به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ روزهای پایانی تیرماه یادآور پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران و پایان جنگ تحمیلی است. قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت یکی از قطعنامههای این شورا است که در ۲۹ تیر ۱۳۶۶، برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق صادر شد. این قطعنامه از نظر کمی و تعداد واژههای به کار گرفته شده مفصلترین و از نظر محتوا اساسیترین و از نظر ضمانت اجرا قویترین قطعنامه شورای امنیت در مورد این جنگ بوده است. این قطعنامه بلافاصله از سوی عراق پذیرفته شد، ولی بعد از گذشت یکسال و هفت روز در ۲۷ تیر ۱۳۶۷ از سوی ایران مورد پذیرش قرار گرفت. امام خمینی (ره) در ۲۹ تیر ۱۳۶۷ پیامی درباره پذیرش قطعنامه منتشر کرد که به «نوشیدن جام زهر» معروف شد.
آتش بس
پذیرش این قطعنامه هرچند به معنای پذیرش آتشبس از سوی ایران بود، ولی عراق به حملات خود ادامه داد و مجدداً داخل خاک ایران شد تا نقاط مهمی از جمله خرمشهر را به دست بیاورد تا با وضع بهتری در مذاکرات حضور داشته باشد، اما موفقیتی به دست نیاورد و نهایتاً جنگ در ۲۹ مرداد ۱۳۶۷ پایان یافت.
قطعنامه ۵۹۸ از سه منظر قابل بررسی است. اول اینکه مبنای شکل گیری قطعنامه از کجا بوده است و چگونه پیدا شد. دوم سیر مراحلی که در نهایت به پذیرش انجامید و سوم حوادث و اتفاقاتی که بعد از پذیرش قطعنامه افتاد.
در مورد بحث اول یعنی چگونگی شکلگیری قطعنامه، باید به اواخر سال ۶۴ برگردیم وقتی که عملیات والفجر ۸ یا همان فاو را انجام دادیم و موفق شدیم از رودخانه اروند عبور کنیم و شهر فاو عراق را تصرف کنیم، این اتفاق بسیار بزرگ و مهمی بود. شاید برای اولین بار بود که ابر قدرتها به این فکر افتادند که باید برای جریان جنگ یک فکری کنند و اگر بگذارند روند جنگ به همین صورت پیش برود، ایران موفق میشود مناطق اشغالی خود را از عراق پس بگیرد، وارد عراق شود و بخشهایی از عراق را تصرف کند.
شهر فاو به این دلیل که یک نقطه کاملاً استراتژیک بود، یعنی علاوه بر اهمیتهای خاص خود مثل کامل بسته شدن راه عراق به دریا و هم مرز شدن ما با کویت و…، مسأله مهم برای آمریکا و شوروی این بود که نمیشود این جنگ را به حال خود رها کرد و اگر رها کنیم صدام با وجود کمکهای فراوان قادر نیست جلوی پیشروی ایران را بگیرد و جریان جنگ کاملاً به نفع ایران برمیگردد.
جلسهای مهم
برهمین اساس یک جلسهای در پایتخت فنلاند برگزار شد و رؤسای جمهور آمریکا و شوروی آنجا به توافقاتی رسیدند که در روند جنگ بسیار تأثیرگذار بود. یکی از آن تصمیمات این بود که به هر قیمت شده باید جنگ را بدون طرف پیروز پایان دهیم، یعنی اگر برفرض ایران نخواهد شکست بخورد، اما پیروز هم نشود. یک تصمیم دیگر این بود که به شدت عراق را تقویت کنند هم به لحاظ تسلیحاتی و تجهیزاتی و هم یک سری اختیارات به عراق بدهند که عراق بتواند در واقع گستاختر از قبل به حملات خود ادامه دهد. از جمله جنگ شهرها و زدن کشتیهای ما و اقدامات دیگر که فشار بیشتری به کشور ما وارد شود. تصمیم دیگر هم این بود که به کشور آلمان مأموریت دادند که پیش نویس قطعنامهای را تهیه کند که برای اولین بار در آن پیشنویس یک بندهایی را بیاورد که موجب رضایت ایران هم باشد. یعنی یک قطعنامهای نباشد که ایران نپذیرد. به دلیل آنکه امام (ره) شروطی داشت و این شروط لزوماً باید در قطعنامه قید میشد.
در قطعنامه اولیهای که آلمانیها تهیه کردند، شروط ما به طور کامل قید نشده بود و لذا جریان جنگ ادامه پیدا میکند تا اینکه به کربلای ۴ و ۵ رسیدیم. وقتی ما عملیات کربلای ۵ را انجام دادیم دیگر آنها به این نتیجه رسیدند که خواستههای ایران را به طور کامل در قطعنامه ذکر کنند. لذا آنها پذیرفتند در بندهای قطعنامه شروطی که امام داشتند از جمله خروج کامل دشمن، شناخت متجاوز و تعیین خسارت را به طور کامل بیاورند.
بعد از این جریانات در سال ۶۵ که ما به انتهای جنگ رسیدیم، قطعنامه شکل کاملی پیدا کرد. به دلیل پیروزی ما در کربلای ۵ طبیعتاً به لحاظ شرایط حاکم بر جبهه از وضعیت خوبی برخوردار بودیم و امام هم اصرار داشت که ما جنگ را با جنگ و با قدرت تمام کنیم. بر همین اساس، شعارهای امام در جریان جنگ تحمیلی، فراتر از جغرافیای ایران و عراق بود. مثلاً ایشان فرمودند: «جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم» و حتی فرمودند: «راه قدس از کربلا میگذرد.»
حضرت امام با توجه به پتانسیل و توانمندیهای جمهوری اسلامی و نیروهای ما این انتظار را داشتند که ما جنگ را با جنگ و نظامی گری به نقطه مطلوب و پیروزی برسانیم. اما متأسفانه به دلیل عدم همسویی و همپایی بین مسئولین سیاسی کشور و امام، این اتفاق صورت نگرفت. در هر حال با توجه به توانمندیهای ما به لحاظ نیروی انسانی، انگیزه، مسائل اعتقادی و با وجود همه حمایتهایی که ابر قدرتها از عراق میکردند، میتوانستیم جنگ را با جنگ تمام کنیم. کما اینکه تا سال ۶۶ و در طول شش سال اول جنگ ما رو به پیشرفت و رو به جلو و دشمن رو به عقب نشینی و انحطاط بود.
نگاه مسئولین سیاسی و سطح راهبردی کشور که اداره جنگ به آنها سپرده شده بود، بخصوص از سال ۶۲ که امام طی حکمی مرحوم آقای هاشمی را متولی جنگ اعلام کردند، در واقع باعث شد که مسئولین سیاسی شرایط جنگ را بررسی کنند و پیش ببرند و در یک نقطه مطلوب تصمیم بگیرند که جنگ را تمام کنند. در علم سیاست هم اینطور است که سیاسیون جنگ را آغاز میکنند و آنها هستند که تصمیم میگیرند جنگ را به پایان برسانند و نظامیان فقط آماده به اجرا هستند.
پذیرش قطعنامه
آقای هاشمی در خاطراتش میگوید که چند بار خدمت امام رفته و میگوید قطعنامه را بپذیرید و یا اجازه دهید از طریق مذاکره جنگ را به اتمام برسانیم. امام میفرماید مشکل شما چیست؟ اگر نیرو ندارید من حکم جهاد میدهم، پول ندارید استقراض میکنم و آقای هاشمی را مجاب میکنند که جنگ را از طریق جنگ ادامه دهند. اما در ماههای آخر جنگ یعنی بعد از سقوط جزیره، فاو و شلمچه، آقای هاشمی دیگر خودش تنها به دیدار امام نمیرود و در یک جلسهای به اتفاق همه سران نظام، یعنی مقام معظم رهبری که آن زمان رئیس جمهور بودند، آقای میرحسین موسوی که نخست وزیر بودند، آقای موسوی اردبیلی و مرحوم حاج احمد آقا به خدمت حضرت امام میروند. بعد از نماز مغرب و عشا موضوع را با ایشان مطرح میکنند.
در شرایطی که حوادث آخر جنگ اتفاق افتاده، علاوه بر سقوط سه منطقه اصلی در جنوب، یک سری اتفاقات هم در مرز رخ داده بود. عراق با حملات مکرر به خطوط پدافندی ما چه ارتش و چه سپاه، حدود بیست و دو هزار نفر را به اسارت میگیرد. آقای هاشمی و همراهانشان شرایط موجود از جمله تهاجمات و اسیرگیری عراقیها را برای امام ترسیم میکنند.
فرایند پذیرش
پذیرش قطعنامه هم یک فرآیندی داشت. امام به آقای هاشمی میگویند: بروید یک جلسه با مسئولین کشور برگزار کنید و آنها را توجیه کنید. بعد خودشان به صورت عمومی به همه مردم از طریق رسانهها پیام میدهند و در واقع زمینهها را ایجاد میکنند. پس از آن وزارت خارجه در بیست و هشتم تیر ماه اطلاعیه رسمی میدهد که ما قطعنامه را پذیرفتیم.
اگر قطعنامه پذیرفته نمیشد
با توجه به اینکه همه موضوعات و مسائل اساسی نظام به امام منتقل شده بود، اینکه ما نیرو نداریم، پول نداریم، از طرفی هم نظامیها لیستی دادند که بایست مهیا میشد؛ طبیعتاً امام بررسی میکردند یا میدیدند میشود این ضعفها را برطرف کرد یا به این نتیجه میرسیدند که نمیشود. اگر میخواستیم جنگ را با آن وضعیت ادامه دهیم طبیعتاً نمیتوانستیم به موفقیت برسیم.
گزارش از عرفان عباسی