به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ یادداشت از زهرا صحراکار*/// دیدار اخیر رهبر انقلاب با دانشجویان، بار دیگر نشان داد که دانشگاه فقط محل علمآموزی نیست، بلکه میدان اصلی یک نبرد تمدنی است؛ نبردی که اگر در آن درست مدیریت نکنیم، در عرصههای کلانتر شکست خواهیم خورد. اما این میدان، نه با هیجانهای زودگذر و واکنشهای احساسی، بلکه با هوشیاری، شناخت تهدیدها و تبدیل آنها به فرصت، میتواند به سنگر مستحکم پیشرفت تبدیل شود.
رهبر انقلاب صریحاً اشاره کردند که روند “بازگشت به دانشگاه” بهعنوان یک راهبرد جدی، هنوز آنگونه که باید، محقق نشده است. این سخن یک هشدار است. دانشگاه، مرکز تولید فکر و موتور پیشران تحولات اجتماعی است؛ اما آیا در یک سال اخیر، جنبش دانشجویی توانسته این نقش را ایفا کند؟ چرا مسیر مدیریت این نبرد تمدنی کند پیش میرود؟ پاسخ این پرسشها، مستقیماً به نحوه مواجهه ما با مسئله نفوذ و شیوه گفتمانسازی در دانشگاه برمیگردد.
نفوذ؛ تهدید یا فرصتی برای آگاهیبخشی؟
یکی از کلیدیترین مسائلی که رهبر انقلاب مطرح کردند، مسئله نفوذ در دانشگاه است. نفوذ لزوماً به معنای حضور فیزیکی دشمن در محیط دانشگاه نیست، بلکه میتواند از طریق تغییر گفتمان، ایجاد یأس، القای بنبست و دوقطبیسازی مخرب شکل بگیرد. اما همین تهدید، فرصتی برای آگاهیبخشی است. اگر دانشجو، که عنصری نخبگانی و پیشران در جامعه است، نسبت به این پدیده آگاه باشد و بهجای واکنشهای احساسی، کنشگری فعال و هوشمندانه داشته باشد، مسیر نفوذ را سد خواهد کرد. کنشگریای که نه بر اساس بنبستنمایی و بیاعتمادی، بلکه با تبیین صحیح، همراهی با بدنه دانشجویی و استفاده از زبان مناسب باشد.
چرا جهاد تبیین تا کنون به نتیجه مطلوب نرسیده است؟
رهبر انقلاب بارها تأکید کردهاند که جهاد تبیین، اولویت اصلی است؛ اما چرا بسیاری از فعالیتهای دانشجویی در این حوزه به نتیجه مطلوب نمیرسند؟ در جهاد تبیین، دو عنصر مهم داریم؛محتوا و فرم. اغلب تمرکز ما بر محتواست، اما اگر بهترین محتوا را در قالب نادرست بریزیم، اثرگذاری آن از بین میرود. دانشجوی امروز، بیش از هر زمان دیگری ابزارگراست، هیجانمحور است، به شدت به هویت خود حساس است و نگاه او به کنشگری، نتیجهمحور است. اگر این ویژگیها را نشناسیم و صرفاً بخواهیم با زبان رسمی و از بالا به پایین سخن بگوییم، اثرگذاری نخواهیم داشت.
باید زبان انتقال پیام را تغییر دهیم. این تغییر نه به معنای سطحیسازی محتوا، بلکه به معنای استفاده از روشهایی است که با روحیه دانشجوی امروز سازگار باشد. جریانسازی واقعی، نه صرفاً در سخنرانیها و بیانیهها، بلکه در فرایندهای تعاملی و درگیر کردن خود دانشجویان با مسائل شکل میگیرد. تبیین، باید از مسیر هماندیشی، جلسات فکری و تولید محتوای عمیق و بومیشده عبور کند. اگر خط تولید محتوا را در اختیار نداشته باشیم، ناچار خواهیم شد که مصرفکننده روایتهای دیگران باشیم.
راهبردهای عملیاتی؛ از شعار تا اقدام
۱. تقویت مبانی فکری: رهبر انقلاب تأکید کردند که تشکلهای دانشجویی باید مبانی خود را چنان تقویت کنند که در هجوم شبهات دچار تزلزل نشوند. این یعنی دانشجویان باید بتوانند نهتنها خود را از تردیدهای القایی مصون بدارند، بلکه در فضای دانشگاه، نقش روشنگری ایفا کنند.
۲. تولید محتوا بهجای مصرف آن: یکی از مهمترین ضعفهای جریان انقلابی، این است که بیشتر مصرفکننده فضای رسانهای است تا تولیدکننده آن. جنبش دانشجویی باید بتواند روایت مستقل خود را از تحولات دانشگاه و جامعه ارائه دهد. همانطور که رهبر انقلاب اشاره کردند، خط تولید محتوا نباید دست دیگران باشد.
۳. هماندیشی بهجای اقدامات مقطعی: نشستهای هماندیشی باید به اتاق فکرهای واقعی تبدیل شوند، نه جلسات بینتیجه. تولید فکر و ایده، نیازمند گفتوگوی جدی و اندیشهورزی است.
۴. پرهیز از بنبستنمایی و دوقطبیسازی: یکی از روشهای نفوذ، القای بنبست و ناامیدی است. جنبش دانشجویی باید بتواند در عین واقعگرایی، روایتهای امیدبخش و مبتنی بر راهحل ارائه دهد.
۵. شناخت مخاطب و زبان دانشگاه: امروز دیگر نمیتوان با روشهای گذشته، جریانسازی کرد. دانشجویان امروزی هیجانگرا، ابزارگرا، هویتمحور و نتیجهمحورند. هرگونه کنشگری، باید با شناخت این مؤلفهها همراه باشد.
آیا جنبش دانشجویی آماده پیشتازی است؟
امروز، جنبش دانشجویی در یک نقطه تاریخی حساس قرار دارد. دانشگاه، نهفقط یک محیط علمی، بلکه سنگر اصلی درگیری گفتمانها و آیندهسازی تمدنی است. رهبر انقلاب، صریح و بیپرده گفتند که تحول جدیای در این مسیر رخ نداده است؛ این یعنی مطالبهای جدی از دانشجویان.
مسیر سخت است، اما پرسش اصلی این است: آیا جنبش دانشجویی آماده است که پیشگام این مسیر باشد؟ پاسخ این پرسش، در نحوه مواجهه ما با مسئولیت تاریخیمان نهفته است.
*دبیر فرهنگی اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاههای سراسر کشور