به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ یادداشت از محمدرضا شهبازی///* چهل سال پیش، آمریکا یکی از نوچههایش را انداخت جلو برای جنگ با ایران. چهل سال پیش برای آمریکا افت داشت که خودش با ایران دست به یقه شود و به لباسهای ژیگولش توسط جوانان نوسبیل انقلاب اسلامی گرد و خاک بنشیند.
اما حالا -یعنی چهل سال بعد- خود آمریکا آمده وسط و با ضعیفترین دستپرورده انقلاب اسلامی دست به یقه شده. حالا دیگر آمریکا ابا ندارد همه بفهمند ابرقدرت قرن بیستم مجبور شده خودش آستین بالا بزند و به جنگ یمن که فقیرترین کشور عربیست برود چون از مهمترین نوچه منطقهایش یعنی عربستان بعد از چند سال جنگ کاری برنیامد و سگ هایش هم آنقدر بدبختی دارد که به این نمیرسد.
چهل سال پیش ایران اصرار داشت نه با صدام که دارد با نوچهی غرب و آمریکا میجنگد و آنها دارند موشک و سلاح و بمب شیمیایی و... به عراق میدهند و حالا آمریکا اصرار دارد بگوید یمن نوچه ایران است و ترامپ میگوید هر گلولهای که حوثیها شلیک کنند مسئولیتش با ایران است.
اینکه در این چهل سال چه کسی قویتر شده و چه کسی ضعیفتر، از همین تغییر رویاروییها مشخص است.
تغییر موازنه قدرت از همینکه آمریکا قید سیس و پز ابرقدرتی را زده و شخصا به جنگ بازوی ایران آمده و این را در بوق و کرنا هم کرده مشخص است.
اما دعای من در شب قدر امسال قبل از دعا برای پیروزی در این رویارویی، دعا برای فهم همین موقعیت و تغییر موازنه است.
پیروزی وقتی حاصل میشود که اول فهمیده باشیم ما بعد از چهل سال کجا هستیم و آنها کجا.
اگر این را فهمیدیم و دست روی زانو گذاشتیم و یا علی گفتیم و به قدر توان و در شان این صحنه کارزار، کار کردیم آنوقت میشود انتظار داشت که نصرت خدا هم شامل حالمان شود.
پس خدای بزرگ! خدای رزمندگان پابرهنه یمن. خدای کودکان شهید شده در غزه. خدای مادران چشم به راه شهدای گمنام. خدای همه ستمدیدگان تاریخ. خدای بردگان کشته شده در کشتیهای بردهداران مالاندوز. خدای همه پدران شرمنده از تهیدستی که زیر سیطره چرخهای سرمایهداری جهانی هر روز فقیرتر میشوند، در این شبهای قدر حالیمان کن با خودمان چند چندیم و چقدر میراثدار همه نبردهای حق و باطل تاریخیم.