که بن برنانکی رئیس فدرال رزرو شد و درست قبل از بحران، به 5.25 درصد رسید.
یکی دیگر از نشانههای اقتصاد ایالات متحده که برافروخته شده بود، حباب دارایی املاک و مستغلات بود که در سال 2007 ترکید و امواج شوک را در کل اکوسیستم مالی ایالات متحده ایجاد کرد. تشدید این مشکلات هزینههای دولت بود. در سالهای ریاست کلینتون، بودجه فدرال مازاد داشت. با این حال، کاهش مالیات جورج بوش این مازاد را به کسری تبدیل کرد.
در سال 2005، دفتر بودجه کنگره (CBO) تخمین زد که کسری بودجه در آن سال 368 میلیارد دلار خواهد بود و پس از آن کسری 295 میلیارد دلار در سال آینده وجود خواهد داشت. به طور خلاصه، اقتصاد ایالات متحده نشانههای یک اقتصاد برافروخته را در سالهای منتهی به رکود نشان داد.