به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران» یادداشت از علی ریاحیپور/// مساله مذاکره با آمریکا و انعقاد ننگین نامه ای به نام برجام یکی از موضوعات مورد وفاق اصولگرایان و اصلاح طلبان بود. این ائتلاف و پروژه سیاسی به صورت خاص خود را در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 نشان داد و تا به امروز ادامه دارد. مردم با چشمان خویش دیدند که بزرگان هر دو جناح چه در انتخابات 92 و چه در ایام پیش بردن و تصویب برجام و چه در انتخابات ریاست جمهوری 96 و... چگونه حول برجام و تقدیم منافع ملی به دشمن،اجماع و وحدت گفتمانی کردند! مگر یادمان رفته غش و ضعف رفتن های آقایان در تبریک برجام و فتح الفتوح خواندن آن را؟ تبریک هایی که همان موقع با نهیب رهبری مواجه شد. وفاقیون تشنه مذاکره با آمریکا روزی آن را نوعی مبارزه میدانند و روزی آن را وسیله ای برای رفع تحریم! روزی با روتوش انقلابی گری پروژه خویش را دنبال میکنند و روزی لخت و عریان! اما در یک چیز مشترک اند؛راهی جز مذاکره و انعقاد و احیای برجام و رابطه با آمریکا نداریم.
اما در مقابل جریان وفاقیون از همان سال 92 جریان انقلابی وجود داشت که اساسا این مسیر را غلط میدانست، چه مبتنی بر منویات رهبری و چه مبتنی بر تحقق منافع ملی و آرمانهای انقلاب اسلامی. این جریان بر مبنای تحلیل دقیقی که از مشکلات کشور و صحنه روابط بین الملل داشت و چشم خود را بر تجارب گوناگون طی کردن مسیر مذاکره با آمریکا و اعتماد به غربی ها نبسته بود، از همان آغازین روزهای شکل گیری زمزمه های بستن با کدخدا،صریح و شفاف مقابل این جریان ایستاد و ذره ای از اصول واقع بینانه اش کوتاه نیامد و البته تاریخ هم نشان داد کدام نگاه درست بود و کدام نگاه پیش بینی کرد که این ره به ترکستان است و علاوه بر آنکه تحریم ها لغو نخواهد شد، وضعیت اقتصادی هم بدتر هم خواهد شد. جریان انقلابی ایستاد و فحش خورد و دهها برچسب سیاسی را به جان خرید اما مثل برخی وفاقیون دوزیست وارانه گفتار خویش را تنظیم نکرد و برای رسیدن به قدرت هم رنگ جماعت نشد.
در ماجرای FATF هم همین صحنه آرایی را شاهد بودیم. بزرگان چپ و راست در آن سالها به یک نقطه رسیدن و آن تصویب لوایح مربوطه در مجلس بود، بسیاری از آقایان مثل ماجرای برجام یا شروع به تایید آن مسیر غلط کردند و یا دو پهلو سخن گفتند و یا در بهترین حالت با سکوت خائنانه خود، به پیش رفتن پروژه دشمن در داخل کمک کردند! جماعتی مذبذب و ملون سیرت که هیچ موقع در بزنگاه های سیاسی تشخیصی دقیق و مبتنی بر منظومه فکری و تصریحات رهبر انقلاب نداشتند!کسانی که هیچ موقع در نقاط بزنگاهی آزمون خود را به خوبی پس ندادند اما همواره جریان انقلابی را متهم به تندروی، افراطی و دلواپس کردند و میکنند، جریانی انقلابی در طول 11 سال گذشته به واسطه روشنگری های بزرگان و بدنه اش به خوبی وفاقیون محفلی و گعده ای سیاسی را شناخت و پاسخ آنان را در چند انتخابات اخیر به خوبی داد.
اما پروژه سیاسی وفاقیون دست به دست هم داده دو باند سیاسی قدرت پرست داخلی امروز مثل گذشته فعال و البته وقیح تر شده است. این جریان در انتخابات ریاست جمهوری امسال مثل سنوات قبلی،هم نوا با هم و در مقابل جریان انقلابی حرف از مذاکره با آمریکا و ادامه مسیر نافرجام برجام زد. بعد از پیروزی لبه مرزی جریان وفاقیون در انتخابات دوباره پروژه مذاکره با آمریکا کلید خورد و آنقدر گفتند و گفتند و گفتند تا رهبری انقلاب خود مجبور شدند وارد صحنه شده و مقابل این جریان خطرناک شمشیر بزنند. سکوت و کوتاهی چه کسانی باعث شد رهبری اینطوری صحنه را خالی ببینند؟ چرتکه انداختن چه افرادی باعث شد چنین هزینه ای بر رهبری تحمیل شود و یکتنه فریاد بزنند پادشاه لخت است؟ سکوت چه کسانی رهبری را امروز سیبل حملات منافقین داخلی کرده است؟ جریان اصیل انقلابی که چه در انتخابات و چه در طول این شش ماه بارها فریاد زد که حرف زدن از مذاکرات جدید و توافقی دیگر را هم عقل حکم نمیکند و هم واقعیت های رفتاری طرف مقابل و هم تجارب گسترده قبلی! پس چه کسانی یا با سکوتشان و یا با همراهی شان با جریان غربگرای داخلی برای دشمن کوچه باز کردند؟
دقیقا همان افرادی که به وظیفه خود در ماجرای رای به تمام کابینه دولت، عدم برخورد با انتصاب ظریف و باقی آقایان دارای فرزندان دوتابعیتی، ابلاغ و اجرای قانون عفاف و حجاب و مطالبه پاسخ به گستاخی تاریخی رژیم صهیونیستی به خاک کشور و استیضاح وزیر اقتصاد و لوایح مربوط به fatf کوتاهی کردند، در نسبت با قضیه مذاکره با آمریکا و بازگشت شرایط سیاسی کشور به یک دهه گذشته هم در همراهی کامل با جریان وفاق، مقابل این جریان نیایستادند و چهره های هر دو جناح روزانه در مواضع خود پالس ضعف و مذاکره برای طرف مقابل میفرستادند. اما جریان انقلابی محکم ایستاد و نگذاشت صدای انقلاب بین ناله های این جماعت گم شود و مثل رهبرشان بازی این جماعت را بهم زد.



