به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ یادداشت از محمد یوسفی ///* در روزهای گذشته تعدادی از مسئولین نظامی روسیه بازداشت شده اند و به نظر میرسد که شاهد یک پاکسازی در دستگاه نظامی و ارتش روسیه در سطح کلان هستیم، اگرچه می توان این پاکسازی را با یک نگاه سطحی به همراه کمی چاشنی پروپاگاندای روسی در مرحله اول ناشی از عزم روسیه و پوتین برای برخورد با فساد در این کشور در نظر گرفت، اما واقعیت این است که برای پوتین و هیات حاکمه بر روسیه فساد اقتصادی هیچ گاه یک مقوله حساس به منظور پیگیری تلقی نمی شده، از اینرو شاهد زندگی همراه با تجملات در بین مقامات روسیه از جمله مقامات نظامی روسیه بوده و هستیم که داشته ها و ثروت این مقامات هیچگاه با حقوق دریافتی آنها تناسب نداشته و این مسئله ای نیست که از چشم پوتین یا حتی مردم روسیه مخفی بوده باشد.
اما آنچه برای پوتین مهم است بحث وفاداری به شخص اوست که ملاک انتصابات قرار می گیرد و نه پاک دستی، از اینرو در نظر گرفتن چنین احتمالی بر خلاف رویه حاکم در سال های حکومت پوتین بوده و به نظر نمی رسد که بتواند فرضیه منطقی و درستی باشد.
فرضیه دوم
اما فرضیه دوم پاکسازی دستگاه نظامی به دلایل شکست پروژه نظامی در اوکراین و عدم تحقق برنامه زمان بندی برای پیشروی و تلفات سنگین وارد شده به ارتش روسیه در طول جنگ است که وجود خیانت ها به روسیه از سوی مقامات نظامی به دلیل فساد مالی و دریافت رشوه نیز بخشی از عمده دلایل آن باشد. اما این دلیل نیز به نظر نمی رسد که صحیح باشد چرا که در شرایط اوج ضد حملات اوکراین و بازپس گیری اراضی گسترده اشغالی از چنگال روس ها که همراه با تلفات سنگین روس ها همراه شد و غنایم سنگین زیادی را به اوکراین بخشید تا جایی که این ماجرا در اوکراین به لندلیز روسی معروف شد.
وی در ادامه افزود: حتی گفته میشد که روس ها با اهدای غنایم نظامی از آمریکایی ها در کمک نظامی به اوکراین پیشی گرفتند، اما در اوج این وقایع نیز شاهد هیچ عکس العمل خاصی از سوی پوتین نبودیم، حال در شرایط فعلی که روس ها در شرایط حمله قرار گرفتند و پیشروی های کوچکی را نیز داشته اند، چرا پوتین باید دست به چنین اقدامی بزند!!
فرضیه سوم
اما فرضیه سوم، همان مبحثی است که در مورد دستگیری معاون وزیر دفاع روسیه شایگو نیز مطرح نمودیم، یعنی بحث پریگوژین همانطور که پیشتر نیز بدان پرداختیم، پیشروی نظامی نیروهای پریگوژین به سمت مسکو ضربه حیثیتی سنگینی به پوتین وارد نمود و به نوعی اقتدار ولادیمیر را به چالش کشید، این همان مسئله ای حساسی است که هیچ گاه رئیس جمهور روسیه آنرا بر نمی تابد و تحمل نمی نماید، دقیقاً کشته شدن پریگوژین در سانحه هوایی به نظر خلق شده توسط دولت روسیه، ناشی از همان ضربه حیثیتی بود و تحقیری بود که انتقام آن باید توسط پوتین گرفته می شد، از طرفی پریگوژین قصد ورود به کورس و رقابت برای تصرف صندلی ریاست جمهوری روسیه را داشت که در همین راستا نیز فعالیت هایی انجام داده بود.
اما رقبای سیاسی برای تصاحب قدرت در کرملین بر اساس مانیفست پوتین محکوم به نابودی هستند که بر همین اساس و تکرار این رویه، روسیه را پس از ترور پریگوژین سرزمین ترور خواندیم.
محمد یوسفی در پایان نوشت: حالا در همان سرزمین پس از گذشت مدتی از حذف پریگوژین و تثبیت قدرت توسط پوتین، نوبت به کسانی رسیده که در قدرت نمایی پریگوژین یا با او همراهی نمودند یا اینکه حداقل جلوی نمایش قدرتش را نگرفتند بر این اساس آنها مهم ترین دلیل ابقا یعنی وفاداری به پوتین را نداشتند و نتوانستند آن را اثبات کنند،.
کسانی که به مسائل روسیه اشراف دارند به خوبی میدانند بازداشت های سیاسی در روسیه ممکن است با هر نامی صورت بگیرد بجز نام سیاسی و حالا این بازداشت ها به نام و اتهام فساد اقتصادی و رشوه ای صورت می گیرد که با حکومت و سیاست در روسیه عجین شده به نوعی که از خردترین مجریان دولت تا آمران آن بدان عادت دارند، اینها بخشی از فاکت ها و واقعیت های جامعه و سیاست در روسیه است که قابل کتمان نیست.