به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ در نخستین بخش از مطلب سبک زندگی امام رضا(ع) به جلوههایی از سیره عبادی آن حضرت اشاره شد. در ادامه به برخی از جنبههای اجتماعی سیره آن امام بزرگوار که میتواند الگویی برای همه دوستداران آن حضرت باشد میپردازیم.
رفتارهای اجتماعی شخص تابع روحیات و فضایل و منشهای اخلاقی و ویژگیهای فردی است. هر کسی بر اساس شاکله و شخصیت ساخته شدهاش عمل میکند.(اسراء، آیه 84) با نگاهی به ویژگیهای شخصیتی امام رضا(ع) میتوان رفتارهای اجتماعی ایشان را نیز شناسایی کرد، چنانکه رفتارهای اجتماعی ایشان بازتابی از روحیات فردی و شخصی ایشان است. در اینجا به برخی از ویژگیهای شخصی و روحی آن حضرت اشاره میشود.
1. زهــد و سادهزیستی امـام(ع)
زهد به معنای عدم دلبستگی به دنیا و متاع آن است نه عدم استفاده از آن در حد معقول و مقبول. از این رو، مومنان و بندگان صالح خداوند اهل زهد هستند و با سادهزیستی خویش نشان میدهند که دلبسته به دنیا نیستند و آنچه دارند بخشی اندک را خود استفاده و بخش اعظم آن را انفاق میکنند و در راه خدا میبخشند.
ابنُ شَهْر آشوب میگوید: سفیان ثورى امام(ع) را در لباس خز مشاهده کرد، گفت: اى فرزند پیامبر! اگر لباسى بىارزشتر از این مىپوشیدى [بهتر بود] امام فرمود: دستت را بیاور، سپس دستش را گرفت و آن را زیر آستینش برد، در زیر آن، لباس خشن پشمى را ملاحظه کرد، امام فرمود: اى سفیان لباس خز براى مردم است و لباس خشن براى خداست.(مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 360)
در طول تاریخ صوفیان پشمینهپوشی بودند که برخلاف زهدی که به نمایش میگذاشتند دلبسته به دنیا بودند. اینان همان ریاکاران مردمفریبی هستند که در ظاهر خود را زاهد و پارسا نشان مىدهند امّا اهل دنیایند. ولى مخلصان، زندگى ساده دارند، هرچند براى حفظ آبروى خود و رعایت شأن اجتماعی، ظاهرشان آراسته است ولی در باطن سادهزیستی را در پیش میگیرند. امام در حقیقت(ع) به این نکته اشاره دارد.
اَبى عُبّاد نیز درباره سادهزیستی و زهد آن حضرت(ع) میگوید: بساط امام رضا(ع) در تابستانها حصیر و در زمستانها گلیم پشمى و پوشش آن بزرگوار لباس خشن بود و هنگامى که براى مردم ظاهر مى شد خودش را براى آنان مىآراست.(عیون اخبارالرضا 2: 192 ح1)
2. ادب امــام(ع)
ادب مجموعهای از ظرائف رفتاری با توجه به مقام و موقعیت و اهتمام به ریزهکاریهای رفتار اجتماعی است. بهعنوان نمونه اینکه انسان همواره تبسم بر لب داشته باشد، بیانگر سرور باطنی اوست که در شکل تبسم خودنمایی میکند. اهل بهشت اهل تبسیم هستند و پیامبر(ص) و معصومان(ع) نیز اینگونه بودهاند. اِبْراهیمُ بْنُ الْعَبّاسِ درباره ادب امام(ع) میگوید: امام را هرگز ندیدم که یکى از غلامان و خدمتکارانش را ناسزا بگوید و یا آب دهانش را به زمین انداخته و در خندهاش قهقهه نماید بلکه خنده او تبسم بود. (عیون اخبار الرضا، ج 2،ص 197، ضمن ح 7)
البته شکی نیست که دشنام دادن، آب دهان انداختن، خنده بلند و با قهقهه، نشانههایى از بىادبى در معاشرت است. آن حضرت، الگوى متانت و وقار و ادب بود و خنده او هم بى صدا و بهصورت لبخند و تبسّم بود و با همه، حتى زیر دستان و خدمتکاران هم بزرگوارانه برخورد مىکرد.
3. کرامت امام
یکی از مهمترین ویژگیهای روحی و رفتاری معصومان(ع) و مومنان، کرامت و بزرگواری است. اینان در اوج مکارم اخلاقی بودند و نه تنها کسی که دشنام میداد را عفو میکردند و از او میگذشتند، بلکه حوائج مشروع آنان را روا میداشتند و به آنان بیمنت اطعام و انفاق میکردند. این سلوکی است که قرآن درباره مومنان و عبادالرحمن بیان کرده است.(فرقان، آیه 72) ابن ابى الحدید معتزلى یکى از علماى بزرگ اهل سنت مى گوید: على بن موسىالرضا(ع) داناترین، باسخاوتترین و بزرگوارترین مردم از جهت اخلاق و رفتارهاى انسانى بود. (شرح نهجالبلاغه، ج 15، ص 291)
4. علم امام
یکی از گروههایی که به شدت با امامت امام رضا(ع) مخالفت میکردند، گروه واقفیه با رهبری علی بن ابی حمزه بطائنی است. امام کاظم(ع) اینان را میشناخت و میدانست روزی علیه امامت ایشان میایستند. از این رو، بارها به اشکال گوناگون بر امامت امام رضا(ع) در نزد افراد گوناگون تأکید داشت. بیان علم ایشان از سوی امام موسی کاظم(ع) بهویژه علم امامت از آن رو بود تا کسی درباره امامت آن حضرت تردیدی روا ندارد.
به سخن دیگر، به سبب مخالفتهایی که احتمال میرفت نسبت به امامت امام رضا(ع) بشود، امام کاظم(ع) همواره با توجه به شرایط ،اشاراتی به امامت ایشان داشت. ستایشهایی که امام کاظم از فرزند بزرگوارش امام على بن موسىالرضا داشت و مثلا او را بزرگتر، مطیعتر و داناتر از دیگر فرزندانش مى دانست، اشاره به فضایلى است که او را شایسته امامت پس از خویش مى ساخت و انتظار داشت او را حجّت الهى بشناسند و اطاعت کنند. امام کاظم(ع) فرموده است: عَلِیٌ ابنى أَکْبَرُ وُلْدى وَ أَسْمَعُهُمْ لِقَولى وَ أَطْوَعُهُمْ لأَمْرى، یَنْظُرُ مَعى فى کِتابِ الْجَفْرِ وَ الْجامِعَهًِْ وَلَیْسَ یَنْظُرُ فیه إلاّ نَبِىٌّ أَوْ وَصِىُ نَبِىٍّ؛ پسرم على فرزند بزرگتر من و شنواترین و فرمانبرترین آنهاست، با من در کتاب «جفر» و «جامعه» نگاه مىکند، در حالی که به غیر پیامبر و وصى پیامبر کسى در آن نظر نمىکند. (بحارالانوار، ج 49، ص 20 ح 252)
گفتنی است جفر کتابى است که حوادث جهان توسط حضرت على(ع) و امامان دیگر در آن نوشته شده است؛ اما جامعه نام کتابی دیگر از حضرت على(ع) است که رمز همه علوم در آن جمع شده است و هر دو از ودائع امامت است.
5. مراعات بهداشت و تغذیه سالم
در آموزههای اسلامی بر نظافت و طهارت و بهداشت، بسیار تأکید شده و از مومنان خواسته میشود که همواره پاک و پاکیزه باشند و پاک و پاکیزه بخورند و بنوشند و هرگز دنبال پلیدی و ناپاکیها نروند. پیامبر(ص) بهداشت را بسیار مراعات میکرد و درباره مسواک زدن میگفت که اگر بر امت سخت نبود فرمان میدادم برای هر نمازی مسواک بزنند. در اسلام برخی از چیزها همانند مسواک از وسایل شخصی است که دیگری نباید از آن استفاده کند. امام رضا(ع) نیز همانند دیگر معصومان(ع) به بهداشت دهان و دندان توجه ویژهای داشت و برای نماز که ملاقات با پروردگار است، مسواک میزد؛ زیرا مسواک زدن و دهانشویه کردن باعث از میان رفتن بوی بد دهان میشود و اصولا هر کسی در مجالس عمومیمیرود باید مسواک زده و خودش را خوشبو کند تا بوی بد از او پخش نشود و دیگران را آزرده نسازد. حضور در پیشگاه خداوند آدابی دارد که اهل خشیت و عبادت آن را مراعات میکنند.
در روایت است: امام رضا(ع) ظرف پوستى مخصوصى داشت که در آن پنج عدد مسواک بود و بر روى هر یک از آنها نام یکى از نمازهاى پنجگانه نوشته شده بود که در هر نمازى با مسواک مخصوص آن نماز، مسواک مىزد.(مکارمالاخلاق، ص 50)
آن حضرت(ع) به بهداشت بسیار اهتمام میورزید و افزون بر بهداشت دهان و دندان، از عطر و گلاب نیز استفاده میکرد تا خوشبو باشد. در روایت است: صولى از مادربزرگ خود روایت مىکند که از او درباره امام رضا(ع) زیاد سؤال مى شد و او مى گفت: چیزى از او به یاد ندارم مـگر اینکه او را مىدیـدم با عود هندى روغنى بخـور مىکرد و پس از آن گلاب و مشک استعمال مىکرد. (مکارم الاخلاق، ص 40)
شکی نیست که از جلوههاى یک زندگى با نشاط، بهرهگیرى از عطر و گلاب و بوهاى خوش است که هم روابط را گرمتر و صمیمىتر مىکند، هم بر جاذبه و محبّت مى افزاید و هم محیطى دلپذیر بهوجود مىآورد. عطر زدن هنگام نماز هم مستحب است. پیشوایان دینى پیوسته به عطر و آراستگى ظاهرى اهمیت مىدادند و به این سنت دینى عمل مى کردند.
امام همچنین به حجـامت توجه داشت، زیرا موجب میشود تا بسیاری از بیماریها از شخص دور شود. در حقیقت حجامت نوعی پیشگیری و بهداشت بدن است تا از اجتماع عوامل بیماریزا در بدن از طریق خون جلوگیری شود؛ حجامت، یکى از روشهاى درمانى براى تصفیه و تنظیم خون است و در سیره امامان دیگر هم وجود داشته است.
انصارى میگوید: بعضى از وقتها که خون امام رضا(ع) به هیجان مىآمد، در وسط شب حجامت مىگرفت. (مکارمالاخلاق، ص 73)
از آنجا که انگور، میوهاى لذیذ با خواص بسیار است و در آیات قرآن هم یکى از میوههاى بهشتى معرفی شده است، امام به انگور بهعنوان غذاى محبوب علاقه بسیار داشت. از محمد بن جهم نقل شده که گفته است: امام رضا(ع) [از میان میوهها] انگور را بیشتر دوست مىداشت. (بحارالانوار، ج 49، ص 308)
6. شعار امـام در نقش نگین
هرکسی شعاری را در زندگی بر میگزیند و بر آن اهتمام دارد. این شعار در حقیقت بیانگر روحیه شخصی او است؛ هر چند که پیامی نیز به کسانی میدهد که میخواهند از وی سرمشق بگیرند. این شعار بر روی نگین انگشتری نقش میبندد و همواره جلوی چشم خود و دیگران است. نقش نگین امامان، حالتى شعارگونه داشت و اغلب برگرفته از آیات قرآن بود و با همان انگشتر که چنان نقشى داشت، نامهها را هم بهعنوان امضا، مهر مىکردند.
یُوُنسِ بْنِ عَبْدِ الرِّحْمانِ درباره شعار و نقش انگشتری امام رضا(ع) میگوید: از امام رضا(ع) نقش نگین انگشتر خود و پدرش را پرسیدم؟ امام فرمود: نقش نگین انگشتر من این است: «ما شاءَ اللهُ لاقُوَّهًَْ إلاّ باللهِ»(آنچه را که خـدا بخواهد آن خواهد شد و هیچ قدرتى در جهان آفرینش جز به مشیت خدا وجود ندارد) و نقش نگین انگشتر پدرم «حَسْبِىَ اللهُ» (خدایم کفایت مىکند) و آن همان انگشترى است که با آن مهر مىزنم.(وسائلالشیعه 3: 410 ح 3)
7. یاداشت روزانه
از جمله ویژگیهای شخصی امام رضا(ع) یادداشت روزانه بود. به این معنا که کارهایی که میبایست آن روز انجام دهد را یادداشت میکرد. این رویهای است که باید در سبک زندگی به کار گرفت؛ زیرا یادداشت کردن، سبب مىشود انسان کارهاى مورد نظرش را فراموش نکند و همه را انجام دهد. این کار، هم در برنامههاى روزانه قابل اجرا است، هم در کارهاى علمى و پژوهشى. البته از سبک و سیره امام این نکته نیز به دست میآید که انسان باید هر چیزی را با نام خدا شروع کند تا خداوند به او کمک نماید و زمینه یادآوری و انجام آن را فراهم آورد. پس خوب است که انسان یادداشتها را با نام خدا آغاز کند.
ابـن شعـبه الْحَرّانى گوید: وَ کانَ(ع) إذا أَرادَ أَنْ یَکْتُبَ تَذَکُّراتِ حَوائِجِهِ کَتَبَ: بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرِّحیمِ، أذْکُرُ إِنْ شاءَ اللهُ، ثُمَّ یَکْتُبُ مایُریدُ؛ امام رضا(ع) هروقت که مىخواست نیازمندىهایش را یادداشت کند این چنین مىنوشت: بسم الله الرحمن الرحیم ان شاء الله بهخاطر مىآورم. سپس هرچه را مىخواست مىنوشت. (تحفالعقول، ص 443)
8. تواضع و فروتنی در هنگام نعمت
دنیا، سرای غرور و فریب است و گاه انسان به سبب سلامتی و نعمت فریب میخورد و گستاخ میشود. اینکه انسان بتواند قدر نعمتها را بداند و آن را از خداوند دانسته و در برابر خداوند تذلل و تواضع کند بسیار مهم و عامل اساسی در بقای نعمت است. در آیات و روایات بیان شده که تواضع، بسیار خوب و از فضایل انسانی است. این فروتنی بهویژه در برابر خداوند ریشه بسیاری از برکات است ولی از آنجا که دنیا، سراى دگرگونى است و نعمتها در معرض زوال، پس انسان نباید به داشتهها و نعمتها مغرور شود و دوام نعمت را تنها باید از خدا طلب کند. خداوند در آیات 22 و 23 سوره حدید بیان میکند که همهچیز از نعمت و مصیبت از نزد خداست هرچند که عامل مصیبت خود انسان است؛ زیرا شکر نعمت بر آدمی و نعمت میافزاید و کفر نعمت آن را برباد دهد.
ابراهیم بن عباس درباره تواضع امام(ع) در برابر نعمتهای الهی میگوید: کانَ الرِّضا یُنْشِدُ کَثیرا: إِذا کُنْتَ فى خَیْرٍ فَلا تَغْتَرِ رْبِهِ/ وَلکِنْ قُلِ اللّهُمَّ سَلِّمْ وَ تَمِّمْ؛ امام رضا(ع) بیشتر اوقات این شعر را زمزمه مىکرد. هنگامى که در ناز و نعمت هستى به آن مغرور مباش/ بلکه بگو خدایا نعمتت را تمام کن و سلامتى بده. (عیون اخبار الرضا 2: 191 ح 9)
9. تکریم فرزند
از اخلاق اجتماعی و آداب رفتاری نیک آن است که انسان بهویژه در خانواده و نسبت به زن و فرزند با احترام و کرامت برخورد کند.
أبُوالْحُسَیْن بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَبى عُبّادٍ که کاتب امام رضا(ع) بود مىگوید: امام رضا فرزند خود امام محمد تقى را در حالی که کودکى بیش در مدینه نبود، جز با کنیهاش یاد نمىکرد و مىفرمود: پسرم ابوجعفر به من این چنین نوشته و از او با تعظیم یاد مىکرد و در نهایت بلاغت و زیبایى جواب نامههایش را پاسخ مىداد. (عیون اخبارالرضا 2: 266 ح 1)
امام جواد(ع) تنها فرزند حضرت رضا(ع) بود و بسیار به وى علاقه داشت و مقام و علم و فضل و برکات وجودى او را مطرح مىکرد و زمینه امامت او را پس از خود فراهم مىساخت. یاد کردنِ با کنیه «ابوجعفر» ونه به اسم، نشانهاى از این تکریم و احترام به حضرت جواد بود.
10. احسان و نیکى نهان و آشکار
در سبک زندگی و سیره امامان معصوم گزارشهای بسیاری از خیررسانی نهانی و آشکار بیان شده است. همه آنان اهل انفاق و احسان و اکرام به دیگران بودند و برخی از آنان بارها همه دارایی خود را نصف کرده و به دیگران بخشیدهاند. خیررسانی در شب و نهان به مردم و رسیدگى به نیازمندان جامعه بسیار گزارش شده است. ابراهیم بن عباس مى گوید: امـام رضا(ع) صاحب احسان و صدقه نهانى بود و در بیشتر اوقـات در شبهاى تاریک این عـمل را انجـام مىداد و هر کسى گمان کند که در فضـیلت هـمانند او را دیده است هـرگز او را تصـدیق نکنـید. (بحــارالانـوار ج 49: ص91 )
مُعَمَّرِ بْنِ خَلاّدٍ نیز گوید: امام رضا(ع) به هنگام خوردن غذا، سینى بزرگى برایش آورده مىشد و در کنار سفرهاش قرار مىگرفت و آن حضرت از بهترین غذاهایى که برایش آورده مىشد مقدارى بر مىگزید و در آن سینی بزرگ مىنهاد، سپس آن را براى فقراء مىفرستاد.(بحارالانوار 49: 97 ح 11)
این نهایت تواضع، مردم دوستى، خیررسانى و دلسوزى براى بینوایان و محرومان است. قدرتمندان و ثروتمندان خودخواه، اغلب لذایذ و مزایا را براى خود مىخواهند، ولى اولیاى الهى دوست دارند از داشتههاى خود انفاق و احسان کنند و حقوق فقرا و نیازمندان را ادا نمایند.
11. احتـرام و رسیدگى به امور مردم
احترام به مردم احترام به خود است. مراعات دیگران بهویژه در هنگام سخن گفتن نشانه ادب و احترامیاست که شخص به دیگران میگذارد. ائمه(ع) هرگز نسبت به مردم درشت نمیگفتند، هر چند درشت و دشنام میشنیدند، چنانکه درباره امام حسن مجتبی(ع) و مرد شامی گفتهاند. همچنین در هر شرایط که بودند اهل انفاق و کمک و یاری مردم بوده و هرگز دست آنان را خالی باز نمیگرداندند و به حکم آیات قرآن از جمله آیات 19 سوره ذاریات و 22 سوره معارج عمل میکردند.
إِبْراهیمَ بْنِ الْعَبّاسِ مىگوید: هرگز ندیدم که امام رضا(ع) با سخن خود کسى را برنجاند و سخن کسى را قطع کند تا اینکه سخن خود را تمام بکند و هرگز حاجت کسى را که توان اداى آن را داشت ردّ نمىکرد. (عیون اخبارالرضا 2: 197 ح 7، بحارالانوار 49: 90 ح 4)
از صولى روایت شده که گفت: مادربزرگم [که مدّتى افتخار خدمتکارى امام رضا(ع) نصیبش شده بود] به ما گفت: امام پس از خواندن نماز صبح در اول وقت، سر به سجده مىگذاشت تا هنگامى که آفتاب بالا مىآمد، سپس براى رسیدگى به امور مردم مىنشست و یا سوار شده پى کارهاى دیگر مىرفت. (بحارالانوار 49: 90 ضمن ح 2)
اصولا بندگان خاصّ خدا، هم پیوندى استوار با خداوند دارند، هم ارتباط خوبى با بندگان. رسیدگى به مشکلات مردم و رفع نیازهاى آنان نیز از عبادتهاى بزرگ است و باید از خدا توفیق طلبید تا از دست ما خیرى به مردم برسد.
12. مهمان نوازى
اکرام و احترام به مهمان و افتخار میزبانی را معصومان(ع) از اجداد طاهرین خود از حضرت ابراهیم(ع) و حضرت لوط(ع) و حضرت پیامبر(ص) به یادگار دارند. اینان هرگز دست از مهماننوازی بر نمیداشتند و خود را مفتخر به میزبانی میکردند.
عبید بن ابى عبدالله بغدادى از شخصى نقل مىکند که گفت: در محضر امام رضا(ع) بودم که میهمانى بر او وارد شد، هنگامى که امام با میهمان مشغول صحبت بود، شعله چراغ تغییر کرد، میهمان دستش را دراز کرد تا آن را اصلاح کند، امام(ع) او را از این کار بازداشت و خودش آن را اصلاح نمود، سپس فرمود: «ما مردمى هستیم که میهمانان خود را به کار نمىگماریم». (بحارالانوار 49: 102 ح 20)
13. امر به معروف و نصیحت زمامدار
امر به معروف و نهى از منکر، خصوصاً نسبت به مسئولان و مجریان، از تکالیف سنگین است و گفتن سخن حق در برابر حکّام ستمگر، جهادى بزرگ محسوب مىشود. تذکّر خصوصى به مأمون، براى آن بود که خشم او برانگیخته نشود و موعظه امام را بهتر بپذیرد. امام حسین(ع) برای اقامه همین فریضه الهی به شهادت رسید؛ زیرا هرگز دین بدون اقامه این فریضه برپا نمیشود.
امام رضا(ع) نیز به حکم وظیفه، امر به معروف و نهی از منکر را از جمله واجبات اولیه دانسته و بدان اهتمام میورزید و حتی حاضر بود در انجام این فریضه بهویژه در امور اجتماعی جان خویش را فدا کند.
شیخ مفید(ره) مىگوید: امام رضا(ع) هنگامى که با مأمون خلوت مىکرد او را زیاد موعظه مىنمود و از خدا مىترساند و کارهاى خلافى را که مرتکب مىشد تقبیح مىکرد. مأمون در ظاهر اظهار قبول کرده و ناراحتى و سنگینى آن را پنهان میساخت. (بحارالانوار 49: 308 ح 18)
14. برخورد خوش با زیردستان
احترام و تکریم زیردستان و خدمتگزاران در سیره امامان(ع) مثالزدنی است. هر کسی که میخواهد مسلمانی کند باید این را بیاموزد و با زیردستان خویش اینگونه رفتار کند که اوج تواضع و فروتنی نیز است.
نادر، خدمتگزار امام مىگوید: امام رضا حلواى گردویى را لقمه کرده و به من مىداد. (محاسن برقى 2: 200 ح 1584)
ریشه و خاستگاه این رفتار صمیمى و متواضعانه با زیردستان و خادمان، همان روح ایمانی است که در نهاد انسان است. همین رویه موجب میشود تا الفت و انس میان مومنان و مسلمانان افزایش یابد و روحیه برادرى و اخوّت را مىافزاید و محبّت به دنبال مىآورد.
در روایت دیگری درباره برخورد امام با خدمه در سرسفره، نادر خدمتگزار امام میگوید: امام هنگام غذا خوردن یکى از ما خدمتگزاران هیچ کارى از او نمىخواست تا اینکه از غذایش دست مىکشید. (کافى 6: 298 ح 11)
از نظر اسلام غلامان و خدمتگزاران از نظر انسانى حق و حقوقى دارند و خصلت انسانى ایجاب مىکند که به آنها توجّه شود. نحوه رفتار امام با خدمتگزاران و مدارا با آنان، الگوى همه مسئولان و دولتمردانى است که زیردستانى دارند، تا حق انسانى آنان را محترم بشمارند و به عواطف، احساسات، نیازها و استراحتشان توجه داشته باشند و فرصتى براى کارهاى شخصى و خورد و خوراک به آنان بدهند.
یاسر، خدمتگزار دیگر امام مىگوید: امام رضا(ع) هر وقت فرصت پیدا مىکرد همه خدمتگزاران را از کوچک و بزرگ دور خود جمع مىکرد و با آنان به گفتوگو مینشست و آنان هم با او أنس پیدا مىکردند و هرگاه سر سفره مىنشست، از هیچکدام آنان غفلت نمىکرد، چه کوچک و چه بزرگ، حتى اصطبلدار و حجامتگر را هم کنار خودش بر سر سفره مىنشاند. (عیون اخبارالرضا 2: 170 و 197 ح 24، بحارالانوار 66: 351 ح 1)
این سلوک امام(ع) بر اساس اصل قرآنی اکرام بر اساس تقوای الهی است. خداوند مىفرماید: ما همه شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را قبیله قبیله و گروه گروه قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید و گرامىترین شما نزد خدا با تقواترین شماست. (حجرات، آیه 13).
امام(ع) به جزئیات ریز امور توجه داشت و هرگز اجازه نمیداد که حق کارگری ضایع و تباه شود. سلیمان بن جعفر جعفرى گوید: براى انجام کارى پیش امام رضا(ع) رفته بودم، او با معتّب به خانهاش وارد شد، دید غلامانش گِلکارى مىکنند و کارگر غریبى را نیز به کار گماردهاند. فرمود: آیا مزدش را تعیین کردهاید، گفتند: نه، فرمود: چندین بار من شما را از انجام این کار نهى کردهام و گفتهام: هیچکس را براى کارى استخدام نکنید مگر اینکه قبلاً اجرتش را معیّن کرده باشید.
(کافى 5: 288 ح 1)
تعیین اجرت کارگر، از بروز اختلاف پیشگیرى مى کند و وقتى پرداخت شود، راضى است. امّا بدون آن، هم اختلاف پیش مى آید، هم فکر مىکند حق کامل او پرداخت نشده است.
گزارش از عرفان عباسی