به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ به نقل از فارس، در کشوری با منابع طبیعی فراوان، نیروی انسانی جوان و فرصتهای کمنظیر، نقشه سرمایهگذاری صنعتی ایران یک روایت نگرانکننده دارد.
بیش از نیمی از سرمایهگذاریها تنها به سه بخش بزرگ و انرژیبَر اختصاص یافته است. نتیجه؟ اقتصادی که در برابر شوکهای خارجی شکننده میشود، فرصتهای اشتغال از دست میروند و خطر رکود بلندمدت بیش از همیشه احساس میشود.
براساس گزارش تازه مرکز پژوهشهای مجلس، در فاصله سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۰، بیش از ۵۵ درصد سرمایهگذاریهای صنعتی ایران به صنایع «تولید مواد شیمیایی و فرآوردههای شیمیایی»، «تولید فلزات پایه» و «تولید کک و فرآوردههای حاصل از پالایش نفت» اختصاص یافته است.
این صنایع هرچند ستونهای اقتصادی ایران محسوب میشوند، اما تمرکز بیش از اندازه روی آنها باعث غفلت از صنایعی با ارزش افزوده بالاتر و ظرفیت اشتغال گستردهتر شده است.
دکتر حسین رمضانی، کارشناس اقتصاد صنعتی در گفتوگو با فارس میگوید: «سرمایهگذاری صنعتی ما مثل این است که تمام دارایی خانواده را صرف خرید سه ملک بزرگ کنی؛ اما در روز نیاز، این ملکها نه فروختنی هستند و نه نقدشدنی».
یک تمرکز بیرحم
در اقتصادهای پیشرو، تنوع صنعتی نقش ضربهگیر را ایفا میکند. اما در ایران، حتی در کارگاههای بزرگ صنعتی (با بیش از ۵۰ نفر نیروی کار)، تمرکز چشمگیرتر است: در سال ۱۳۹۹، ۳۹ درصد از کل سرمایهگذاریها تنها در صنعت مواد شیمیایی انجام شد.
این پدیده ریشه در سیاستهای دهههای گذشته دارد که برای کسب سریع درآمد ارزی طراحی شده بود، اما اکنون جای خالی صنایع کوچک و متوسط، فناوریمحور و صادراتگرا به وضوح حس میشود. خصوصا اینکه همین مدل توسعه سبب شده تا ناترازی انرژی در کشور شکل بگیرد.
هزینه پنهان؛ اشتغال و نوآوری
این صنایع غولپیکر، بر خلاف ظاهر پرزرقوبرقشان، موتورهای ضعیفی برای اشتغالزایی هستند. یک پالایشگاه میلیارد دلاری شاید تنها چندصد شغل مستقیم ایجاد کند؛ اما یک مجموعه صنایع غذایی یا استارتاپ فناوری میتواند هزاران فرصت شغلی پایدار و متنوع بسازد.در سوی دیگر ماجرا، ایران در زنجیرههای ارزش جهانی عقب مانده است. جایی که جهان به سمت تولیدات پیشرفته، محصولات با فناوری بالا و خدمات دانشبنیان حرکت میکند، صنعت ایران همچنان در خامفروشی و تولید مواد اولیه مانده است.
فرصتهای ازدسترفته در اقتصاد دیجیتال
در حالی که جهان از صنعت سبز، تولید هوشمند و هوش مصنوعی سخن میگوید، هم سرمایهگذاری ایران در حوزه فناوری اطلاعات، نرمافزار و نوآوری دیجیتال کمتر از ۳ درصد کل سرمایهگذاریهای صنعتی در پنج سال اخیر بوده است.
بیثباتی سیاستها، مداخلات زیاد و فضای کسبوکار نامطمئن مهمترین دلایل این وضعیت هستند. به تعبیر مریم شفیعی، تحلیلگر سیاستهای صنعتی: «در فضایی که قوانین هر چند ماه تغییر میکند، چه کسی حاضر است افق ۱۰ ساله برای صنعت خود ترسیم کند»؟
مسیر آینده
کارشناسان معتقد هستند که راهکار، حمایت هدفمند از صنایع کوچک و متوسط، مشوقهای مالیاتی برای صنایع پاییندستی، و ایجاد مناطق ویژه نوآوری صنعتی است. تنها در این صورت، اقتصاد ایران میتواند از دام تمرکز خارج شود و به سوی ارزشآفرینی و اشتغال پایدار حرکت کند.
رمضانی در پایان میگوید: «در فرهنگ ایرانی ما همیشه گفتهاند خانهای که چند ستون دارد، خراب نمیشود. صنعت ایران هم به بیش از سه ستون نیاز دارد».
ایران امروز در نقطه تصمیم ایستاده است. ادامه این مسیر یعنی وابستگی بیشتر به صنایع خام و آسیبپذیر. تغییر مسیر، یعنی ساختن صنعتی هوشمند و متنوع که جوان ایرانی در آن بتواند آیندهای برای خود ببیند. آیندهای که شاید در نگاه اول دشوار باشد، اما بیش از همیشه به آن نیاز داریم.