به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»، یادداشت از محمد شریفی*/// این روزها اخبار کمتری از جبهه جنگ رژیم صهیونیستی در جنوب لبنان به گوش میرسد و هرچند درگیریها همچنان ادامه دارد اما از شدت حملات صهیونیستها کاسته شده و رسانههای اسرائیلی در حال گمانهزنیهایی درباره پایان عملیات زمینی ارتش این رژیم در جنوب لبنان هستند.
کانال 13 اسرائیل اخیرا گزارش داد ارتش اسرائیل بعد از بیش از یک ماه از آغاز عملیات زمینی خود در جنوب لبنان، به اعلام پایان این عملیات نزدیک میشود. همچنین چندین رسانه دیگر اسرائیلی نیز به نقل از منابع امنیتی گزارشهایی درباره احتمال پایان عملیاتهای نظامی اسرائیل در لبنان منتشر کردهاند.
پایان عملیاتهای نظامی معمولا منوط به ۲ اصل است؛ یا طرف مهاجم اهداف خود را محقق کرده و دلیلی برای ادامه جنگ نمیبیند یا برعکس در دستیابی به اهداف خود شکست خورده و چشماندازی برای پیروزی وجود ندارد. درباره جبهه جنوب لبنان کدام مورد به واقعیت نزدیک است؟ آیا رژیم صهیونیستی به اهداف اعلامی خود در لبنان دست یافته است؟
1- صهیونیستها انتظار داشتند با ترور و شهادت رهبران و فرماندهان حزبالله بویژه شهیدان سیدحسن نصرالله و سیدهاشم صفیالدین، شالوده مقاومت لبنان در هم شکسته شود و سپس در یک عملیات زمینی برقآسا با تصرف بخشهایی از جنوب لبنان، حزبالله و بیروت را وادار به پذیرش شروط خود و آتشبس کنند اما واقعیات میدانی و سیاسی نشانی از پیشبرد اهداف تلآویو در لبنان ندارد و به نظر نمیرسد اشغالگران توانسته باشند به موفقیت چشمگیری علیه حزبالله دست یافته باشند. بسیاری از تحلیلگران غربی و صهیونیستی پس از شهادت آیتالله نصرالله کار مقاومت لبنان را تمام شده خواندند و بر طبل پیروزی کوبیدند اما این برای نخستینبار نیست که رهبران و فرماندهان حزبالله با ربایش یا ترورهای ناجوانمردانه رژیم صهیونیستی حذف میشوند. از امام موسی صدر تا سیدعباس موسوی و حالا سیدحسن نصرالله و از شهادت فرماندهان بزرگ مانند عماد مغنیه و اکنون شهادت برخی فرماندهان ارشد حزبالله مانند سیدفؤاد شکر و ابراهیم عقیل، هیچ یک خللی در سازماندهی و مهمتر از آن، عزم و ایمان نیروهای مقاومت ایجاد نکرده و این چیزی است که صهیونیستها را هر بار شوکه کرده است.
مهندس شیخنعیم قاسم، رهبر جدید حزبالله در سخنرانی اخیر خود با تاکید بر این مساله گفت: حزبالله یک ساختار بسیار قدرتمند دارد و نقش کارگزار و فرد در آن کمرنگ است؛ اگر مسؤولی در این جنبش به هر دلیلی نتواند وظایف خود را انجام دهد، بلافاصله فردی با تواناییها و قابلیتهای مشابه جایگزین میشود.
2- شواهد میدانی نشان میدهد شلیک موشکها به اراضی اشغالی از لبنان نه تنها متوقف نشده، بلکه روند افزایشی داشته و دامنه آن از شهرکهای اشغالی به دیگر شهرهای اسرائیل مثل حیفا و حتی کلانشهر تلآویو رسیده است؛ مسالهای که محاسبات رژیم صهیونیستی را به طور کلی برهم زده است.
روز یکشنبه روزنامه یدیعوت آحارانوت گزارش داد بهرغم بیانیههای ارتش مبنی بر پاکسازی خطوط مرزی و از بین بردن تجهیزات حزبالله، نیروهای حزبالله همچنان از این مناطق، شمال فلسطین اشغالی را آماج حملات موشکی و راکتی خود قرار میدهند. یک نمونه آن حمله به شهرک ایون مناخم در روز شنبه بود. علاوه بر این، ارتش صهیونیستی طی 40 روز عملیات زمینی خود در لبنان متحمل تلفات بالایی شده و دستکم یکصد نظامی اسرائیلی به هلاکت رسیده و هزار نفر دیگر مجروح شدهاند.
3- در حالی که حزبالله مرحله شوک ناشی از شهادت رهبران و فرماندهانش را پشت سر گذاشته و قدرت آن در حال بازیابی کامل است، رژیم صهیونیستی برعکس در جبهه داخلی بویژه از نظر سیاسی و اقتصادی وارد بحرانهای عمیقتری شده است.
جنگ قدرت در اسرائیل اخیرا منجر به اخراج یوآو گالانت وزیر جنگ شد و فشار نیروهای اپوزیسیون و اعتراضات گسترده ضدنتانیاهو باعث شده موضوع فروپاشی احتمالی کابینه او به سرتیتر اخبار رسانههای این رژیم بازگردد.
4- پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ایالات متحده اگر چه به باور برخی افراد به سود نتانیاهو است اما این را هم باید در نظر داشته باشیم که یکی از دلایل پیروزی ترامپ وعدههای او برای پایان دادن به جنگ در غرب آسیا و اوکراین بود؛ همانطور که یکی از دلایل اصلی شکست کاملا هریس ناتوانی در برقراری آتشبس در غزه و لبنان و روگردانی مسلمانان و عربهای آمریکایی از رای به نامزد دموکراتها و ریزش شدید آرای وی در میان اقلیتهای آمریکایی بود.
رسانه اسرائیلی وای نت دیروز از فشار مقامات دولت احتمالی ترامپ به کاخ سفید برای برقراری آتشبس بین اسرائیل و حزبالله خبر داد. این رسانه نوشت: ترامپ به بایدن گفته انتظار دارد شاهد پیشرفت در تلاشها برای دستیابی به آتشبس بین اسرائیل و حزبالله لبنان باشد.
5- مجموعه این تحولات چارهای برای رهبران سیاسی و نظامی رژیم صهیونیستی باقی نگذاشته جز آنکه به فکر عقبنشینی و خروج از جبهه لبنان بدون هیچ دستاورد خاصی باشند؛ سناریویی که بسیار محتمل به نظر میرسد و یک شکست مفتضحانه دیگر به کارنامه اشغالگران در لبنان اضافه خواهد کرد.