به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ یادداشت از مسعود براتی*/// سوال بسیار مهمی است و پاسخ دقیق به این سوال بخش مهمی از پرونده FATF را رمزگشایی میکند. با بررسی سیر تحولات بعد از امضای برجام مشخص میشود که در زمانی موضوع FATF به مسئله جدی کشور تبدیل شد که ناموفق بودن پروژه برجام در حال آشکار شدن بود.
برجام پروژهای بود که دولت آقای روحانی و جریان سیاسی حامی او به مردم فروختند تا بتوانند رای آنها را از آن خود بکنند. بخش زیادی از این پروژه مربوط به بزرگنمایی و اغراق بیش از اندازه و تصویرسازی غیر واقعی از نتایج برجام بود. برای مثال رئیس جمهور روحانی در روز نهایی شدن برجام در اظهار نظری عجیب بیان کرد که با برجام تمامی تحریمهای اقتصادی مالی و حتی تسلیحاتی بالمره لغو میشود.
اما با گذشت زمان و در همان ماههای ابتدایی بعد از اجرایی شدن برجام شواهد یکی پس از دیگری خود را روز میداد که آن چیزی که تصویر شده است با آن چیزی که واقعی است فاصله بسیار زیادی دارد. مهمترین شاهد مثال صحبتهای آقای دکتر سیف رئیس وقت بانک مرکزی در شورای روابط خارجی آمریکا است او به صراحت درباره آثار برجام از عبارت تقریباً هیچ استفاده میکند. دکتر سیف به دلیل حضور در بانک مرکزی به خوبی از آثار و نتایج توافق برجام بر روابط بانکی آگاه بود و این جمله که از او صادر شد نشان دهنده نتیجه واقعی برجام در حوزه روابط اقتصادی بود.
اما دولت روحانی و جریان سیاسی حامی او به این راحتی حاضر به پذیرش شکست ایده محوری خود نبود لذا از همان زمان پروژه جایگزین را برای مشغول کردن ذهن مردم و تداوم حضور آنها در قدرت آغاز شد. در سومین گزارش وزارت خارجه به مجلس شورای اسلامی درباره اجرای برجام کلید این پروژه زده شد و بیان شد که علی رغم رفع تحریمها معضلی به نام حضور ایران در فهرست سیاه FATF وجود دارد و لذا مشکلاتی در حوزه برقراری روابط بانکی خارجی وجود داشته که باید برای رفع آن تلاش کرد.
این در حالیست که مشکل اصلی روابط بانکی خارجی که هم از نظر تاریخی قابل اثبات است و هم از نظر تحلیلی میتوان آن را اثبات کرد مربوط به تحریمهای یک جانبه آمریکا علیه نظام بانکی ایران است و ارتباطی با FATF ندارد اما دولت وقت با چشمان باز پروژه FATF را آغاز کرد و هدف اصلی آن نیز پوشاندن نقایص جدی برجام و احتمال آشکار شدن آن برای مردم بود.
حالا که رئیس جمهور پزشکیان پیگیری این موضوع را اولویت خود اعلام کرده است، میتوان نتیجه را حدس زد. زمان خوبی برای پیگیری این مسأله غیرواقعی در داخل مصرف میشود و تا چند وقت پروژه های رسانهای- سیاسی فعال خواهد بود، خودی و دیگری ساخته میشود و در نهایت همان «تقریبا هیچ» برای مردم حاصل خواهد شد. فقط باید امیدوار بود که در این مسیر تعهدات هزینهدار جدید بی المللی برای ایران ایجاد نشود.
*کارشناس مسائل اقتصادی