به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ بررسی اسناد تاریخی و تحولات سیاسی منطقه نشان میدهد که ایالات متحده آمریکا، که زمانی نقش پررنگی در معادلات خاورمیانه و مناطق پیرامونی ایفا میکرد، اکنون با چالشهای گستردهای در عرصه داخلی و بینالمللی روبهروست. این چالشها نهتنها توانایی این کشور در مداخله موثر را کاهش داده، بلکه افکار عمومی منطقه نیز با افزایش نفرت نسبت به سیاستهای آمریکا، محدودیتهای بیشتری برای این کشور ایجاد کردهاند.کارشناسان حوزه بین الملل می گویند در دهه اخیر، شکاف سیاسی عمیق بین جناحهای مختلف سیاسی در آمریکا، از جمله بین دموکراتها و جمهوریخواهان، به بیثباتی در سیاستگذاری داخلی و خارجی این کشور منجر شده است.
فواد ایزدی، کارشناس مسائل آمریکا و عضو هیئت علمی دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران، در گفتوگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس درباره وضعیت کنونی سیاستهای آمریکا نسبت به ایران و اختلاف نظرهای موجود در میان اطرافیان ترامپ گفت که « در حال حاضر دو دیدگاه متفاوت در تیم ترامپ وجود دارد که یکی از آنها بر لزوم مذاکره و گرفتن امتیاز از ایران تأکید دارد، در حالی که گروه دیگر به دنبال افزایش فشار و تغییر حکومت در ایران است. »ایزدی همچنین ناکامیهای آمریکا در جنگهای قبلی، نظیر افغانستان و عراق، اشاره کرد و افزود که گزینه حمله نظامی به ایران به دلیل هزینههای سنگین و نتایج نامطلوب از دایره گزینههای قابل قبول آمریکا خارج شده است.»مشروح گفتگوی ایزدی با فارس به شرح زیر است:
ناکامی آمریکا در افغانستان و عراق فارس: هم اکنون نظرات مختلفی از سوی اطرافیان ترامپ در مورد سیاستگذاری با ایران مطرح میشود، درباره این موضوع توضیح میدهید؟ایزدی: بله. در حال حاضر، در میان اطرافیان ترامپ یک اختلاف نظری جدی وجود دارد. یک گروه معتقد است که ایران ضعیف شده و اکنون بهترین زمان برای گرفتن امتیاز از ایران است. آنها فکر میکنند باید وارد مذاکره شد و امتیازات مورد نظر را به دست آورد. این گروه تاکید دارند که هدف نهایی همچنان تضعیف ایران است، اما برای رسیدن به این هدف باید ابزارهای قدرت ایران را از آن گرفت. گروه دومی هم وجود دارد که آنها هم احساس میکنند ایران ضعیف شده، اما معتقدند که راهحل پرونده ایران، فشار بیشتر است. آنها باور دارند که باید به سمت تغییر حکومت ایران رفت و معتقدند هرگونه امتیازدهی، حتی کوچک، میتواند به ایران فضایی برای تنفس بدهد که این برخلاف اهداف نهاییشان است. به عقیده این گروه، هرگونه مذاکره و امتیازگیری، باعث تقویت جایگاه ایران خواهد شد. در این میان، هر دو گروه گاهی از تهدید نظامی به عنوان یک ابزار فشار یاد میکنند، اما این بحث مخالفانی جدی دارد. اولاً، حمله نظامی گسترده در آمریکا عملاً گزینهای قابل قبول نیست. تجربیات آمریکا در افغانستان، عراق و جاهای دیگر نشان داده که پروژههای حمله نظامی گسترده، نه تنها به اهداف تعیینشده نمیرسند، بلکه هزینههای زیادی را به آمریکا تحمیل میکنند و مشکلات داخلی و خارجی فراوانی برای آنها ایجاد میشود.
جنگطلبترین آمریکاییها هم حمله نظامی به ایران را شکستخورده تلقی میکنندفارس: با پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا مجدداً برخی تحلیلهایی در رابطه با احتمال حمله آمریکا به ایران مطرح کردند، موضوعی که البته کارشناسان بینالملل آن را رد کرده و با بیان دلایل مختلف معتقد بودند که چنین اتفاقی رخ نخواهد داد، تحلیل شما در این باره چیست؟ایزدی: واقعیت این است که حتی جنگطلبترین افراد در آمریکا هم در سالهای اخیر صحبت از حمله نظامی گسترده به ایران نکردهاند، چرا که این گزینه از همان ابتدا شکستخورده تلقی میشود. به همین دلیل، اگر هم صحبتی از اقدام نظامی باشد، معمولاً به حملات محدود و هدفمند، نظیر بمباران زیرساختهای کلیدی ایران یا مراکز مختلف، محدود میشود. این تهدیدها هم بیشتر برای افزایش فشار به ایران مطرح میشوند. اما حتی این نوع حملات محدود هم مخالفانی دارد. این مخالفان چند نکته را مطرح میکنند. نکته اول این است که چنین حملهای، که بدون توجیه منطقی باشد، باعث تقویت نگاه ملیگرایانه و وطنپرستانه در مردم ایران میشود. این مسئله انسجام داخلی ایران را افزایش میدهد و دقیقاً برخلاف هدف اصلی یعنی تغییر حکومت است. نکته دوم این است که ایران توانمندیهای نظامی گستردهای دارد و اگر از این توانمندیها استفاده کند، میتواند منافع آمریکا و متحدانش را در منطقه به خطر بیندازد. زیرساختهای نفتی منطقه، پایگاههای نظامی آمریکا و حتی رژیم صهیونیستی در معرض خطر خواهند بود. این واقعیت، هزینههای یک درگیری نظامی با ایران را به شدت بالا میبرد.
نکته سوم این است که حمله به سایتهای هستهای ایران میتواند نتایج معکوسی داشته باشد. چنین حملهای به ایران مجوز میدهد که از معاهده NPT خارج شود و برنامه هستهای خود را گسترش دهد. در این صورت، ایران حتی ممکن است به سمت ساخت سلاح هستهای حرکت کند که این خود یک چالش بزرگتر برای آمریکا خواهد بود.
انتقاد ترامپ به هزینههای سنگین جنگهای قبلی آمریکافارس: برخی معتقدند که ترامپ با توجه به شعارهای انتخاباتی خود تمایلی به شروع جنگهای جدید ندارد، تحلیل شما چیست؟ایزدی: در این باره باید گفت که ترامپ با شعار ضد جنگ به قدرت رسید و خودش یکی از منتقدان اصلی هزینههای سنگین جنگهای قبلی آمریکا، نظیر جنگ عراق و افغانستان است.او بارها به شکست این پروژههای نظامی اشاره کرده و تمایلی به آغاز یک جنگ گسترده جدید ندارد. حتی در زمان ریاستجمهوری او، وقتی تأسیسات نفتی عربستان هدف حمله قرار گرفت، علیرغم فشارها برای پاسخ نظامی، ترامپ از درگیری اجتناب کرد.
عدم پایبندی آمریکا نسبت به شرکای خود فارس: پس به اعتقاد شما شرکای آمریکا در منطقه یلی نمیتوانند روی تعهدات این کشور حساب باز کنند؟ایزدی: بله. رفتار آمریکا با متحدانش نشان داده که در مواقع بحرانی، این کشور حتی نسبت به نزدیکترین شرکای خود نیز پایبند به تعهداتش نیست. به عنوان مثال، در زمان جنگ یمن و حملات به تأسیسات نفتی عربستان، آمریکا حمایت جدیای از عربستان نکرد. یا در جریان سرنگونی دولت حسنی مبارک در مصر، با وجود سالها همکاری نزدیک، حمایت قابل توجهی از او به عمل نیاورد. این رفتار، یک الگوی مشخص در سیاستهای آمریکا را نشان میدهد، یعنی در مواقعی که به چیزی نیاز دارند، قول و قرار میگذارند، اما زمانی که شرایط تغییر کند یا دیگر نیازی به آن کشور یا دولت نداشته باشند، به راحتی توافقات خود را زیر پا میگذارند.
مقاومت راه حل مقابله با فشارهافارس: با این حال به اعتقاد شما راه حلی که در نهایت میتوان در مقابل این فشارها داشت؛ چیست؟ایزدی: به نظر من در نهایت، راهحلی که برای مقابله با این فشارها باقی میماند، مقاومت است. تجربههای گذشته نشان داده که سیاست فشار زمانی تغییر میکند که طرف مقابل به این نتیجه برسد که این سیاستها نتیجهبخش نیستند. اما اگر طرف مقابل احساس کند که فشارها جواب میدهند، نه تنها این سیاستها را تغییر نمیدهد، بلکه آنها را افزایش میدهد. این تجربهای است که ایران در دهههای گذشته نیز به خوبی لمس کرده است.راهکار اصلی، تقویت مقاومت اقتصادی و دیپلماتیک است تا هزینههای اعمال فشار برای طرف مقابل افزایش یابد و آنها مجبور به تغییر سیاستهای خود شوند.