به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران» یادداشت از علیرضا عرب*/// سوریه از منظر ژئوپلیتیک و استراتژیک برای محور مقاومت دارای اهمیت بسیار بالایی است و به عبارتی اگر تلاش های پیگیرانه گروه های مقاومت طی سال های 2012 تا 2016 میلادی در سوریه موفق نمی شد و شورشیان سرکوب نمی شدند، اصلا محور مقاومت در منطقه به این شکل قدرتمند نبود.
در طول دهه گذشته، گروه های مقاومت حضور نظامی و امنیتی خود را در سوریه تثبیت کردند تا یک نوار پیوسته جغرافیایی از ایران تا مدیترانه و مرزهای اسرائیل شکل گیرد و به این وسیله موازنه قوا در سطح منطقه را به نفع خود تغییر دادند.
از چهارشنبه گذشته مورخ 7 آذر 1403 (27 نوامبر 2024م) شورشیان به نحوی هدفمند و با تجهیزات پیشرفته اقدام به تهاجم غافلگیرانه و گسترده و پیشروی سریع و برق آسا به سمت مناطق بسیار مهم حلب و ادلب در شمال غرب سوریه کردند و شهر حما در غرب کشور نیز در معرض خطر است و برخی از منابع نیز از وقوع درگیری ها در حمص و درعا حکایت دارد. پیشروی سریع شورشیان از بخش های شمالی به سمت مرکز و سقوط غافلگیرانه بخشی از حلب و ادلب در شمال غرب سوریه، تحول میدانی مهمی ارزیابی می گردد که می تواند تاثیر معنادار بر هندسه قدرت و توازن قوا در سطح منطقه ای گذاشته و ابعاد وسیع بین المللی داشته باشد لذا منطقا باید به دقت و فوریت مورد بررسی قرار گیرد.
حال سوالات اصلی این هاست:
این تحولات چه تاثیری بر محور مقاومت خواهد گذاشت؟ چشم انداز تحولات مزبور چگونه ارزیابی می شود؟
راهکارها و راهبردهای محور مقاومت چیست؟
هدف راهبردی شورش اخیر، تغییرات اساسی و عملی در عرصه سوریه و هندسه قدرت منطقه ای و به ویژه در حوزه نظامی و سیاسی است. هدف راهبردی و بلندمدت تحولات اخیر در سوریه، تضعیف جایگاه ایران و محور مقاومت در سوریه و منطقه ارزیابی می شود که به نفع اسرائیل ، ناتو و به ویژه آمریکاست. از نگاه دشمن، اسد یا باید چنان ضعیف شود که در آغوش غرب و اسرائیل بغلتد و حمایت از محور مقاومت را کنار بگذارد و یا کلا حذف گردد. در این چهار چوب به احتمال زیاد به موازات پیشروی شورشیان ، فشارهای نظامی اسرائیل علیه اسد و نیروهای مقاومت در سوریه ادامه یافته و تشدید خواهد شد و به عنوان کاتالیزور تغییرات راهبردی مزبور عمل خواهد کرد. لازم به ذکر است عملیات تهاجمی فزاینده اخیر اسرائیل در سوریه و لبنان علیه حزب الله و گروه های مقاومت که از سپتامبر 2024م و با عملیات پیجر ها و ترور سید حسن نصرالله در ضاحیه بیروت آغاز شد، به نوعی زمینه ساز تحولات اخیر و پیروزی های فعلی شورشیان در سوریه محسوب می گردد.
به احتمال فراوان، کشورهای عربی اعم از محور سنی - محافظه کار و سنی - اخوانی نیز در چهار چوب یک طرح سیاسی-نظامی منطقه ای درصدد افزایش نفوذ خود در عرصه سوریه و لبنان اقدام خواهند کرد. بنابراین احتمال حمایت کشورهای عرب متحد غرب و محور سنی – محافظه کار ( سعودی- امارات- اردن) و نیز محور سنی - اخوانی ( ترکیه و قطر) نیز از این تغییرات راهبردی ، بسیار بالا ارزیابی می گردد. قابل توجه اینکه پس از یک دهه قطع روابط، اکثر کشورهای عربی سنی روابط دیپلماتیک خود را با دولت سوریه تجدید کردند و در سال 2023 م نیز با بازگشت سوریه به اتحادیه عرب روند همگرایی فیمابین بسیار تقویت شد. لذا سوریه می تواند فصل مشترک تلاشها و اقدامات ناتو، اسرائیل، محور سنی - اخوانی و محور سنی- محافظه کار علیه ایران و محور مقاومت قرار گیرد.
نتیجه گیری
به احتمال فراوان شورشیان تا زمانی که با مانع جدی مواجه نشوند به پیشروی های خود ادامه خواهند داد لذا به سرعت و با فوریت باید آنان را متوقف کرد. اکنون فرصت مناسبی برای محور مقاومت و ایران فراهم شده است تا در پرتو تلاش برای توقف و شکست شورشیان، به سرعت اقدام به تقویت مواضع دولت سوریه و گروه های مقاومت در سوریه از بعد نظامی ، امنیتی و لجستیک و پشتیبانی کنند و از سویی دیگر اقدامات دیپلماتیک و تلاش های سیاسی با هدف رسیدن به توافقات با بازیگران و طرف های درگیر اعم از روسیه و ترکیه را در دستور کار خود قرار دهند.
تلاشهای میدانی محور مقاومت در مواجهه با شورشیان باید بر چند اصل اساسی متمرکز باشد:
-ساماندهی و گسیل نیروهای کارآمد و گروه های مقاومت با حداکثر سرعت و فوریت از سراسر جغرافیایی مقاومت به ویژه از عراق
-ترور هدفمند فرماندهان شورشی
-ایجاد اختلال جدی در مسیر پشتیبانی و لجستیک آنها از طرق گوناگون به ویژه بمباران های گسترده هوایی
-تقویت خطوط دفاعی و تزریق نیروهای تازه نفس
-محاصره شورشیان و نابودی آنها
ایران با درک اهمیت استراتژیک سوریه، بدون شک باید حداکثر تلاش را جهت متوقف کردن حرکت شورشیان انجام دهد و به موازات با دیپلماسی فعال مانع همگرایی طرف ها و محورهای گوناگون منطقه ای و قدرت های بین المللی بر سر مساله سوریه علیه محور مقاومت گردد. با توجه به عمق حضور ایران در سوریه باید با دیپلماسی فعال و نیز اقدامات موثر و فوری میدانی و نظامی و امنیتی به دولت سوریه برای گذر از این بحران یاری رسانید. قاطعیت محور مقاومت و ایران در حمایت از دولت سوریه به بازیگران دیگر منطقه ای و بین المللی نشان خواهد داد که تمایل محور مقاومت برای تغییر موازنه قوا به نفع خود بسیار بالا و جدی است و محور مقاومت به دنبال بازتعریف و باز آرایی و باز تنظیم حضور موثر و هدفمند و عمیق خود در عرصه سوریه در روز بعد از بحران است. دولت اسد نیز به عینه درخواهد یافت تنها حامی و منجی واقعی او در اوج بحران ها فقط محور مقاومت و ایران است و همین درک او را بیش از پیش به سمت ادغام روز افزون در محور مقاومت سوق خواهد داد.
ایران باید به چند پرسش زیر به نحوی جدی و راهبردی و با نگرشی انتقادی پاسخ دهد:
به چه نحو باید به دولت سوریه کمک کرد؟ هدف از این کمک چیست؟
منافع محور مقاومت و ایران در سوریه بعد از بحران چگونه باید تامین گردد؟
جایگاه محور مقاومت در سوریه بعد از بحران چگونه ارزیابی می گردد؟
سوریه بعد از بحران در محور مقاومت چه جایگاهی داشته و چه نقشی ایفا خواهد کرد ؟
جایگاه ایران در فعالیت های غیر نظامی و اقتصادی در سوریه بعد از بحران چیست؟
عدم پاسخ شفاف به این پرسش ها مصداق حرکت در تاریکی محسوب می گردد.