به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»، مادران و همسران شهدای مدافع حرم همانند دوران دفاع مقدس مشوق مردان برای حضور در جبهه مقاومت هستند و این نهضت تا ظهور امام زمان (عج) ادامه دارد. جبهه مقاومت برای حفاظت از کیان اسلامی تشکیل شده و مسلمانان از کشورهای مختلف در این عرصه با یکدیگر یکدل و یک صدا و هماهنگ به مبارزه با دشمن مشترک استکبار جهانی می پردازند.
شهدای مدافع حرم تداوم دهندگان راه شهدای زمان انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی هستند؛ شهدا با بصیرت و شناخت درست زمان دست به انتخاب زدند و در طول تاریخ این مسئله نمود دارد.
مادران و همسران و خواهران شهدای مدافع حرم همانند دوران جنگ مشوق مردان برای حضور در جبهه مقاومت وشرکت در صحنه جنگ هستند بار دیگر به یاد جمله امام خمینی (ره ) می افتیم که فرمودند: از دامن زن مرد به معراج می رود.
براستی همین گونه است. اگر مادران و همسران رزمندگان مدافع حرم راضی نباشند و در نبود آنها ازکیان خانواده و فرزندانشان محافظت نکنند و اگر با پیامها و دلنوشته هایشان به تقویت روحیه مجاهدان در راه خدا نپردازند اوج و پروازی برای مردان سرزمین پاک و اسلامی ایران نخواهد بود. همسران و مادرانی که اسباب و لوازم سفرعزیزانشان را خود می بندند و در تقویت ایمان و دلداگیشان هم پیمان هستند تا بتوانند به دور از هیاهو و جنجال های روزگار مردانه و با تمام وجود در جبهه مقاومت حضور داشته باشند.
در این راستا به گوشه هایی از این زمزمه های عاشقانه و عارفانه که بانوان ایران اسلامی برای عزیزانشان نگاشته اند می نگریم. مطالبی که گویای ایمان راسخ و اعتقاد به ارزشهاست و همانند حضرت فاطمه زهرا (س) به دفاع از ولایت و آرمان های اسلام ناب محمدی می پردازند و تقویت جبهه مقاومت را بر خود واجب می دانند.
اگر بخواهیم به درستی به ادای دین و مطلب بپردازیم باید به نگارش کتاب پیرامون هر شهید به صورت مجزا اقدام کرد اما باتوجه به بضاعت اندکمان تنها به نکاتی کوتاه پیرامون هرشهید در متن زیر پرداخته ایم امید که بتوانیم در آینده دیباچه عشق بانوان ایران اسلامی را در حد دایره المعارفی از اندیشه های ناب آنان گسترده و پیرامون آن بنگاریم. آنچه پیرامون شهدای مدافع حرم آمده اشار های کوتاه و ماحصل چند گفتگو با همسران شهیدا است که خبرگزاری دفاع مقدس نسبت به جمع آوری آن اهتمام ورزیده است.
همسر شهید مهدی حسینی
همسر شهید مهدی حسینی مدافع حرم با اشاره به صحبت هایی که با همسرش داشته و نیز پیامک هایی که به عنوان بهترین یادگاریهایی است که بعداز شهادتش برایش باقی مانده است، گفت: در این مدتی‌که همسرم مرتب به سوریه می‌رفت با هم در ارتباط بودیم، مرتب همسرم را تشویق و حمایت می‌کردم و آرامش و اطمینان به وی می‌دادم که از حضورش راضی‌ام و سعی می‌کردم در شرایط سخت نبرد مایه دلگرمی‌اش باشم به‌عنوان نمونه می‌گفتم مراقب باش حضرت زهرا(س) و امام حسین(ع) نظاره گر شما مدافعان هستند، قوی کار کن، کم‌کاری نکن که شرمنده شویم و نگویی خسته شدم.
درست است از هم دوریم ولی عمه سادات مهم‌ترین مسئله ماست، مطمئن باش همه زندگی‌ام را فدای اهل‌بیت(ع) می‌کنم و به تو افتخار می‌کنم که گوشه‌ای از کار را گرفتی، چشم امام حسین (ع) دنبال شماست که نگذارید خواهرش دوباره مثل کربلا اذیت شود.
تاج سرم مدال افتخارم بهترین‌ها را از خدا برایت خواستم ممنونم که آنجا هستی و همیشه خدا را شاکر باش، که انتخاب شدی الان می‌شد یکی از دوستانت جای تو باشد، همیشه شاکر باش و نمازت را همیشه اول وقت بخوان تا کارت رنگ خدایی بگیرد. وقتی این‌طور شد خودت خدایی می‌شوی.
حیف بود همسرم شهید نشود، دلتنگی این که دور از وطن به شهادت رسیده تحملش سخت است ولی وقتی فکر می‌کنی گوهری داشتی قیمتی و خوب خریداری شده مورد رضایت و قبول الهی واقع شده آرامش پیدا می‌کنی. مهدی دوست نداشت لباس مشکی بپوشیم، ماه محرم به شهادت رسید تا برای سالار و سرور مقتدایش مشکی بپوشیم، عزداری کنیم و اشک بریزیم.
همسر شهید اکبر شهریاری
همسر شهید اکبر شهریاری در بیان خاطرات همسرش گفت: اکبر خود را سرباز واقعی امام زمان می دانست، بهره کمی از مواهب دنیا می خواست و به آخرت می اندیشید.
دوستشان می گفتند ازبس خانم اکبر دعا کرد اکبر شهید شد. مرتب اکبر سفارش دعا می کرد از غافله شهدا جا ماندم جنگ سوریه تمام می شود و من بهره ای نبردم نه مجروح و شهید شدم لیاقت ندارم، هنگامی که باردار بودم مرتب درخواست دعا برای شهادت از من می کرد در وقت نماز و هنگام استجابت دعایش می کردم زیرا شهادت تنها آرزو و درخواستش بود.
همسر شهید محمد کیهانی پور
همسر شهید محمد کیهانی پور مدافع حرم آبادانی گفت: مرتب با هم با تلفن و یا پیامک در ارتباط بودیم. به اقامه نماز اول وقت وخواندن دعا یکدیگر را توصیه می کردیم اما قبل از عید قربان پیامکی به محمد زدم که موجب شور و شعف و خوشحالی وی شد. گوسفندی برای عید قربان دوست داشتم قربانی کنم فراهم نیامد، به محمد پیامک دادم. ولی اسماعیلم را به قربانگاه فرستادم، همسرم از نوشتن این مطلب خیلی خوشش آمد و مرتب پیام داد.
محمد گفت: با این پیامت پاهایم را استوارتر کردی احسنت بر تو همسر مجاهدم انشا الله قربانیت مورد قبول خدا واقع بشود.«اللهم تقبل هذا قلیل»
خواهر شهید احمد اعطایی
خواهر شهید احمد اعطایی در مورد برادرش گفت: احمد خیلی مهربان ودلسوز بود قبل از شهادتش چندین بار به خوابم آمد و مرا آماده و آرام کرد تا بتوانم درد فراقش را تحمل کنم.
وی در وصف برادر شهیدش گفت: احمد خودش را فدایی حضرت زینب (س) کرده است، بهترین انتخاب را داشته و شهادت که آرزوی هر انسان مومن و مسلمانی است، نصیبش شده است. خدا را شکر می کنم که ذره ای از غم حضرت زینب (س) در روز عاشورا را چشیدم. ذکر مصائب امام حسین (ع) برایم ملموس تر شده است امیدوارم خداوند روز به روز این نعمت را بیشتر کند.
لحظات سختی بود، اما بعد از چند دقیقه نصیحت های احمد یادم آمد که از من خواسته بود، مراقب همه باشم. کنار مرضیه خانم همسر برادرم رفتم، گفتم همه ما می دانستیم احمد شهید می شود. این راه را شما و احمد انتخاب کردید مقاوم باش ما هم به خواسته شما لبیک گفته تشویقتان کردیم و همچنان در کنارتان هستیم.
معراج شهدا که رفتیم، برادرم را دیدم. گفتم خلعت شهادت مبارکت باشد و برای عروجی که کرده خوشحال بودم. این را باید بگویم شهادت و عاقبت به خیری وی را به خاطر همراهی و رضایت همسرش داریم. همسری که با همه علاقه و دوستی که با احمد داشت، وی را در مسیر خیر همراهی و مساعدت کرد، تا اسلام ناب محمدی و نهضت حسینی جاویدان بماند.
همسر شهید سیداسماعیل سیرت نیا
همسر شهید سیداسماعیل سیرت نیا درمورد قبل از رفتن همسرش برای پیوستن به جبهه مقاومت گفت: من 2 قول از سید گرفته بودم؛ اول به نیابت من حضرت زینب (س) و حرمین را زیارت کند. دوم شلیک هر گلوله‌ای از سوی وی به نیابت از من هم باشد، تا در دفاع شریک باشم. سومین موضوع هم که مطرح نکردم این بود که «آن دنیا باهم باشیم»، که خودش می‌دانست. در ضمن به من قول داد دفعه بعد با هم به سوریه می روم.
همسر شهید سید اسماعیل سیرت نیا با اشاره به این نکته که سید قبل از رفتنش با وجود این که از مدتها قبل وسایلش را جمع کرده بود به من گفت: وسایلم را جمع کنید و من را راهی سفر کنید این برای من که 9 سال با سید زندگی کرده بودم خیلی معنا داشت. یعنی با رضایت و همکاری همسرم به سوریه رفتم و در جبهه مقاومت می جنگم.
مادران و خواهران و همسران شهدای مدافع حرم عمق نگاه ودیدگاهشان وسیع تر از دیگران است و به آینده کشور و بهتر بگوییم به آینده امت اسلامی می اندیشند و در این راستا در همه زمانها و به ویژه در این موقعیت حساس با هوشمندی و زکاوت کامل با تعهد و ایمان انقلابی کارآمد و امید بخش یاری جبهه اسلام می پردازند. بانوان ایران اسلامی نه در عصر حاضر که در دوران دفاع مقدس در طول 8 سال امتحان خود را پس داده اند و بسیار زیبا و پرشور در کنار رزمندگان اسلام به حفظ نظام مقدس اسلامی و کشور پرداختند. صحنه هایی از ایثار و مقاومت را به منصه ظهور رساندند که بی نظیر است، مادری که یک فرزندش به شهادت می رسد وخطاب به رهبر و مقتدایش می گوید :همه فرزندانم فدای اسلام و رهبرم.
امروز مادران و همسران مدافع حرم هم همین دیدگاه را دارند و با این که ازکانون های گرم خانوادگی برخور دارند و با عشق و انتخاب درست زندگی می کنند ولی عزیزانشان را ازفیض شهادت و مجاهدت در راه خدا محروم نمی کنند. احساسی عمل نمی کنند سختی این چند روزه دنیا را به جان می خرند و سعادت ابدی همسرانشان و بقای نظام جامعه اسلامی و امت اسلامی را فراهم می کنند.
همان طور که مقام عظمای ولایت فرمودند: «شهدای مدافع حرم سه جنبه دارد: یک جنبه، جنبه صبر خود این شهید و انگیزه و ایمان این شهید است؛ یک جنبه، جنبه صبر خانواده‌ها و تحمّل آنها است؛ چون این زن جوان می توانست کاری کند که شوهرش نرود؛ این پدر و مادر می توانستند مانع رفتن جوانشان بشوند؛ اینها صبر کردند؛ هم برای رفتن او، هم هنگام برگشتن جنازه‌ی مطهّر او، و (هم)بعد از او. و جنبه‌ی سوّم خودِ حادثه است که تاریخ‌نگار انقلاب اسلامی است؛ انقلاب این است، نظام اسلامی این است. این انگیزه‌ها، این ایمانها، این قدرتهای روحی، این عزم و اراده‌ها است که جمهوری اسلامی را به وجود آورده؛ می شود دست کم گرفت.»
شهدای مدافع حرم جزو دلسوزترین و مهربان ترین پسرها، پدرها و برادرهای روزگار هستند؛ چرا که امنیت و آسایش را فراگیر برای همه انسانهای مظلوم و ستمدیده در سراسر جهان می خواهند و یاران واقعی امام زمان (عج) در عصر غیبت هستند.
شباهت دهه هایی که میاید و می رود در معرفت و دلدادگی بارها به نمایش گذاشته شده است و م یتوان مهم ترین شباهت را، حضور نیروهای معتقد برای دفاع از اسلام و انقلاب و جبهه حق عنوان کرد. جوان هوایی که از راس انقلاب در رکاب پیامبر اسلام تا شهدای کربلا و دفاع مقدس ایران و مدافعین حرم عنوان کرد.
همزمان با سالروز شهادت شهید محسن حاجی برآن شدیم تا روایتی متفاوت از زندگی شهدای مدافع حرم را به نگارش درآوریم و بر این اساس با تنی چند از همسران شهدای مدافع حرم به گفتگو نشستیم.
آنچه میخوانید روایت یک دلدادگی تمام عیار است. در این مرقومه عاشق و معشوق هر کدام سرجای خودشان نقش بازی می‌کنند و من امروز سعادت نوشتن بخشی از دنیای خاطرات همسران شهدا را میخوانید.
خانم سلیمانی همسر شهید مدافع حرم جواد محمدی در گفتگویی کوتاه گفت: آقا جواد بسیار خانواده دوست بودند و برای خانواده ارزش بسیاری قائل می شدند، به نحوی که به تفریح ما اهمیت داده و در فرصتی که پیش می آمد راهی سفر هرچند کوتاه می شدند.
وی اظهار کرد:دخترمان فاطمه وابسته همسرم بودند زیرا بهای بسیاری به تنها فرزندمان می دادند و حجاب فاطمه هرچند سن بسیار کمی داشت، برای همسرم بسیار مهم بود.
خانم سلیمانی تاکید کرد: همسرم تاکید بسیاری به حجاب می داد و حتی در فیلمی که بعد از شهادتش منتشر شد گفته بود « اگر خدا لطف کرد و شهادت را نصیبم کرد، بنده از آن شهدایی هستم که حتما یقه بی حجابی ها و آنها که ترویج بی حجابی می کنند را در آن دنیا خواهم گرفت»
قبلا هم گفته بودم که نحوه تزئین ماشین عروسی مان به گونه ای بود که قسمت شیشه جلو سمت عروس را دسته گل چسبانده بود و به این شکل گل ها مانع دیده شدن من در ماشین بودند.
وی با اشاره به سبک و سیره معنوی همسر شهیدشان ابراز کرد:برای همسرم مهم بود که به مجالس شادی برود که بدور از حرام باشد و مراسم عروسی خودمان با مولودی خوانی طی شد و خاطرم است که برخی می گفتند، عروسی جواد به مجلس ختم صلوات شبیه است ولی برای جواد مهم کاری بود که برای خداپسند باشد و برایش صحبت های مردم اهمیت نداشت.
لیلا مقاله عابد همسر شهید مدافع حرم شهید حسین آقادادی از همسران شهدایی بودند که لحظه ورود پیکر همسرشان از سوریه در مقابل پیکر مطهر همسرشان سجده کردند و شاکر خدا بودند که همسرشان به آرزوی دیرینشان که شهادت در مسیر خدا و اهل بیت علیه السلام بود، رسیده بودند و خدا این قربانی را از آنها قبول کرده است.
وی با اشاره به ویژگی های همسر شهیدشان که همه زندگی اش برای خدا و برای اهل بیت علیه السلام بود، عنوان کرد:همسرم روی لقمه ای که به خانه می آورد حساس بود و اگر مسئولیتی به گردن می گرفت تا آخرش می رفت و به یاد ندارم کاری را نیمه کاره رها کرده باشد زیرا مهم بود که همه زندگی اش بر محور آنچه خدا فرموده است، بچرخد.
خانم مقاله عابد اظهار کرد: زیارت عاشورای صبحگاه همسرم در خاطرم مرور می شود زیرا صبحی نبود که زیارت عاشورای امام حسین علیه السلام را نخواند و اعزامشان به سوریه نیز در ماه محرم بود.
وی از سبک زندگی شهدایی شهدا اینگونه بیان کرد:از احترام به مادر و خانواده کم نمی‌گذاشت و این در کنار حضورش در هیئت های مذهبی و خادمی اش در عزای اهل بیت علیه السلام بود.
قطعا همسران رزمندگان مدافع حرم مشوق اصلی مرد خانه هستند و اداره زندگی در نبود همسرانشان بر دوش آنهاست، به یقین می توان گفت که استقامت همسران رزمندگان، باعث دلگرمی بیشتر آنها برای حضور در سوریه می شود و آنچه دوری و فراق را آسان می کند، عنایت حضرت زینب به زندگی است.
و اما اولین زن مدافع حرم،
«خانه علی و فاطمه(س) در تمام دنیا بی نظیر بود. جایگاهی که فاطمه(س) در خانه ی پدرش رسول الله(ص) و خانه ی همسرش علی(ع) داشت، هیچ بانویی در هیچ خانه ای نداشته است! فاطمه علیهاسلام تنها یک معشوقه مثالی بی مثال نیست. حرمتی که این خانواده برای او قائل هستند فارغ از نقش های متنوع زنانه است. او بهترین دختر برای پدر و مادرش، بهترین همسر برای مجاهد نستوهی چون علی علیه السلام، بهترین مادر برای بهترین فرزند ها... و بهترین خواهر، برای «ذوالفقار»...
علی(ع) را تصور می کنم که با ذوالفقارش سخن می گوید: «ولقد کنت انظرُ الیها فتنجلی عنّی الغموم و الاحزان بنظرتی الیها» آه... ذوالفقارمن...! روزگاری با فاطمه داشتم... با فاطمه ی عزیز... هرگاه به رخساره ماهش می نگریستم تمام غم ها و دغدغه ها و غصه ها از دلم برطرف می شد، تنها با یک نگاه به چهره ی همسر مهربانم، فاطمه(س)...
شاید بگویند که او دختری استثنایی است؛ کوثر است و امّ الکتاب... و شاید پاسخ بشنوند که تاثیرگذاریِ فاطمه(س) را در زنان اطرافش چه می گویید!؟ فضّه، امّ ایمن، اسماء،... همین «امّ سلَمه» که در حکمِ مادری فاطمه(س) است!
در دوره ی فاجعه های متوالی، ارعاب و سرکوب، حاکم شده بود؛ فضای اختناق و خفقان و ترس...؛ همه با هم کنار آمده بودند که صدای حقّانیت ولایت الله خاموش شود. می خواستند زهرا(س) را خاموش کنند... در آن شرایط هولناک، هرکه از فاطمه(س) و علی(ع) و از حق آن ها دفاع می کرد، به شدتِ هرچه تمام تر سرکوب و منهدم می شد... از جمله ی «مدافعان حرم» همسر دلسوز پیامبر اسلام(ص) بود: «امّ سلمه». او به جرم غیرتمندی و به اتهام حمایت از خاندان طهارت، به مدت یک سال از تمام حقوق بیت المال مسلمین محروم شد!
«امّ سلمه» جزء اولین «مدافعان حرم» بود. اکسیر نابِ ولایت علوی و عصمت فاطمی علیهماسلام در جان و دلِ قابل فیض اگر بنشیند از فردی ساده، «مدافع حرم» می سازد، زن و مرد هم ندارد! نکته ی تامّل برانگیز تاریخی برای شیعه و سنّی، همین جاست که می شنویم و آتش می گیریم: «آنقدر غربت، در این خاندان، دامن گیر شده بود که باید «زنان» به دفاع از حرمِ عصمت الله الکبری، چادر به کمر ببندند. حرمی که از چند ناحیه ی مقدسه، تخریب شده و قتلگاه شده بود...»
