نثر نادر ابراهیمی در عین حال که روان و صمیمی است، شاعرانه هم هست. وقتی آثار او از جمله «چهل نامه کوتاه به همسرم»، «بار دیگر شهری که دوست میداشتم»، «آتش بدون دود» و... را میخوانید، متوجه حریر نازک خیال و اندیشه شاعرانه بر روی کلماتش میشوید.
به گزارش سرویس کتابخانه «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ اگر نادر ابراهیمی زنده بود، امروز 88ساله میشد؛ داستاننویس محبوب معاصر که کتابهایش هنوز هم پس از گذشت 16سال از درگذشتش همچنان تجدیدچاپ میشوند و خواننده دارند. نادر ابراهیمی زاده 14 فروردین 1315 در تهران بود. از مشهورترین داستانهای این نویسنده، رمان هفت جلدی «آتش بدون دود» است؛ وجه تسمیه این رمان هفت جلدی که هرجلد آن به روایت سرگذشت مردمان ترکمن صحرا در دورههای مختلف تاریخی از دو قبیله« یموت» و «گوکلان» میپردازد، ضربالمثلی کهن در میان ترکمنهاست که میگوید: «آتش، بدون دود نمیشود و جوان، بدون گناه». نادر ابراهیمی اما آثار محبوب و پرمخاطب دیگری هم دارد از جمله «چهل نامه کوتاه به همسرم» و «مردی در تبعید ابدی». او در دورههایی از زندگیاش به فیلم سازی و نوشتن برای کودک و نوجوان هم مشغول بودهاست. در ادامه این مطلب به مناسبت 88سالگی نادر ابراهیمی بیشتر از آثار و زندگی این مرد بزرگ خواهید خواند.
شعله گیرای «آتش بدون دود»
اگرچه با بالارفتن قیمت کاغذ، شاید خریدن رمان هفتجلدی «آتش بدون دود» برای خیلیها غیرممکن باشد اما میتوان دست کم آن را از کتابخانهای به امانت گرفت، نسخه الکترونیکیاش را خرید یا به کتاب صوتیاش گوش داد. این رمان مهم ادبیات معاصر برای نویسندهاش، جایزه «نویسنده برگزیده ادبیات داستانی 20 سال بعد از انقلاب» را به ارمغان آورد و جایزه نخست «تعلیم و تربیت یونسکو » و جایزه کتاب برگزیده سال ایران را هم از آن خود کرد. نادر ابراهیمی پیش از انقلاب، زمانی که هنوز جلدهای چهارم تا هفتم «آتش بدون دود» را ننوشته بود، آن را در قالب سریال تلویزیونی هم ساخت که مخاطبان بسیاری در زمان خودش داشت. اسامی هفتجلد «آتش بدون دود» از این قرار است: «گالان»و «سولماز»، درخت مقدس، اتحاد بزرگ، واقعیتهای پرخون، تو هرگز از حرکت بازنخواهی ایستاد و هر سرانجام سرآغازی است. احمدرضا احمدی، شاعر نوگرای معاصر که سال گذشته از دنیا رفت، درباره نادر ابراهیمی و کار بزرگ او در «آتش بدون دود» گفتهاست: «نادر ابراهیمی به ادبیات کودک ما، به رمان و ادبیات بزرگ سال و همچنین به زبان فارسی خدمت کرد و به اعتقاد من، رمان ایرانی با رمان «آتش بدون دود» نادر ابراهیمی آغاز میشود؛ نه با «شوهر آهوخانم» یا «علیمحمد افغانی».
شاعرانگیهای ابراهیمی در آثارش
نثر نادر ابراهیمی در عین حال که روان و صمیمی است، شاعرانه هم هست. وقتی آثار او از جمله «چهل نامه کوتاه به همسرم»، «بار دیگر شهری که دوست میداشتم»، «آتش بدون دود» و... را میخوانید، متوجه حریر نازک خیال و اندیشه شاعرانه بر روی کلماتش میشوید. ابراهیمی با آشناییزداییها و تصویرسازیها، لایه بیرونی یا روساخت آثار خود را آراسته تا محتوای عاشقانه، انقلابی و عارفانه خود را جاودانه کند. در مقالهای پژوهشی با عنوان «زبان شاعرانه نادر ابراهیمی در آتش بدون دود» آمدهاست: «نادر ابراهیمی با درآمیختن شعر و داستان سبک تازهای در داستاننویسی ابداع کرد که توانست با خلق تصاویر انتزاعی و آمیختن خیال و واقعیت، شخصیتبخشی به اشیا و پایبندی به عناصر و اصول داستاننویسی نوین افزون بر ایجاد رستاخیز در کلمات داستان خویش، جایگاه زبان را در ادبیات داستانی اعتلا بخشد.»
شغلهای مختلف ابوالمشاغل!
شاید کمتر کسی بداند ترانه مشهور «ما برای آنکه ایران خانه خوبان شود» را که بیشتر ما با صدای استاد محمد نوری در خاطر داریم، نادر ابراهیمی سروده است، ترانهای که با شنیدنش احساس شعف و غرور میکنیم و دوست داریم بارها و بارها زمزمهاش کنیم: «ما برای پرسیدن نام گلی ناشناس/ چه سفرها کردهایم/ ما برای بوسیدن خاک سر قلهها/ چه خطرها کردهایم/ ما برای آنکه ایران گوهری تابان شود/ خون دلها خوردهایم». این ترانه را ابتدا علی خدایی خواند و برایش آهنگ ساخت و بعد از آن، زندهیاد محمد نوری آن را بازخوانی کرد. اما شاعری تنها یکی از اشتغالات نادر ابراهیمی بودهاست. او در دو کتاب «ابن مشغله» و «ابوالمشاغل» از شغلهای مختلف خود اینطور نام بردهاست: کمک کارگری تعمیرگاه سیار در ترکمنصحرا، کارگری چاپخانه، حسابداری و تحویلداری بانک، صفحهبندی روزنامه و مجله و کارهای چاپ دیگر، میرزایی یک حجره فرش در بازار، مترجمی و ویراستاری، ایرانشناسی عملی و چاپ مقالههای ایرانشناختی، فیلم سازی مستند و سینمایی، مصور کردن کتابهای کودکان، مدیریت یک کتابفروشی، خطاطی، نقاشی، طراحی روی روسری و لباس، تدریس در دانشگاه و... .
بازدید از یادگارهای ابراهیمی در موزهای به نام او
افتتاح موزهای به نام نادر ابراهیمی در تهران با حاشیههای مختلفی همراه بود تا جایی که فرزانه منصوری، همسر این نویسنده که دیگر ناامید شده بود، گفت مجبورم دستنوشتهها و یادگارهای نادر ابراهیمی را آتش بزنم. اما خوشبختانه این اتفاق نیفتاد و موزه نادر ابراهیمی سرانجام در دی ماه 1398 در خانه شعر و ادبیات تهران، جنب باغ کتاب افتتاح شد. این مجموعه که بازدید از آن برای اهالی فرهنگ و دوستداران این نویسنده خالی از لطف نیست، حدود چهارهزار کتاب موجود در کتابخانه شخصی نادر ابراهیمی را دربر دارد. همچنین در این موزه فضای اتاق کار نادر ابراهیمی بازسازی شده و میراث علمی، ادبی، لوحهای افتخار و جوایز ملی و بینالمللی، دستنوشتههای کتابها و تحقیقات، حاشیهنویسیها، فیلمها و نسخههای ابتدایی کتابهای این نویسنده به نمایش گذاشته شدهاست.