به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»، عباس عراقچی وزیر امور خارجه ایران، روز گذشته در مصاحبه با شبکه «الغد» بر آمادگی ایران برای ادامه مذاکرات هستهای تاکید کرد و گفته که دکترین نظامی ایران هیچگاه بر مبنای تملک سلاح هستهای نبوده و ایران همچنان آمادهی مذاکرات شرافتمندانه بر اساس احترام و منافع متقابل است.
او یادآور شد که حتی با وجود خروج آمریکا از برجام، جمهوری اسلامی ایران میز مذاکره را ترک نکرده و این رویکرد، به روشنی تعهد ایران به دیپلماسی و تلاش برای حل مسائل از طریق روشهای مسالمتآمیز را نشان میدهد.
هم زمان با این اظهارات، رفتار و ادبیات برخی از رسانهها و شخصیتهای سیاسی اصلاحطلب با انتقاداتی جدی روبرو است. این افراد به جای تقویت بازوی رسانهای دیپلماسی ایران، مطالبی منتشر میکنند که نه تنها نشانی از حمایت از منافع ایران ندارد، بلکه حاوی «پالس ضعف» است.
اصل مذاکره، در رویکرد جمهوری اسلامی نه تنها هیچگاه به تنهایی مسئله نبوده، بلکه همواره یکی از ارکان سیاست خارجی کشورمان نیز محسوب می شود اما اصل اساسی باید این باشد که هرگونه مذاکرات (اگر هم قرار باشد مذاکرهای صورت بگیرد) بر اساس عزت و از موضع قدرت انجام شود و مذاکره از سر استیصال و ارسال پیامهای ضعف، اساساً مذاکره محسوب نمیشود. این دقیقاً مسئله ای است که با تیم مذاکره کننده دولت آقای روحانی در جریان فرایند مذاکرات برجام نیز مطرح بود.
نقش رسانهها در تضعیف مذاکره
برای نمونه، روزنامه سازندگی در مصاحبه با اسحاق جهانگیر معاون اول دولت روحانی، این تیتر را برجسته کرد که «بی برقی نتیجه تحریم است». جهانگیری در این مصاحبه گفته است: «ناترازیها یکی از تبعات تحریم است و باید از تمام توان خود برای رفع تحریم ها استفاده کنیم».
جهانگیری درست در شرایطی این جمله را مطرح میکند که قطعیهای مکرر برق مردم را کلافه کرده و او سعی دارد تا مانع دیده شدن کوتاهیهای دولت متبوعش در عدم تاسیس نیروگاه های برق شده و بجای آن، «تحریم» دیده شود.
سازندگی نیز با زدن چنین تیتری به او این پاس گل را میدهد و هم زمان یک پالس ضعف صادر میکند تا به طرف های خارجی بگوید که دست ما از پیش بالاست و آماده مذاکره حتی از موضع ضعف هستیم.
اگر چه سازندگی در روتیتر مصاحبه، این جمله را هم ضریب داده که «باید از تمام توان خود برای رفع تحریم ها استفاده کنیم» اما تیتری که زده شده، عملاً خلاف آن است.
دیپلماسی یا انفعال؟
حسین موسویان دیپلمات و عضو سابق تیم مذاکرهکننده هستهای نیز در یادداشتی برای روزنامه «ایران» بهگونهای مشابه عمل کرده است.
او نوشت که ترامپ به ایران پیشنهاد مذاکره داده و احتمال توافق وجود دارد، اما «بیشتر از چند ماه منتظر پاسخ نمیماند».
انتشار چنین جملاتی از سوی یک دیپلمات سابق در ارگان رسمی دولت، بهجای آنکه به عنوان راهکاری در خدمت دیپلماسی تلقی شود، به عنوان ارسال پالس ضعف و تسلیمپذیری برداشت میشود.
واقعیت سیاست خارجی به اندازه تمایلات سیاسی سیال نیست
رفتار اصلاحطلبان در قبال موضوع مذاکره، نشاندهندهی آن است که برای آنها صرف مذاکره مهم است، نه نتیجهای که به نفع منافع ملی باشد. آنها پیش از آغاز مذاکرات، بهگونهای رفتار میکنند که گویا ایران چارهای جز پذیرش خواستههای طرف مقابل ندارد. این نوع ادبیات، برخلاف منافع ملی و در راستای تقویت موضع طرف مقابل عمل میکند.
همانطور که گفته شد، صرف مسئله مذاکره هیچگاه برای نظام جمهوری اسلامی ایران نه تنها تابو نبوده بلکه در مقاطع مختلف نشان داده که اهل مذاکره و گفتکو است اما مهم این است که دیپلماتها با کدام پشتوانه قرار است وارد فضای مذاکره شوند؟
طبیعتاً دیپلماتی که با قدرت و با بهرهگیری از یک پشتوانه قوی و قدرتند پای میز مذاکرات برود امتیازهای بیشتری خواهد گرفت و برعکس.
از طرف دیگر، برخی اصلاحطلبان که تا پیش از این تلاش داشتند سیاستهای ضدایرانی آمریکا را به گردن ترامپ انداخته و به این ترتیب بایدن و دموکراتها را سفید شویی کنند، اکنون بعد از پیروزی ترامپ در انتخابات 2024 در یک تغییر رویکرد 180 درجهای مدعی شدهاند که ترامپ تغییر کرده و ایران باید برای جلوگیری از بحران، به سرعت وارد مذاکره شود.
این ادعاهای متناقض آن هم در حالی که طرف مقابل به صراحت اعلام کرده هیچ امتیازی نخواهد داد، نشان دهنده تحلیلهای بیثبات و بدون مبنایی است که برخی چهرههای اصلاح طلب برای تامین منافع جناحی به آن متوصل شده و در این مسیر منافع ملی را قربانی میکنند.
یادمان باشد که پس از خروج آمریکا از برجام، «مایک پامپئو» وزیر خارجه وقت آمریکا در دولت همین ترامپ 12 شرط را برای مذاکره با ایران تعیین کرد؛ شروطی که مستقیم منافع ملی و قدرت نظامی و امنیتی ایران را هدف گرفته و آنقدر غیر عقلانی بود که حتی در داخل خود آمریکا نیز با انتقادهایی همراه بود ولی با این حال اعلام شد که توافق در صورتی انجام میشود که ایران این شروط را بپذیرد.
(برای فهم دقیقتر این مسئله و جدی بودن طرف امریکایی در ندادن هیچ امتیازی، خواندن شروط 12 گانه پمپئو راهگشا خواهد بود.)
حال سوالی که باید در انتها از اصلاح طلبان علاقمند به «مذاکره در هر شرایطی» پرسید این است که کدام عقل سلیمی حاضر است در پای میز مذاکره به کشوری که خودش از پیش دستانش را بالا برده و تماماً پیام ضعف از خود مخابره کرده، کمترین امتیازی بدهد؟