به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران» یادداشت از مسعود براتی///* گویا قرار است فردا وزرای پیشنهادی دولت چهاردهم به مجلس معرفی شوند. هر فرد پیشنهادی برنامهای نیز به مجلس ارایه میدهد. در انتهای این فرایند تکلیف وزرا که بدنه اصلی دولت را تشکیل میدهند مشخص میشود. این دوره چند روزه، تصویر چهار سال آینده را دقیقتر ترسیم میکند.
در این لحظه ما شاهد یک «همزمانی» مهم نیز هستیم. همزمانی شروع به کار دولت چهاردهم، مجلس دوازدهم و اجرای برنامه پنجساله هفتم پیشرفت؛ یعنی در چهارسال پیش رو که ۸۰ درصد از برنامه هفتم است، تصمیمها و اقدامات دولت چهاردهم و مجلس دوازدهم تعیین کننده هستند. در نتیجه فرایند بررسی وزرای پیشنهاد و برنامههای آنها در مجلس شورای اسلامی که در روزهای پیش رو شاهد آن خواهیم بود، در موفق بودن یا نبودن برنامه هفتم نیز تعیین کننده است. از آنجا که رئیس جمهور نیز بارها بر اهمیت و محوریت برنامه هفتم در دولت خود تاکید داشتهاند لذا برنامه هفتم میتواند معیار و مبنایی برای ارزیابی وزرای پیشنهادی و برنامههای آنها باشد.
«جریان اجتماعی-سیاسی» خواهان پیشرفت و عدالت که در انتخابات ۱۴۰۳ توانست نمایش قدرتمندی از خود نشان دهد با محوریت رای به دکتر جلیلی، نمیتواند به این لحظه مهم بیتفاوت باشد، بلکه باید با حضوری فعال و موثر در این لحظه نقشآفرینی کند. این نقشآفرینی از جنس همان کارهایی است که در ایام انتخابات توسط این جریان انجام میشد. کارهایی با رویکرد تبیینی با هدف «آگاهی بخشی به مردم» درباره امورات مهم و ملی که در حال وقوع است، تا زمینه حضور و مشارکت مردم مهیاتر شود. همان رویکردی که مورد تقدیر رهبر انقلاب نیز قرار گرفت.
مخاطب اصلی فعالیتهای یک جریان اجتماعی-سیاسی مردم هستند. هدف اصلی آن «تصویرسازی درست و منطبق با واقعیت در ذهن مردم» است. رای اعتماد دادن یا ندادن مسئولیتی است که قانون اساسی بر عهده نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی قرار داده است. جریان اجتماعی-سیاسی میتواند با بیان مواضع خود درباره وزرای پیشنهادی و برنامههای آنها به نمایندههای مجلس برای تصمیمبهتر کمک کند، اما از آن مهمتر ترسیم تصویری روشن و صریح برای مردم است. برای مردم باید شفاف بیان شود که آیا وزاری پیشنهادی و برنامههای آنها میتواند نیازها و مطالبات آنها را پاسخ دهد؟ آیا منجر به ساختن مسکن میشود؟ آیا منجر به ایجاد اشتغال میشود؟ آیا میتواند مشکلات اصلی آنها را حل کند؟ آیا میتواند اهداف مهم برنامه هفتم پیشرفت را محقق کند؟ آیا رشد هشت درصدی که مورد تاکید برنامه هفتم بوده است، با وزرا و برنامههای پیشنهادی آنها محقق میشود؟ آیا احکام متعدد و متنوع که تکالیف مختلفی بر عهده دولت و وزارتخانههای دولت قرار داده است، مورد توجه وزرای پیشنهادی و برنامههای آنها قرار گرفته است؟ آیا جایگاه ایران در منطقه و بینالملل ارتقا پیدا میکند؟
البته ترسیم این تصویر برای مردم کار سخت و پیچیدهای است. مباحث برنامه هفتم از جنس برنامه و گزارههای تخصصی است و برنامههای پیشنهادی وزرا هم از همین جنس است. ارزیابی آنها و سادهسازی آنها برای مخاطب عمومی کار سختی است. همچنین امکان دارد برنامههای ارایه شده حاوی گزارههای خوب باشد ولی صادقانه نباشد. یعنی امکان دارد برنامه پیشنهادی صرفا برای گرفتن رای اعتماد نوشته شده باشد و اعتقادی به آن در واقعیت وجود نداشته باشد. یادمان نرفته زمانی که آخوندی در سال ۹۲ به عنوان وزیر پیشنهادی معرفی شد، به طور جدی از مسکن مهر دفاع کرد و حتی خود را مبدع ایده مسکن مهر معرفی کرد اما در عمل نشان داد که هیچ اعتقادی به آن ندارد.
برای همین ارزیابی سابقه و کارنامه فرد معرفی شده نیز مهم است. فقط آفتی که امکان دارد تهدید کننده باشد، سطحی شدن و درگیر حرفهای بی مبنا شدن است که باید از آن مراقبت کرد. سابقه افراد معرفی شده باید در نسبت با مسایل مهم آن حوزه و تکالیف برنامه هفتم مورد ارزیابی قرار گیرد.
جریان اجتماعی-سیاسی که در انتخابات ریاست جمهوری تا حد خوبی توانست با مردم از مسایل پیشرفت و عدالت صحبت کند و همراهی آنها را ایجاد کند، در ایام بررسی وزرای پیشنهادی هم باید با مردم از همان مسایل البته در نسبت با وزرا و برنامههای پیشنهادی صحبت کند. یادمان باشد پیشرفت و عدالت بدون حضور و مشارکت مردم رخ نمیدهد و لذا در لحظات مهم باید با مردم گفتگو کرد.