به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران» سیدطاها میرجلالالدینی*/// صد روز از برگزاری مراسم تحلیف رئیسجمهور میگذرد و دولت همچنان به دنبال تعریف و تعینی از گفتار وفاق است و در هر زمینه ای، از انتخاب وزرا و انتصابات مدیران میانی گرفته تا موضوعات منطقه و چالش های اجتماعی، سعی در ایجاد وفاق داشته است. با وجود استقرار دولت، همچنان ایده و راهبردی کلان در مجموعه دولت پیدا نیست. حرکتها نامنظم و کاتوره ایاند و جهت مشخصی ندارند. وفاق هم که باید ابزاری برای پیشبرد رویکرد دولت در جهت حل مسائل اساسی باشد، خود به اشتباه تبدیل به گفتمان و دارای اصالت شده است. با وجود گذشت سه ماه و اندی، هنوز معلوم نیست وفاق با چه کسی، بر سرچه و به چه منظوری؟
این آشفتگی بیشترین بروز را در مسئله اقتصاد دارد. وضعیت فوق العاده کشور و آتش زیرخاکستر جنگ برکسی پوشیده نیست. با توجه آمدن شخصی غیر قابل پیش بینی همچون ترامپ در راس دولت آمریکا و همچنین شرایط ویژه منطقهای، دولت باید #آرایش_جنگی_اقتصادی مشخص و کارآمدی را برای مقابله با حوادث پیش رو اختیار کند. اما عملکرد صد روزه نشانگر چنین تصمیماتی نیست. هنوز کارشناسان و فرماندهان جنگ اقتصادی برنامه ای برای بهبود وضعیت نابسامان اقتصاد ندارند. نه در مسائل اساسی، بنیادین و ریشه ای، نه حتی در مهار قیمت ها و مدیریت کوتاه مدت. ناترازی انرژی، مشکلات ارز و دلار و افزایش قیمتها، توجه به حل معضلات تولید و رویکرد اقتصادی مشخص، مسائلی هستند که متاسفانه کمتر به آنها پرداخته شده.
هر چقدر بحران های اساسی و مهم مغفول مانده اند، پرداختن به مسائلی که اهمیت کمتری دارند پر رنگ بوده. کسی با رسیدگی به موضوعاتی همچون فیلترینگ و ریجستری گوشی آیفون و بازگشت اساتید و دانشجویان اخراجی مشکلی ندارد، اما نکته اینجاست که این مسائل به مهم ترین دغدغه دولت و تیتر یک روزنامه ها و رسانهها تبدیل میشوند. مهم نشان دادن این موارد چیزی جز عادی سازی مصنوعی نیست. انحراف افکار عمومی از مسائل اساسی و پرداختن به حواشی شاید در کوتاه مدت مردم را با دولت همراه کرده و #وفاقی_شکننده بیافریند. اما در مدتی نه چندان طولانی امید مردم را تبدیل به یاس می کند و موجب از بین رفتن سرمایههای اجتماعی می شود.
در حوزه سیاست خارجی علی رغم اینکه مانند بقیه حوزه ها، راهبردهای اصلی وزارت خارجه هنوز مشخص نشده است، اما در این لایه دولت موفق تر عمل کرده است. تلاشهای دیپلماتیک آقای عراقچی و سفرهای منطقه ای و دیگر اقدامات قابل تحسین ایشان، در وضعیت فوق العاده جنوب غرب آسیا، اتفاقات مثبتی بوده است که اگر با طرح های راهبردی و اثرگذار همراه شود، می تواند به نقاط اثرگذاری بیشتری منجر شده، به همپیمانان ایران بیافزاید و جایگاه مناسب تری برای ایران در جهان و منطقه ترسیم نماید.
البته که صد روز فرصت کوتاهی برای قضاوت کردن دولت است. اما ترس اصلی از ادامه این روند است. نداشتن راهبرد مشخص به زودی دولت را دچار #بلای_روزمرگی می کند. آن وقت است که رئیس جمهور صرفا می شود یک مدیر اجرایی ساده و به جای حل ریشهای موضوعات و پیشرفت در همه زمینهها، فقط میپردازد به گذارندن امور جاری کشور. متاسقانه تجربه نشان داده در چنین شرایطی مردم آن طور که باید و شاید با دولت همراه نمی شوند. در وضعیت کنونی منطقه، این اتفاق مهمترین آسیب برای جمهوری اسلامیست. دولت هرچه سریع تر باید رویکردهای خودش را اتخاذ کرده و کارشناسان و نیروهای حاضر در صحنه را برای رقم زدن #تصمیمات_اصلی و مهم به خط کند.
*فعال دانشجویی دانشگاه امیرکبیر