به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ یادداشت از مجتبی عرب*/// چهار مطلب اصلی در مورد جنگ بین ایران و اسرائیل حائز اهمیت است: نخست، گستره و سطح حمله نشاندهنده موفقیت پدافند ایران، ضعف تصمیمگیری در اسرائیل و موفقیت مذاکرات سیاسی پیشین است.
دوم، حفظ فضای آرامش روانی و تحقیر عمومی و رسانهای اسرائیل توسط مردم ایران، آسیب ندیدن افکار عمومی، جریان زندگی عادی و تهاجم رسانهای به دشمن، حکایت از قوت ویژه مردمِِ جمهوری اسلامی ایران دارد.
سوم، هرگونه تعرض به خاک ایران و عبور از خطوط قرمز باید بدون پاسخ نماند. حتی اگر سطح آسیب پایین باشد، عادی شدن عبور از این خطوط قرمز برای امنیت ملی و همچنین گستره دفاعی خط مقاومت معنای خطرناکی خواهد داشت.
بیهزینه ماندن و عدم هزینه سخت برای عبور از این خطوط قرمز، به تدریج به عادیسازی و تعرضهای بزرگتر رژیم صهیونیستی در نقاط گوناگون جبهه مقاومت منجر خواهد شد. موارد اول و دوم نباید به کوچکنمایی و سستی در مورد سوم منجر شود.
چهارم، پاسخ قاطع ایران و جبهه مقاومت باید با سطح ضعیف حرکت دشمن تناسب نداشته باشد، بلکه باید با ایجاد بازدارندگی نسبت به خطوط قرمز هماهنگ باشد. پذیرش رسمی تجاوز نظامی به خاک ایران، فرصتی بیبدیل از منظر حقوق بینالملل برای هر سطحی از حمله که ایران صلاح بداند، فراهم میکند. شایسته است از این فرصت نهایت استفاده تهاجمی صورت پذیرد. اهدافی که این بار میتواند در پاسخ به دشمن مدنظر قرار بگیرد، یک مجموعه ترکیبی از پاسخ نظامی تنبیهی و اقتصادی به رژیم اشغالگر قدس خواهد بود.
1. اردن: در این تهاجم اسرائیلی، اردن با در اختیار قرار دادن حریم هوایی خود، مسئول و شایسته تنبیه است. نه پاسخ نظامی به اردن، بلکه یک پاسخ امنیتی متناسب برای خاندان ملک عبدالله به عنوان شریک و یار دیرین رژیم صهیونیستی میتواند یک پاسخ مناسب تلقی شود. همکاری مردم اردن در پاسخ ایران نیز یک مسئله مهم و ضروری است. دیگر شرکای منطقهای رژیم صهیونیستی نیز باید پاسخی سخت به بهانه این تهاجم به شکل امنیتی و با کمک گروههای مردمی در خود آن کشورها متحمل شوند. گزینههای مناسبی برای امارات، عربستان، آذربایجان و ترکیه قابل طراحی و تدارک است.
2. مقابله اقتصادی: مقابله آشکار و ترکیبی با راه تنفس اقتصادی اسرائیل از شریانهای حیاتی که توسط دوستان او در کریدور آیمک از امارات، اردن و عربستان و همچنین از طریق مسیرهای جدید توسط آذربایجان و ترکیه تأمین میگردد، باید هدف مشروعی برای سلسله اقدامات رسانهای، سیاسی، خرابکاری، اجازه آزاد به حرکتهای مردمی مؤثر و پرتعداد و همچنین پاسخهای نظامی محدود اما اخلالگر در تمامی مسیرهای اقتصادی حیاتی رژیم صهیونیستی و شرکایش باشد.
۳. اقدام نظامی زمینی: بررسی اقدام نظامی زمینی وسیع با حضور لشکرهای چند ملیتی متشکل از نیروهای حرفهای و نیروهای داوطلب و بسیج مردمی از کشورهای کمربند دفاعی شامل پاکستان، افغانستان، ایران، عراق، یمن، سوریه، لبنان، فلسطین و داوطلبان از تمامی آزادگان جهان برای ورود زمینی به حریم قدس از مرز سوریه و لبنان، همچنین دعوت مردم مصر و اردن به اخلال و ایجاد ناامنی در مرزهای شرکای رژیم صهیونیستی با اشغالگران، گزینهای است که در ماههای گذشته نیز روی میز جبهه مقاومت قرار گرفته بود.
4. تهاجم موشکی: تهاجم وسیع و پشیمانکننده موشکی از ایران به زیرساختهای حیاتی نظامی و اقتصادی رژیم صهیونیستی در خاک سرزمین اشغالی.
۵. هزینهگذاری بر آمریکا: وارد کردن هزینه به منافع و پایگاههای مستقیم آمریکا به عنوان حامی اصلی تمام قد جنگ حاضر.
این پنج سطح از پاسخ میتواند به تدریج خطوط قرمز دشمن را به عقب براند. محدود ماندن به سطح چهارم از پاسخ، مخاطرات امنیتی وسیعی را پیش روی ایران قرار خواهد داد. جنگ و خصوصاً خطوط قرمز و معادله بازدارندگی نیاز به سطوحی از پاسخ در حوزه امنیتی و اقتصادی دارد که اولاً جنگ را برای خصوصاً آمریکا پرهزینه و کمفایده کند، دوم ما را از پیشبینیپذیری نجات دهد،
سوم ملتهای منطقه را به خوبی در این دفاع چندجانبه به پیوند با یکدیگر و کمک به قدس موفق کند و سطح درگیری با اشغالگران را از نیروی نظامی رسمی به نیروی مردمی پیشبینیناپذیر برساند. چهارم، هزینه همکاری دولتهای خائن با رژیم صهیونیستی را به اندازهای بالا ببرد که در این همکاری تردیدهای جدی بر ایشان حاصل شود.