به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»، آشنایی و رویاروییهای جامعه ایرانی عصر قاجار با دنیای غرب و اندیشه تجدد و بیداری و ظهور افکار و جنبشهای درونی جامعه که از انگیزشهای دینی و ملی برخوردار بود، به ایجاد برخی تحولات در نظام و ساختار و مناسبات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه ایرانی انجامید. یکی از مهمترین تحولات تاریخ جدید ایران، توجه به حقوق سیاسی و اجتماعی زنان در جامعه بود.
از نیمه دوم قرن 19 میلادی در نتیجه شکل گرفتن برخی تغییرات اجتماعی به تاثیر از نشر اطلاعات و گسترش ارتباطات، در باورها و نگرش گروههایی از جامعه ایرانی نسبت به برخی موضوعات در حوزه اجتماع، سیاست و فرهنگ، تغییر نسبی به وجود آمد. عواملی مانند چاپ و انتشار روزنامهها، ترجمه و تالیف کتب، گسترش مدارس به سبک جدید، افزایش نسبی قشر تحصیلکرده و روشنفکران و نیز تاثیر محیط بینالمللی بر عرصه محیط داخلی سبب شد تا بسیاری از ایرانیان نسبت به وضع موجود ناراضی شده و با نگاهی منتقدانه به ارزیابی وضعیت اجتماعی و اعتراض به وضع موجود و طرح پارهای مطالبات و حقوق جدید بپردازند.
یکی از زنان ایرانی عصر قاجار در توصیف موقعیت و محدودیتهای زنان ایرانی چنین نوشته است: «ما را از 5 سالگی به مکتب مىگذاشتند، آن هم نه همه دختران را، بلکه ندرتا. 9 ساله که مىشدیم از مکتب بیرونمان مىآوردند. اگر کتاب مىتوانستیم بخوانیم یا خط مىتوانستیم بنویسیم، پدران عزیزمان با کمال تغیر کتاب و قلم را از دستمان گرفته، پاره کرده و شکسته و به دور مىانداختند که چه معنی دارد دختر خط داشته باشد.»1 میرزا آقاخان کرمانی نیز با انتقاد از وضعیت زنان در جامعه ایرانی عصر قاجار، شرایط تاریک زنان ایرانی را اینگونه توصیف کرده است: «زنان ایرانی نهتنها در نظرها خفیف و بیوقار و حقیر یا ذلیل، ضعیف و مانند اسیرند بلکه از دانش مهجور و از فخر بینش دور و از همه چیز عالم بیخبرند و از تمام هنرهای بنیآدم بیبهره و بیثمر. از معاشرت دور و در زاویه خانههای خراب، عنکبوتوار از خیال زنانه خویش میزیسته و بر وفق طبیعت خود میبافند. شب همه شب در فکر اینکه به صد حیله از دست آن شوهر نامرد نمرود کردار شداد رفتار، گریبان خود خلاص کنند.»2 میرزا ملکم خان ناظمالدوله نیز در دفاع از حقوق زنان چنین نوشت: «نصف هر ملت مرکب است از زن. هیچ طرح ملی پیش نمیرود مگر به معاونت زنها. وجود آنها را در هر مقامی باید محترم داشت.»
حضور و نقش گروههایی از زنان در سطوح مختلف اجتماعی بویژه درباری و طبقات متوسط و تا حدودی نیز گروهی از زنان طبقات و اقشار فرودست کشاورز و کارگر عصر قاجاریه را مىتوان در رویدادهای مختلفی که انعکاسی از شکلگیری ماهیت و مبانی فکری جنبش زنان در چارچوب و برآیند علل و عوامل مختلف برخاسته از انگیزشها و آرمانهای مذهبی و ملی و اندیشههای جدید غربی بود، بازجست. مشارکت زنان حرمسرای ناصرالدین شاه در نهضت تنباکو و نقش زنان در رویدادهایی چون مهاجرت صغرای علما و روحانیون مشروطهطلب به آستانه حضرت عبدالعظیم و مهاجرت کبرای علما به قم و بستنشینی مردم در سفارت انگلستان در زمان مظفرالدین شاه قاجار، حمایت زنان از تاسیس بانک ملی و مخالفت آنان با استقراض خارجی، حمایت مالی و پشتیبانی گروهی از زنان در دوره استبداد صغیر محمدعلی شاه قاجار از قیام ستارخان و باقرخان در آذربایجان و حتی مشارکت مسلحانه بعضی از آنان در آن قیام و نیز ایجاد تشکلها و انجمنهای زنان، مدارس دخترانه و انتشار روزنامههای زنان، بازتابی از بیداری تدریجی و نقش زنان پیشگام در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی در تاریخ معاصر ایران است.
به نوشته احمد کسروی، با صدور فرمان مشروطه برای حمایت از تاسیس بانک ملی و جلوگیری دولت از اقدام به اخذ وام از روسیه و انگلستان، زنان به یاری مجلس شتافتند تا کشور در دام وابستگی به قدرتهای خارجی نیفتد:«زنان گفتگو از فروش گوشواره و گردنبند به میان مىآوردند. روزی پای منبر سیدجمال واعظ در مسجد میرزا موسی، زنی به پاخاسته چنین گفت: دولت ایران چرا از خارجه قرض مىکند؟ مگر ما مردهایم؟ من یک زن رختشوی هستم. به سهم خود یک تومان مىدهم. دیگر زنها نیز حاضرند»4 و به نوشته مورگان شوستر: «زنان همه روزه پولهای خود را برای اعانه مملکت خود مىدادند و خدام وطن را تشویق نموده و در هر لحظه به چشم حسرت، مادرانه بر آنها مینگریستند. در آن موقع و آن ساعت وحشتناک حزنافزا که دلهای مردان ضعیف شده و خوف حبس و زجر و دار و گلوله ریز شدن، بر شجاعترین اهل مملکت راه یافته و باعث خفقان قلبشان شده بود، زنها کوتاهی نکرده و از دیگران عقب نماندند.»
در زمان محاصره 11 ماهه تبریز در دوره استبداد صغیر محمدعلی شاه نیز زنان این شهر اغلب کارهای پشت جبهه را بر عهده میگرفتند. با فروختن جهیزیه و زیورآلات خود به مجاهدان کمک مالی میرساندند و حتی برخی از آنها با لباس مردانه مىجنگیدند و کشته مىشدند. در تحریم کالاهای وارداتی و ترویج منسوجات وطنی نیز زنان نقش قابل ملاحظهای داشتند. در دوره اول و دوم مجلس شورای ملی، انجمنها و تشکلهای زنانه در حال شکلگیری بود. در سال 1286 شمسی انجمن آزادی زنان به وجود آمد که در آن درباره مسائل و مشکلات زنان ایران بحث و گفتگو میشد. پس از انحلال انجمن آزادی زنان، انجمن مخدرات وطن در سال 1289 شمسی تشکیل شد. تحرکات سیاسی و ناسیونالیستی این انجمن بیشتر از انجمن آزادی زنان بود. زنانی مانند باجی خانم، خانم نواب سمیعی، صدیقه دولتآبادی، منیره خانم، گلین خانم موافق، شمسالملوک جواهر کلام، فخر الملوک، خانم دکتر ایوب ونیز افتخارالسلطنه و تاجالسلطنه دختران ناصرالدین شاه، از جمله پیشگامان زنان تجدد خواه و از موسسین اولین انجمنهای زنان در ایران بودند. زنان انقلابی و آزادیخواه در عصر مشروطه «با سوز و گداز از استقلال میهن و لزوم تقویت مشروطیت ایران و همکاری با مشروطهخواهان سخن میگفتند. از آنجا که بدبختیهای ملت را نتیجه نفوذ خارجیها مىدانستند با وارد کردن امتعه خارجی، قرض گرفتن از بیگانگان و هرگونه عملی که باعث دخالت آنها در امور داخلی بشود مخالف بودند.
در اولتیماتوم روسیه برای اخراج مورگان شوستر، گروهی از زنان از شهرهای اصفهان، قزوین و تبریز به سمت تهران حرکت کرده و با تظاهرات و صدور بیانیه، عموم زنان ایرانی را به مقاومت در برابر اولتیماتوم فراخواندند و حتی «300 نفر از زنان از خانه و حرمسرا خارج شدند، در صفهای منظم با اراده تزلزلناپذیر در حالی که چادرهای سیاه بر سر و نقابهای مشبک سفید بر روی داشتند، به طرف مجلس رهسپار شدند. بسیاری از آنها در زیر لباس یا آستین طپانچه یا کارد و قمه پنهان کرده بودند و چند نفر با بیانات آتشین سخنرانی کردند و گفتند اگر وکلای مجلس در انجام فرایض خود و محافظت از شرف ملت ایران تردید کنند، ما مردان و فرزندان خود را کشته و اجسادشان را همین جا خواهیم افکند.»
اولین مدرسه نسوان همزمان با برقراری مشروطه با نام دوشیزگان و به مدیریت بیبی خانم شروع به فعالیت کرد. نخستین تلاش برای ایجاد مدارس دخترانه با واکنش شدید سنتگرایان افراطی مواجه شد. مدرسه ملی دوشیزگان با برخوردهای مختلف سنتگرایان افراطی به تعطیلی کشانیده شد. مدرسه دخترانه پرورش نیز که توسط طوبی رشدیه در سال 1282 شمسی تاسیس شد، در چهارمین روز فعالیت خود تعطیل شد. به باور سنتگرایان افراطی، آموزش زنان با نقشهای سنتی آنان مثل خانهداری، شوهرداری و بچهداری منافات داشته و موجب بر هم خوردن نظام خانواده و نظم اجتماعی میشد. آنها دختران مدرسه را متهم به بیاخلاقی و هتک حرمت خانوادگی و حتی مذهبی میکردند. به ناچار مسوولان مدارس، نام مدارس را برای جلوگیری یا کاهش مخالفتهای سنتگرایان افراطی، عفاف، حجاب، ناموس و عصمت میگذاشتند.
اولین نشریه زنان نیز با نام دانش به مدیریت خانم دکتر کحال و به صورت هفتگی منتشر شد. هدف این نشریه که از 10 رمضان 1328 قمری منتشر شد، بیشتر تربیت زنان و امور اخلاقی و بچهداری و خانهداری بود. بیشتر روزنامههای بعدی نیز هدفشان به طور عمده فرهنگی و آگاهسازی زنان بود. روزنامه شکوفه که به مدیریت خانم مزینالسلطنه در سال 1329 قمری منتشر شد و نیز روزنامههای زبان زنان به مدیریت خانم صدیقه دولتآبادی در اصفهان و روزنامه بانوان به مدیریت طوبی رشدیه دختر میرزا حسن رشدیه، از اولین نشریات زنان ایرانی بود که در بیداری نسبی زنان و دفاع از حقوق آنان نقش داشت.
در روند شکلگیری و تکاپوهای پیشگامان جنبش زنان در ایران، مقاومت و مخالفت فرهنگ مردسالارانه و سنتگرایان افراطی و جزماندیش، فراگیر نبودن این جنبش و محدود بودن آن به شهرهای بزرگ و نیز نبود تصور چندان مشخص و مدون زنان فعال سیاسی و اجتماعی از مطالبات مستقل خود، از جمله مهمترین تنگناها و موانع بیرونی و درونی جنبش زنان بود. طرح برخی مطالبات محدود در راستای حقوق و آزادیهای زنان در ایران عصر قاجاریه هنوز با یک جنبش مستقل، سازمانیافته و فراگیر دارای انگیزههای زنانه در جهت احقاق حقوق زنان به معنای خاص کلمه فاصله داشت. اما بهرغم همه محدودیتها و تنگناهای جنبش زنان ایرانی عصر قاجار، این جنبش با تداوم و گسترش تدریجی کمی و کیفی فعالیتها و اقدامات اعضای آن بویژه از اواخر عصر قاجار و در سالهای انقلاب مشروطیت، بتدریج رنگ و بوی زنانهتر به خود گرفت و از استقلال نسبی در زمینه بسیج سیاسی، اجتماعی و فرهنگی زنان برخوردار شد.
جنبش زنان ایرانی عصر قاجار که زاییده احساس تازه ملی و اشتیاق شدید به حقوق فردی و اجتماعی و بازتابی از تحول تدریجی آگاهیهای فزاینده فردی و اجتماعی زنان ایرانی بود، با تلفیقی از عوامل و مبانی موثر مذهبی، ملی و اندیشههای جدید غربی، به تداوم و گسترش و تعمیق نسبی و معنادارتر شدن جنبش زنان ایران9 برای طرح و پیگیریهای پارهای از حقوق و مطالبات جدید زنان ایرانی در حوزههای مختلف سیاست، فرهنگ و اجتماع انجامید. درواقع جنبش زنان ایرانی عصر قاجاریه هر چند که تحت فشار ذهنیت و فرهنگ مردسالارانه جامعه ایرانی آن روز و محدودیتهای ناشی از آن قرار داشت، اما علاوه بر اراده خود برای مشارکت هرچه فعالتر در تعیین سرنوشت سیاسی و اجتماعی جامعه ایرانی، نشان داد که به اندیشه ضرورت تحول در موقعیت و نقش زنان در جامعه وفادار و برای گام نهادن به تجربهای جدید در راه خود آگاهی و طرح و پیگیری مطالبات جدید برای دفاع از حقوق و آزادیهای فردی و اجتماعی زن ایرانی مصمم است.
بررسی نقش اقشار مختلف اجتماعی از جمله زنان در ایجاد همبستگی و وفاق برای به کرسی نشاندن مفهوم قانون از مباحثی است که باید در مطالعه و آسیب شناسی نهضت مشروطه همواره مورد اهتمام قرار گیرد و بخشی از مطالعات
مشروطه شناسی به آن اختصاص یابد. انقلاب مشروطه ایران که در 14 مرداد سال 1285 با امضای فرمان مشروطیت توسط شاه قجر به پیروزی رسید و رنج ها و آلام مردم محنت کشیده و رنج آزموده را به بار نشاند ، از پشتوانه های تشکیلاتی و فکری قدرتمندی برخوردار بود.
هر چند در بررسی آسیب شناسانه این نهضت یکصد ساله ، همین ادعا به عنوان یکی از علل سقوط مشروطه و حاکمیت استبداد بحث می شود اما پرداختن به نقش سازنده کار تشکیلاتی متناسب با زنان در شکست استبداداز مواردی است که باید مورد بررسی قرار گیرد.
زنان ایرانی که به دلایل مختلف همواره در انزوا قرار داشته و حضور چندان موثری در متن اجتماع نداشتند در برهه های سرنوشت سازی از تاریخ معاصر ایران از جمله انقلاب مشروطه به عنوان یکی از پیشگامان این نهضت آزادی خواهانه ایفای نقش کردند.
در منابع متعدد و معتبر تاریخی از نقش زنان مشروطه خواه به عنوان یکی از مهمترین اقشار مشروطه خواه در تحقق آن یاد شده است.درحالیکه تاپیش از رویدادهای انقلاب مشروطه زنان بیشتر به عنوان "ضعیفه" شناخته می شدند ، همراهی آنان در آوردن علمای مشروطه خواه به مساجد برای ایراد سخنرانی از برجستگی های ممتاز تاریخ نسوان در این برهه حساس است."زن حیدر خان" از جمله زنان مشروطه خواه باکمک دیگر زنان از جمله افرادی بود که ضمن ایجاد هماهنگی برای آوردن علما به مسجد با همراهی زنان دیگر مسوولیت حفظ جان آنها را نیز بر عهده می گرفت.وی با پنهان کردن چماق در زیر چادرش هنگام سخنرانی علما در مسجد حاضر بود و مسوولیت جلوگیری از اغتشاش را عهده دار می شد.
واقعه بازگشت علما از مهاجرت صغری ، بستن بازار و حضور در ارگ برای گفتگو با مظفرالدین شاه، بی حضور زنان ممکن نبود و زنان با پوشش مرسوم آن زمان ، روبند و چادر حاضر می شدند.
"عمه میرزا جهانگیرخان صور اسرافیل" نیز ماموریت یافته بود تا نامه انجمن ملی را به شاه تحویل دهد. که در بالای سر برگ این نامه یک دست سرخ طراحی شده بود که ششلولی در دست داشت و حاوی پیام مرگ بود.
پس از مهاجرت کبری نیز تقاضای عدالتخانه جای خود را به مجلس داد.مهاجرت روحانیون از سویی و بدرفتاری عین الدوله از سوی دیگر ، زمینه را برای حضور در سفارت انگلیس در تهران فراهم آورد
شایعه " چادر زدن زنان در خیابان منتهی به سفارت انگلیس" نیز از جمله مسایلی بود که با توجه به حساسیت امر شرایط را برای امور بعدی فراهم نمود.
یکی دیگر از زنان مشروطه خواه "ربابه سیف السادات" نام داشت که به دلیل علاقه مندی به مشروطه ، به رغم میل برادران مستبد خود ، جمعی از مبارزان راه مشروطه را در منزل خود پناه داد و مراقبت کرد.
این بانوی آزادی خواه تبریزی به یکی از مبارزان مشروطه به نام رضازاده در منزل خودپناه داد تا زمانی که او را به طور پنهانی از منزل خارج ساختند.
بانوی دیگر تبریزی ، "بلقیس آذرطلعت" نام داشت که داستان وی با توجه به اینکه در انجمن غیبی زنان حضور داشت، شگفت تر می باشد. در انجمن فوق که وظیفه عده ای در آن تهیه عروسک واسباب بازی برای کودکان
شهدای راه مشروطه بود به ابتکار بلقیس برای تزیین بیشتر عروسک ها از پوکه های خالی استفاده می شد.
پس از صدور فرمان مشروطیت ، مجلس و نمایندگان آن با مشکلات اساسی مواجه شدند که فایق آمدن بر آنها نیازمند روح همبستگی و مساعدت مردمی بود.یکی از مهمترین این مشکلات استقراض از دول بیگانه بود که نمایندگان ضمن مخالفت با وصول این قرض ، رای به تاسیس بانک ملی با اتکا به سرمایه مالی مردم دادند.
فداکاری زنان آزادیخواه در تامین سرمایه این بانک با به فروش رساندن جواهرات تزیینی خود از نمونه های جالب از خودگذشتگی این قشر تاثیرگذار در پیروزی انقلاب مشروطه بود. زنان همچنین با انتشار نشریات و بیانیه ها و برگزاری میتینگ ها و سخنرانی ها نقش ارزشمندی در تامین سرمایه ی مورد نیاز بانک ملی ایفا کردند. در این مقطع حساس ، پیرزنان بیوه ای که در فلاکت محض دست و پا می زدند برای مساعدت در تاسیس این بانک هر آنچه را در بساط داشتند ، تقدیم مجلس می کردند که این خود از جمله رشادت های زن ایرانی در تاریخ معاصر است.
در برخی منابع تاریخی از حضور یک زن رخت شور در مجلس شورای ملی خبر داده شده که توانسته تنها 10 ریال برای تاسیس بانک ملی در نظر بگیرد.
برخی زنان اعیان و اشراف نیز در جریان تاسیس بانک ملی ، تا سقف 10 هزار ریال به مجلس تقدیم کردند. حضور آگاهانه زنان ایرانی در آن دوران از جمله برجستگی های تاریخ مشارکت سیاسی زنان ایرانی است که همواره مورد توجه و اعتناست.
مشارکت زنان در حیات سیاسی و اجتماعی جامعه از طریق تشکیل انجمن ها و انتشار نشریات به عنوان یکی از مهمترین فصول تاریخ معاصر ایران قابل بحث و بررسی است.
توسعه روزنامه نگاری نیز از بارزترین جنبه های نهضت مشروطیت بود به طوری که زنان نیز به منظور بسط اندیشه های آزادیخواهانه ، اقدام به تاسیس روزنامه کردند.
آنان بر این باور بودند که یکی از راه هایی که اسباب بیداری ملت پاکدامن ایران را فراهم می سازد ، نطق و نگارش میهن دوستان واقعی کشور است.
یکی از نخستین نشریاتی که توسط زنان ایرانی در آن دوران منتشر شد،نشریه " دانش " بود که آن را همسر "حسین کحال" منتشر می کرد. این هفته نامه عموما در ارتباط با مسایل بهداشتی و پزشکی و فنون خانه
داری مطالبی منتشر می کرد و زنان و دختران محجبه ای را که در خانه ها محبوس بودند ،به علم آموزی و سوادآموزی تشویق کرده و این ایده را بسط می داد که "زن بی سواد ، صاحب عقل و تمیز" نخواهد شد.
البته این نشریه عموما به طبقات بالای جامعه اختصاص داشت و این یکی از از ایرادات آن بود که نمی توانست با توده های پایین جامعه ارتباط برقرار کند چرا که به اهداف و مطالبات زنان و انجمن های اصلاحطلب توجهی نداشت.
نشریه "شکوفه" نیز دومین نشریه زنان ایرانی بود که توسط مریم عمید در تهران منتشر شد.این روزنامه طرفداران بسیاری داشت و توانسته بود با آگاه کردن زنان به مبارزه با جهل و خرافات اقدام کند.
این روزنامه علاوه بر طرح مباحثی در ارتباط با حقوق زن و مرد ، مدارس دخترانه و لزوم سواد آموزی زنان و دختران جامعه و همچنین مخالفت با ازدواج های زودرس،در ارتباط با حفظ استقلال ملی و مبارزه با نفوذ بیگانگان
و نیز تحریم کالاهای خارجی مطالبی نوشت.
یکی دیگر از مهمترین نشریات زنان در عصر مشروطه ،نشریه "زبان زنان" بود که در اصفهان زیر نظر "صدیقه دولت آبادی" منتشر می شد.
این نشریه هر چند مانند همتایان خود به مسایل خانگی زنان اشاره می کرد اما بعدها رویه و خط مشی خود را تغییر داد و به سیاسی نویسی روی آورد.
این نشریه همواره می کوشید تا زبانی ساده و همه فهم داشته باشد تا بتواند با همه اقشار اجتماعی ارتباط برقرار کند.
دیگر نشریه تاثیرگذار آن دوران ،نشریه "نامه بانوان" است که به سردبیری شهناز آزاد ، همسر ابوالقاسم آزاد منتشر می شد.
نامه بانوان ، 11 ماه منتشر شد و بعدها مدیر مسئولش راهی زندان شد. این نشریه نیز بر آن بود تا زمینه آگاهی بین زنان را افزایش دهد تا میزان بی سوادی بین این قشر اجتماعی کاهش یابد.
سرانجام، مبارزات مردم ایران در انقلاب مشروطیت در سال۱۳۲۴ه.ق پیروز و قانون اساسی مشروطه در چهارده ذی القعده همان سال تدوین شد. اما در ماده سوم و پنجمِ نظامنامه انتخابات مجلس، زنان در کنار اطفال، دیوانگان و اتباع بیگانه، از انتخاب شدن به نمایندگی و انتخاب نمودنِ نمایندگان مجلس محروم شده بودند. هرچند، ورود زنان به انقلاب مشروطه و جانفشانیِ آنها در جریان این انقلاب، ظاهراً ثمرهای برایشان نداشت، اما این حقیقت را نباید نادیده گرفت که آنها با حضور در این انقلاب، درهای ورود به جامعه را به روی خود گشودند.
زنان دستاوردهای مشروطه را بسیار با ارزش میدانستند، حتی از نثار جان خود ابایی نداشتند، به طوری که برخی از آنان با پوشیدن لباس مردانه درصحنههای جنگ وارد شده، مبارزه کردند و کشته شدند. اما روندی را که متمم قانون اساسی عصر مشروطه طی کرد و حق رای را برای زنان قائل نشد، به نوعی درصدد بود از این طریق زنان را از صحنه سیاست خارج کند، که این امر زمینه تغییراتی گسترده را در مسیر مشارکت سیاسی زنان ایجاد کرد.
به طور کلی، واقعیتهای تاریخی نشان میدهد زنان ایرانی در وقایع ایران معاصر نقش داشتهاند و این نقش، موثر، وسیع، کارساز و مثبت بوده و اغلب زنان ایفاگر این نقش، در کنار ملیگرایی و وطنخواهی، به شعائر و ظواهر اسلامی پایبند و متوجه بودهاند. در انقلاب مشروطه ، زنان برای اولین بار، به نقش خود به مثابه عضوی از جامعه پی بردند و در طلب حقوق خویش پا به عرصه جامعه گذاشتند و به تشکیل انجمن، ایراد سخنرانی، تأسیس مدرسه دخترانه و نوشتن مقاله مبادرت ورزیدند و کم کم متقاضیِ رسیدگی به وضع خود شدند. در واقع جنبش زنان ایران در انقلاب مشروطه هر چند که تحت فشار ذهنیت و فرهنگ مردسالارانه جامعه ایرانی آن روز و محدودیتهای ناشی از آن قرار داشت، اما زن ایرانی نشان داد علاوه بر اراده خود برای مشارکت هرچه فعالتر در تعیین سرنوشت سیاسی و اجتماعی جامعه ایرانی، به اندیشه ضرورت تحول در موقعیت و نقش زنان در جامعه وفادار و برای گام نهادن به تجربهای جدید در راه خود آگاهی و طرح و پیگیری مطالبات جدید برای دفاع از حقوق و آزادیهای فردی و اجتماعی مصمم است.