به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ یادداشت از محسن دنیوی///* طلا و دلار رو نگه داریم یا بفروشیم؟ اوضاع ملک و خودرو چطور میشه؟ چون ملک و خودرو همپای دلار رشد نکردن، انفجاری بالا میرن یا با توافق سقوط سنگین میکنن؟
اگه حباب سکه منفجر بشه، تا کجا ریزش میکنه؟ بورس چی میشه؟ باز رکورد میزنه؟
اینها سوالات بخشی از جامعه درباره آینده است و پاسخ این سوالات به جنگ بزرگ یا صلح بزرگ وابسته است!
حالا سوالات بخشی دیگر از جامعه امروز ایران را درباره گذشته نزدیک و آینده نزدیک مرور کنیم؛
طوفان الاقصی واقعا تله بود یا فتحالفتوح؟
وضعیت چند ماه بعد عراق و یمن و ایران چطور میشه؟ واقعا اون حمله اساسی به تاسیسات رو که دربارهش حرف میزنن رو انجام میدن؟ عراق تو فشار میره زیر بلیط آمریکا و اسرائیل و عربستان؟ بعد از آتشبس، حزبالله رو خلع سلاح میکنن و حماس رو محو میکنن؟
پاسخ این سوالات هم وابسته به دوگانه جنگ بزرگ یا صلح بزرگ است؟
دوگانهای که عدهای در حال طراحی و خلق آن هستند و قصد دارند با تمرکز و تاکید روی این دوگانه، جامعه ایران و مسئولان و نخبگان ایرانی را در موقعیت انتخاب بین این دو مسیر قرار دهند.
دو مسیر که هر کدام اتفاق بیفتد برای آمریکا و اسراییل و یاران آنها نتیجه یکسان است و قرار است آنها در هر صورت، برنده باشند.
اگر صلح بزرگ با آمدن ترامپ رخ دهد، او ناجی جهان خواهد شد و خاورمیانه جدید را پس از یکسال خونریزی نتانیاهو شکل خواهد داد و ایرانِ توافق کرده با ترامپ، دیگر اعتباری برای سخن گفتن از مقاومت و مبارزه با استکبار جهانی ندارد و طرح ابراهیم رژیم صهیونسیتی که نیمه تمام مانده بود، به سرانجام میرسد و به جای محور مقاومت، محور سازشی از ترکیه تا عربستان و امارات و اردن و کویت و عمان و حتی سوریه و عراق برای زایش خاورمیانه جدید شکل خواهد گرفت!
حالا فرض کنید که گزینه دوم یعنی جنگ بزرگ رخ دهد، چه خواهد شد؟
عراق همراه شده و یمن زخمی خواهد شد تا ایرانِ تنها مانده با حمله چندجانبه نظامی و تحرکات گروه های معاند مسلح داخلی ایران و آشوب های شهری در نهایت سقوط کند!
اینها روایتهایی از آینده نزدیک ایران است که هر روزه به زبانهای مختلف در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی با تکرار بسیار بیان میشود تا ذهنها همسو و آماده شوند!
دشمنان ایران با تکرار این دوگانه جنگ بزرگ و صلح بزرگ در حال خلع سلاح روانی جامعه و حاکمیت هستند که از ترس یکی و شوق دیگری تصمیم بزرگی بگیرند.
دشمنان قسم خورده ایران دوست دارند که اگر شد بدون خونریزی این کارزار نابرابر را تمام کنند و اگر لازم به جنگ بود، ذهنیتهای داخلی و افکار عمومی جهان را برای چنین حملهای فراهم کنند!
اما مسئله اینجاست که آیا این دوگانه اساساً واقعیت دارد و یا استراتژیستها در کنار رسانهها به کمک مسئولان سیاسی و نظامی آمریکا و اسراییل و یاران آنها آمدهاند و در حال برساخت و واقع نمایی این وضعیت بحرانی برای ایران هستند؟!
قدرت مفهوم را اینجا میشود درک کرد. توانی که در روایت و گفتمان و خلق تصویر از آینده نهفته است، مهمتر از توان نظامی و ادوات جنگی است. دشمنان ملت ایران امیدوارند که این دوگانه تقلبّی به قلب ایرانیان نفوذ کند و از آنجا به فکر عمومی تبدیل شده و رفتار مردم را بسازد و مردم ایران و منطقه منتظر یکی از آن دو آیندهای باشند که بالاتر بیان شد.
برآورد احتمالی دشمنان این است که ایرانیان در چنین شرایطی به طور طبیعی منفعل خواهند شد تا ایران به سرنوشت طراحی شده توسط آنها گرفتار شود! در مقابل به نظر میرسد که روایت رهبری از وضع موجود بسیار متفاوت از این دوگانه دروغین است!/ ادامه دارد
*بنیانگذار اندیشکده معنا