به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ یادداشت از صادق فرامرزی///* هریت تا بمن زن بود سیاه بود و برده بود. او از جایی به بعد عمر خود را وقف فراری دادن برده ها به ایالتهای شمالی کرد که برده داری در آنجا لغو شده بود؛ اربابهای سفید پوست خیلی برای به دام انداختن او کوشیدند و هیچوقت موفق نشدند.
مشهور است که گفته بود سخت ترین بخش فعالیتم قانع کردن بردگان بود تا بپذیرند برده نیستند و میتوانند بدون آنکه جز اموال دیگری باشند زندگی کنند. نقل مشهورش نقل مجالس حقوقی است تا بفهمیم حق بدون ذهنیت و باور به دست نمی آید. برده داری لغو نمیشود تا بردگان به آزاد بودن مومن نشوند، استعمار شکست نمیخورد تا مستعمره ها به استقلال باور نیابند رهایی ممکن نمیشود تا در بندان زندگی بی زنجیر را تخیل نکنند.
جهانی سازی، آمریکایی سازی جهان با همه اجبارهایی که لای زرورقهای بینالمللی و با پلاکارد حقوق فردی به جهانیان هبه میکند در اولین گام حقوق ملی را از ملتها سلب میکند کلمه «حق» را در ذهنیت جامعه خودمان سرچ کنیم، عموما به حوزه فردی با کوهی از مثالهای متناقض میرسیم که عموم جوانان را برای رسیدن به آنها هم باور کرده است. اما اگر به حق ایران برسیم جز تثبیت مشتی باورهای استعماری چیزی نمی یابیم اینجا مشت پوچ آزادی خواهی لیبرال خودش را نشان می دهد.
این آزادی خواهی اجازه دارد برای آزادی پوشش گسترش همجنس بازی سخن گفتن به زبان غیر رسمی و.... تا هر کجا بجنگد و خواستار نفی هرگونه «سلطه» دولت شود اما همین آزادی خواهی در میدان جهانی اش تن دادن به سلطه را نه تنها لازم میداند که عمیقا معتقد است حق با همان طرف است که میتواند سلطه یابد احتمالا لیست طویلی از افراد پرمدعا در ذهنتان موجود است که در داخل مرز از حق ایستادن در برابر هرگونه سلطه دولت میگویند و تا موضوعی به فراتر از مرز میرسد به سرعت منطق عوض میکنند و میگویند حق یعنی تن دادن به هرچه طرف قدرتمند میگوید این آزادیخواهان استعمار طلب تا جایی این سالها ادبیاتشان تئوریزه کردند که ایران را بابت ملی کردن نفت تقویت قدرت دفاعی نظامی، عدم وجود پایگاه نظامی خارجی در خاک ایران و.... شایسته تنبیه میدانند.
امروز و در شرایطی که ایران سایه جنگ را در نزدیکی خود می بیند اتحادیه اروپا ادعا کرد که سرزمین ما سه جزیره اشغالی دارد و آن را به نام جزیره جدید الاحداث امارات نیز زد فعلا قصد نظر انداختن به میدان نزاع و مختصاتی که منجر به این دنانت شد را ندارم یک گام عقب تر بیاییم و نسبت این تعدی به تمامیت ارضی ایران را با ادبیات استعماری تولید شده بسنجیم.
اگر پافشاری ایران بر مالکیت سه جزیره منجر به تعمیق تنش» با غرب جامعه جهانی و افزایش تحریم ها شود آیا باید به تنش آفرینی ادامه دهیم؟ فایده مالکیت بر سه جزیره در برابر هزینه های آن چقدر است؟ آیا می صرفد؟... این سوالات خطرناک را با دیگر مصادیقی که این روزها ایران و منطقه با آنها درگیر است ادامه دهید سیمایی از آزادیخواهی استعماری را میتوان به تماشا نشست.
ما باید باوری جمعی در مورد حق ایران در کنار دیگر حقوق فردی و جمعی مان خلق کنیم... حق ایران که طرح شود آزادیخواهی حقیقی و غیر استعماری از پس یک حجاب دروغین خارج میشود. ایران حق دارد از حقوق خود دفاع کند. همینقدر بدیهی و در عین حال دشوار و دور از نظر.... در لحظه معاصر هیچ چیز به اندازه تکرار حق ایران» و زدودن روایت های استعماری تکرار شده با آزادی و عدالت نسبت ندارد. باید برای عدالت و آزادی جنگید، پس باید از «حق ایران گفت!
این سخن به این زودیها به پایان نمی رسد.
*فعال فرهنگی و رسانهای