تاریخ انتشار: یکشنبه 1403/05/14 - 10:51
کد خبر: 512801

عرفان عباسی؛

عزم رزم و زوال بزم

عزم رزم و زوال بزم

عرفان عباسی، پژوهشگر تاریخ هنر و موسیقی عصر قاجار به‌مناسبـت سالروز امضـاء فرمـان مشروطیـت، نقـش خنیاگران و هنرمندان در پیروزی انقلاب مشروطه و پایان استبداد صغیر را روایت می‌کند. 

به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ یادداشت از عرفان عباسی */// امضاء فرمان مشروطیت را می‌توان مهم‌ترین واقعه تاریخ عصر قاجار دانست. قلمی که به دست لرزان پادشاه رنجور در واپسین روزهای عمر بر کاغذی ممهور به فرمان مشروطیت رفت، خفقان هزارساله را از بین برد و نعمت آزادی را به مردم چشاند. از آن‌ روز پادشاه نماینده پروردگار و قدرت مطلق نبود بلکه سلطنت ودیعه‌ای معرفی شد که «از طرف ملت به شخص پادشاه مفوض» می‌شود.

داستان پرغصه مشروطه به سال‌های دور و دراز استبداد بی‌حدوحصر پادشاهان این سرزمین بازمی‌گردد. عصری که فرمان پادشاه سخن فرجامین بود و تکلیف رعیت به تبعیت محض. دوره‌ای که قانون به‌مثابه سلاحی در دست سلطان بود و مردم طریقی برای دادخواهی نمی‌یافتند.

در طول تاریخ از عصیان دلاوران و هزم غداران سخن‌ها رفته است اما در این میان تاریخ‌پژوهان به نقش اهالی هنر و موسیقی‌دانان در مبارزات مردمی مشروطه کمتر اشاره داشته‌اند. انقلاب مشروطه همه اقشار را در مسیر مبارزه و مطالبه قرار داد و در مقابل، حکومت در آتش جنگ دمید.

شعر و ترانه و تحصن و جراید به تنهایی برای دفع فتنه جدید چاره‌ساز نبود، این نبرد نابرابر مبارزان مجهزی را می‌طلبید که تا دفع کامل غائله از پای ننشینند. در چنین موقعیت خطیری برخی هنرمندان چاکرمنش درباری که در سایه¬ی عنایت پادشاه روزگار می‌گذراندند، بی‌التفات به اوضاع و احوال زمانه، با استدلال «تو را چکار به مشروطه یا به استبداد» محفل‌ بزم بزرگان را دوام بخشیدند. این گروه به جای آن که نگاه آرمان‌گرایانه خود را در هنر دخیل کنند و زبان گویای مردم باشند، رأی سلطان را فصل‌الخطاب دانسته و اطاعت می‌کردند. هراس از دست دادن مقام و یا حتی جانِ عزیز، ایشان را فرمانبردار و مطیع ساخته بود و چنین می‌پنداشتند که:

خلاف رأی سلطان رأی جستن          به خون خویش باشد دست شستن

عصر مشروطه موقعیت خوبی بود تا خنیاگران خیراندیش خود را در شمایل نیکوتری به جامعه معرفی کنند و اعتماد از دست رفته را بازستانند. مردم از پادشاه درخواست‌هایی همراه با گله و شکایت داشتند اما راه بیان را نمی‌دانستند. صدای ملت گرفتار آنقدر آهسته و بی‌جان بود که به گوش حاکمان خراج‌ستان نمی‌رسید. خوانندگان و سازنوازان و تصنیف‌سازان ناله‌های خلق را به فریاد مبدل ساختند و با تمسک به شعر و ترانه و آواز ناگفته‌های رعیت را بیان کردند. هنری که از پسِ این دادخواهی زاییده شد، جلوه کامل و نمونه بارزی از هنر اعتراضی مردمی بود. هنری که وامدار و محدود نبود و از دل آن دغدغه و دلواپسی مردم گرفتار بیرون می‌آمد و اندوه و امیدواری و ایستادگی و آزاده‌خواهی در آن موج می‌زد.  

مردم که توانمندی و حسن نیت موسیقی‌‌دان‌ها را درک و دریافته بودند ایشان را امین خود دانستند و با تکیه بر ترانه و آهنگشان، آهنگ مبارزه و مطالبه کردند. از این جا و جایگاه تاریخی به بعد خنیاگران به دو گروه تقسیم شدند: رهروان راستین موسیقی ایران که در راه اعتلای خنیای اصیل ایرانی کمر همت بستند و نهال موسیقی سنتی را به درخت تناور و بارور کنونی مبدل ساختند و سخن‌چینان تن‌پروری که هدف غایی حیات‌ومعاش را مصاحبت با سلطان می‌پنداشتند. 

تصنیف‌سرایان دوره قاجار علاوه‌بر تسلط و تبحر در مبانی شعر به اصول موسیقی نیز اشراف داشتند، شعرهای آهنگین خود را بر مبنای نغمه‌های موسیقی می‌سرودند و شعر و آهنگ را با تلفیق ممتازگونه‌ای چهره ارتقاء می‌پوشیدند. ایشان در دوره مشروطه مفاهیم سیاسی و اجتماعی را جایگزین تصنیف‌های عاشقانه کردند و داستان رسوایی خودکامگان را بر طبل کوبیدند. در این ساحت پرماجرا مطربان دوره‌گرد که سال‌های عمر را در هوای بزم سپری کرده بودند و با سلحشوری بیگانه بودند، تصنیف‌سرایان بی‌باک را الگوی خود قرار دادند و با خواندن ترانه‌های عامیانه، پادشاهانی که خود را سایه خدا بر زمین می‌پنداشتند به سخره گرفتند.

ایشان در هجو مظفرالدین شاه به هنگامه عزیمت از تبریز به تهران برای تاج‌گذاری نوشتند:

 آبجی مظفر اومده             برگ چغندر اومده 

چادر و چاقچورش کنین      از شهر بیرونش کنین

ترانه‌ی «آبجی مظفر» در دهان‌ها می‌چرخید و از خاطر مردم زدوده نمی‌شد. درباریان نیز پادشاه جدید را گرانمایه نمی‌انگاشتند و به راحتی او را مورد اهانت قرار داده و گستاخی می‌کردند. امین‌السلطان، صدر اعظم دربار چندان بی‌پروا بود که در محافل خصوصی خود اجازه می‌داد رامشگران و آوازخوانان تصنیف آبجی مظفر را اجرا کنند.

ترانه جاری در عصر قاجار متناسب با فرهنگ آن زمانه بود: بی‌پرده، عوام‌پسند و ناموزون. هرچند همین سبک کارگشا بود و بر جامعه تأثیر می‌نهاد لیک منطق سرایندگان در عصر مشروطه بر مدار تحول و دگرگونی می‌گذشت، از انقلاب در اساس سلطنت تا دگرگونی ترانه و تصنیف. همت موسیقی‌دان‌ها بر آن شد تا سرود مزلف را به تصنیف متشخص مبدل کنند و سلیقه جامعه را ترقی ببخشند. 

عارف قزوینی همگام با انقلاب مشروطه در پی انقلاب ساختار تصنیف و ترانه بود. فکر لایقش را در قالب ترانه ابراز می‌کرد و بوسیله آن لرزه بر شالودة سست استبداد می‌انداخت. او در سال 1288 با عضویت در حزب دموکرات به صورت رسمی وارد مناسبات سیاسی شد و شعر و ترانه و آهنگ را با قوت تمام در خدمت مفاهیم انقلاب درآورد. راه او تنها به پیروزی میدان نبرد و ورود فاتحین به تهران ختم نشد بلکه همواره برآن بود تا از اصول این انقلاب مردمی همچون امینی پاسدار حراست نماید.  

عمده تغییرات مطلوب عارف در حوزه تصنیف گرد چند موضوع می‌گشت: نخست جا انداختن مفهوم وطن، دوم ذم حاکم ستمگر و سوم بیان خواسته‌های ملت. در همین راستا مهر میهن، تحسین درست‌کاری، تحریک فداکاری و پرده‌برداری از چهره زشت درشتی، خیانت و جنایت را به‌عنوان کلیدواژه‌های شعر سیاسی‌ـ‌ اجتماعی‌اش برگزید.

سرآمدترین تصنیف عارف قزوینی «از خون جوانان وطن لاله دمیده است» در مایه دشتی است که پس از گذشت صدسال از تاریخ سرایش آن همچنان در خاطر مردم زنده و پویا است. عارف زمان سرایش این تصنیف را هم‌زمان با دوره‌ی دوم مجلس شورای ملی در تهران بیان می‌کند.


هنگام می‌و فصل گل و گشت و چمن شد           دربار بهاری تهی از زاغ و زغن شد

از ابر کرم خطه‌ی ری رشک ختن شد                    دلتنگ چو من مرغ بهر وطن شد

چه کج‌رفتاری ای چرخ، چه بدکرداری ای چرخ         سر کین داری ای چرخ، نه دین داری، نه آیین داری ای چرخ


مرغ سحر از کج‌رفتاری چرخ ناله سر کرد و ظلم ظالم و جور صیاد را با طنین آواز به گوش خلق رساند. در پی این وحدت و انسجام، محمدعلی شاه خودکامه به هزیمت رفت و ملت پیروز شد. کار انقلاب به‌ظاهر تمام شد، اما خنیاگران آرام نگرفتند. خوی انقلابی و وظیفه ملی‌شان ایجاب می‌کرد تا با استفاده از افزار خنیا به نبرد زور و تزویر بروند و دشمنان نهان و در سایه نشسته ملت را رسوا سازند. چنین بود که درخت دوستی تنومند شد و بر تمام جامعه سایه افکند. حاصل این اعتماد دوجانبه وفاق جمعی و بازگشت پرشور موسیقی به بطن جامعه بود.

در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود         که این شاهد بازاری وان پرده‌نشین باشد 
   

* پژوهشگر تاریخ هنر و موسیقی عصر قاجار

مرتبط ها
نظرات
حداکثر تعداد کاراکتر نظر 200 ميياشد
نظراتی که حاوی توهین یا افترا به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران باشد و یا با قوانین جمهوری اسلامی ایران و آموزه‌های دینی مغایرت داشته باشد منتشر نخواهد شد - لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید
تورهای مسافرتی آفری
روش های کسب درآمد از بیت کوین
اعضای هیات امنای سازمان ملی سنجش معرفی شدند
جدایی ۵ بازیکن پرسپولیس قطعی شد
نگاه کردن به چه چیزهایی عبادت است؟ +فیلم
آغاز پیش فروش بلیت قطار اربعین از فردا
چمران بدون رای مخالف رئیس شورای شهر ماند
آغاز فروش بلیت قطار اربعین از فردا
المپیک پاریس؛ آغاز کشتی‌ها از فردا، در انتظار نخستین مدال
معصومه باقری برای قضاوت در مسابقات تکواندو عازم پاریس شد
سقوط بیت‌کوین ادامه دارد؟
ماجرای شنیدنی لحظات آخر عمر شهید هنیه +فیلم
عزم ایران برای پاسخگو کردن رژیم صهیونیستی جدی است
مدال‌آوری سه نسل از یک خانواده در المپیک
برآورده شدن رویای کشور ۸۰ هزار نفری در المپیک
شوخی رهبرانقلاب با نوه شهید همدانی +فیلم
هراس آمریکا از ایران؛ واشنگتن پایگاه نظامی خود در سوریه را تقویت کرد
شمار شهدای غزه به ۳۹ هزار و ۵۸۳ نفر رسید
آغاز ثبت نام سیزدهمین آزمون سنجش استاندارد مهارت‌های زبان فارسی
دانشجویان برای پیاده روی اربعین ۵ تا ۱۰ میلیون تومان وام می گیرند
لغو ۱۶۳ پرواز شرکت‌های خارجی در اسرائیل و فرار صهیونیست‌ها به آمریکا و اروپا
آغاز آخرین فرصت انتخاب رشته آزمون کارشناسی ارشد علوم پزشکی ۱۴۰۳
نظرسنجی
بنظر شما باتوجه به حوادث اخیر فلسطین چقدر احتمال فروپاشی رژیم صهیونیستی وجود دارد؟




مشاهده نتایج
go to top