تاریخ انتشار: چهارشنبه 1404/01/06 - 10:48
کد خبر: 532949

زنان که همیشه نقشی تاثیرگذاری دارند این مرتبه خواسته‌ای به حق را دنبال می‌کنند،

مطالبه‌ای از جنس حجاب

مطالبه‌ای از جنس حجاب

گزارشی از دیدار و گفت‌وگوی مستقیم با زنان بَست‌نشین در برابر مجلس که مطالبه‌شان اجرای قانون حجاب است

به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران» سحر دانشور در گزارشی تحقیقی و میدانی از تحصن مطالبه‌گران حجاب در مقابل مجلس نوشته است: حافظان خانه حالا در خیابان بَست‌ نشسته‌اند، روبه‌روی مجلس شورای اسلامی. سنت بَست‌نشینی برای ما تازگی ندارد، میل به قانون و قانون‌گذاری برای تنظیم و تعدیل جامعه هم تازه نیست. یک‌جورهایی مجلس و بَست‌نشینی برای ما هم‌نشینند، در تاریخ دبیرستان می‌‎خواندیم یکی از شروط علمای بَست‌نشسته در حرم شاه‌عبدالعظیم تأسیس عدالت‌خانه بود، برای اجرای عدالت، برای قانون‌گذاری. حالا هم عده‌ای جلوی مجلس شورای اسلامی بَست نشسته‌اند برای ابلاغ قانون حجاب. مخالفین (نمی‌گویم منتقدین، چون آنچه بر زبانشان جاری است انتقاد نیست، بلکه اَنگ‌زدن و توهین و سرکوب است) می‌گویند آن‌ها با اقدامی غیرقانونی خواهانِ ابلاغ قانون هستند. اما معتقدم این فرع ماجراست، آن‌ها که به ظاهر این جریان را میانداری می‌کنند هم فرع ماجرا هستند. برای من که دو روز به میانشان رفتم اصل ماجرا آن زنی است که از قم آمده بود، آن دیگری که از مشهد رسیده بود و او که می‌گفت اگر تَرکِ فعل مسئولین در دو دهۀ گذشته نبود من الان سر خانه زندگی‌ام بودم، نه اینجا. اصل ماجرا این است که «مخالفینِ هیجان‌زدۀ سیاسی» و «رسانه‌های شتاب‌زده‌» پیشاپیش تصمیم خودشان را در مواجهه با آن‌ها گرفته‌اند.

شوربختانه باید گفت رسانه‌ها بدون آنکه حتی برای شأن خود در حیطۀ رصد، تحقیق و گزارش ارزشی قائل باشند و زحمت عمیق شدن در ماجرا و گفت‌وگو با کنش‌گران را به خود بدهند درباره‌شان گزارش می‌نویسند و با «تیترهای سوگیرانه» و نوعی «تندرویِ رسانه‌ای»، بَست‌نشینان را «تندرو» می‌خوانند.

از طرف دیگر بعضی رسانه‌چی‌ها و سیاست‌مدارانی در کنارِ بَست‌نشینان هستند که امروز خودشان را پرچم‌دار و میان‌دار و سخن‌گوی این افراد جا می‌زنند اما به وقتش قربانیشان می‌کنند و با فاصله‌گذاری با آن‌ها برای خودشان هویت جدید کسب می‌کنند. آن‌ها نیز توان درک آنکه در میدان ایستاده است را ندارند.

می‌توان به بَست‌نشینی این نیرو منتقد بود، می‌توان همۀ استدلال‌هایی که دربارۀ غیرقانونی بودن این اقدام وجود دارد را مطرح کرد و پذیرفت، می‌توان نسبت به میانداران و کسانی که خود را پرچم‌دار این جریان می‌دانند گمان خوش نداشت، می‌توان نسبت به بازی‌های سیاسی و بازیچۀ سیاسی شدن این دست اقدامات هشدار داد، می‌توان به صورتِ ناخوش این گام‌ها انتقاد داشت؛ ابعادی که نویسندۀ این سطور هم به آن‌ها باور دارد، اما نمی‌توان نیروی درونی این حرکت را انکار کرد. نمی‌توان با استدلال‌های فوق و انتقادات موجود انرژی‌ای که در مجتمع شدنِ زنانی از نقاط مختلف کشور وجود دارد را نادیده گرفت و با برچسب تندرو و جاهل ماجرا را فیصله داد. شاید سختی کار همین باشد، شاید اندیشیدن همین باشد.

این اصلی‌ترین بُعد ماجرای بَست‌نشینی جلوی مجلس است. من رفتم تا کسی که ۲۲ روز آنجا نشسته بود را ببینم. واقعیت این است که گمان نمی‌کنم عنوان «جاهل متنسک» برای توصیف کسی که اراده‌ای این‌چنین دارد مناسب باشد. این چه نیرویی است که زنی را از مشهد، دیگری را از قم، آن دیگری را از تهران و کرج به صورت فردی به یک نقطه می‌کشاند؟ آیا این نیروی جهالت است؟ البته که ساده‌ترین جواب و شابلونِ آماده «تندروی» و «جهالت» است، وقتی کسی نخواهد به موقعیت پیچیده و سنگین فکر کند مجبور می‌شود به مفاهیم دم‌دستی پناه ببرد. اما واقعیت این است که درک چنین موقعیتی به تفکری عمیق نیاز دارد. چه نیرویی این افراد را در هر بزنگاهی متمرکز می‌کند؟ آن‌ها کِی احساس خطر می‌کنند؟ ایدۀ اصلی‌شان چیست؟

 نمازجمعه‌ای‌ها 

زن جوان هفت روز است جلوی مجلس نشسته. با حرارت با دوستانش حرف می‌زند، لحن گرم و بیان قاطعی دارد. دوست دارم بدانم اینجا چه می‌کند. «کجا برم خب؟ مگه می‌تونم با مردم درگیر بشم؟ اصلاً حق این کار رو ندارم، چون این کار درست نیست. آدم جاهل کسیه که میره و با مردمش درگیر می‌شه. من اومدم تا از مجلس بخوام با قانون جامعه رو تنظیم کنه، اگر این کار رو نکنه جامعه به هم می‌ریزه. من نگران جامعه هستم و برای این نگرانی اینجام. اینجا دقیقاً جاییه که باید باشم.» من صحبت‌های او را در قالب یک کنش مدنی می‌فهمم، کنشی که نه تنها در پی تخریب نیست، بلکه بیش از هر کسی نگران تخریب است. این فهم مدنی، نشان‌دهندۀ بلوغی جدی در درک کنش‌های اجتماعی است که هم می‌تواند محل تأمل قرار بگیرد و هم برچسب‌های از پیش آماده برای توصیف این بخش از جامعه را تضعیف کند.

نگرانی‌اش تا کجا ادامه دارد؟ فقط نگران حجاب است؟ خانم ۵۷ ساله‌ای که کنارش نشسته و سال گذشته نیز برای گرانی بَست‌ نشسته بود با هیجان می‌گوید: «من پارسال جلوی همین مجلس نشستم برای اعتراض به گرونی، برای وضعیت ارز و دلار. چون فکر می‌کنم اصلاح وضعیت هر دوتاش، هم حجاب و هم اقتصاد و عدالت باعث می‌شه جامعه بیفته روی ریل خودش. من یه زندگی معمولی دارم، گرونی رو حس می‌کنم، تا مغز و استخونم رو می‌سوزونه! معلومه تحت فشارم. این کار ازم برمیاد و برای اصلاح وضعیت هر کاری از دستم بر بیاد انجام می‌دم. مسئولین باید صدای ما رو بشنون. یه عده می‌گن چرا برا حجاب تجمع کردین؟ می‌گم وقتی برای اقتصاد تجمع کردیم، چرا ندیدی؟ چرا نیومدی؟ مگه همۀ شما اعتراض ندارین؟ خب شما هم بیاین هر کاری از دستمون بر میاد رو انجام بدیم. وقتی یه کاری بکنیم، تغییر رو می‌بینیم.»

وقتی می‌گوید «شما هم اگر به گرانی اعتراض دارید، بیایید» می‌پرسم چطور جمع می‌شوید؟ چطور به هم اطلاع می‌دهید؟ آیا تشکیلات مشخصی دارید؟ زن جوانی که تازه به ما پیوسته می‌گوید: «توی نماز جمعه متوجه تجمع شدیم. همون‌جا هم اطلاع‌رسانی می‌کنیم. هر کس بخواد اونجا می‌شنوه و بعد خبر نشت می‌کنه توی گروه‌های مجازی که معمولاً همه روی گوشی‌هاشون دارن.» او هم سال گذشته در بَست‌نشینی برای گرانی و اقتصاد حضور داشت. می‌گوید: «پارسال بعد از اینکه توی نماز جمعه فهمیدیم، یک گروه راه انداختیم برای اطلاع‌رسانی، اعضای گروه به ۶ هزار نفر که رسید، فوراً گروه رو بستن. پارسال بچه‌ها زندان هم رفتن. خود من هم بازداشت‌های چند ساعته داشتم.» یاد ایتا می‌افتم، فضایی که به عنوان موقعیت کنش بخشی از جامعه تبدیل شده است به یک اَنگ سیاسی، تبدیل شده است به مترادف تندروی. گویی آن چیزی که باعث مجتمع شدن بخشی از نیروهای جامعه می‌شود پیام‌رسان ایتاست. همیشه با خودم گفته‌ام چرا کسی از خودش نمی‌پرسد اگر همه چیز در گرو یک پیام‌رسان است چرا «بله» نیرویی را مجتمع نمی‌کند؟ یا اینکه ایتا چه ویژگی‌ای دارد که می‌تواند نیرویی این‌چنین تولید کند؟ گویا پناه بردن به تحلیلی سطحی که یک پیام‌رسان را عامل شکل‌گیری نیرویی مؤثر می‌داند بهتر از به زبان آوردن عاملی است که آن نیرو را تولید می‌کند؛ آن عامل چیزی نیست جز دین و پی‌جویی معنای حقیقی جمهوری اسلامی توسط نیروی مؤمن. از آنجا که منبع جوشش این نیرو یعنی معنای دینی پایان‌ناپذیر است، همیشه می‌توان منتظر ظهور آن بود. حتی اگر گاه برخی چهره‌های سیاسی خود را پرچم‌دار این نیرو جا بزنند و در پی استفاده از آن برای اهداف خود و مصادرۀ آن باشند، باز هم امکان بازآرایی خودش را دارد، امکان یافتن پرچم‌دار. گویا همه چیز از نماز جمعه شروع می‌شود، گویا کنش اصلی در نماز جمعه شکل می‌گیرد و بعد سرریز می‌شود در پیام‌رسان‌ها و خانه‌ها و حتی گاه خیابان. شاید بهتر باشد بگوییم «نمازجمعه‌ای‌ها». آن‌وقت ممکن است فکر کنیم نماز جمعه باید تعطیل شود؟!

دختر جوانی که از راه رسیده مرا می‌شناسد، بینندۀ برنامۀ خط سوم بود. می‌گوید: «برای امر به معروف اینجام، امر به معروف مسئولین. چون اگر امروز امر به معروف نکنیم، کم‌کم امر به منکر می‌شیم.» این جمله برایم جالب است. او به نیروی پیش‌رونده‌ای معتقد است که در کُنه معروف و منکر نشسته است. در حقیقت گمان نمی‌کند اگر در قبال چیزی سکوت کند، فضا یخ می‌زند، ساکن می‌ماند، چیزی تغییر نمی‌کند و همه چیز به روال سابق باقی می‌ماند، بلکه تغییر را در بطن جامعه به عنوان یک اصل اساسی حیاتی فهم می‌کند. او در مقابل معروف، منکری را می‌بیند که پیش‌رونده است و واجد نیروی تغییر. چنین درکی از امر به معروف باعث می‌شود فرد خودش را کنشگری واجد اثر و امیدوار به تغییر بداند و ببیند. زن جوان خوش‌حال است که یک نفر با نگاه منفی به سراغشان نرفته و می‌خواهد بداند چه در سر دارند، یک‌بار هم که شده طرفِ گفت‌وگو شده‌اند، بدون اَنگ و برچسب‌های از پیش آماده. آن‌ها به خوبی می‌دانند چه اَنگ‌های از پیش آماده‌ای برای توصیفشان وجود دارد.

زن با بغل‌دستی‌اش حرف می‌زند که سراغش می‌روم. ۵۰ ساله به نظر می‌رسد. از مشهد آمده، می‌گوید دو روز است رسیده‌ام. «خبر رو توی نماز جمعه شنیدم و راه افتادم! چون احساس تکلیف کردم. وظیفۀ ما الان اینه که مراقب جامعه باشیم.» باز هم نماز جمعه، باز هم نماز‌جمعه‌ای‌ها.

زنی که گوشه‌ای نشسته و قرآن می‌خواند توجهم را جلب می‌کند. نزدیکش می‌نشینم. از حرف زدن فرار می‌کند اما بالاخره سر حرف باز می‌شود. از قم آمده و هم‌سن مادرم است، ۵۶ ساله. می‌گوید از روز اول اخبارِ بَست‌نشینی را دنبال می‌کرده و درگیر آمدن یا نیامدن بوده: «با وجود اینکه باید کارهای حوزه و دانشگاهم رو انجام می‌دادم و کلی کار عقب مونده داشتم اومدم، چون شنیدم یکی از نماینده‌های مجلس گفت اینا پول گرفتن! حقیقتش به غیرتم برخورد. گفتم این خانم‌ها توی سرما نشستن، توی این وضعیت نامناسب نشستن چقدر می‌ارزه که به خاطر پول بیان؟ به شوهرم گفتم من می‌رم، چون الان تکلیف ما حضور در اونجاست، چه بسا از نماز و روزه واجب‌تر باشه. شوهرم گفت پس وضعیت من چی می‌شه؟ گفتم شما هم در ثواب حضور من شریکی و اومدم!».

می‎‌گویم چرا حس می‌کنی وظیفه‌ داری اینجا باشی؟ می‌گوید: «من بچه‌ها و جوونا رو دوست دارم، به خاطر دوست داشتن اونا و نگرانی برای وضعیتشونه که اینجام. دشمن حسابی داره کار می‌کنه تا زندگی ما رو مختل کنه، من نمی‌خوام این زندگی مختل بشه. شاید این حرف برای یه عده غیرقابل درک باشه ولی از سر دوست‌داشتن‌شونه که الان اینجام. محبت آدم‌هایی که مثل بچه‌هام هستن منو کشونده اینجا که با زبون روزه قصد دهه کنم و بمونم.» تأکیدش بر دوست داشتن مرا به یاد مبلغین حجاب می‌اندازد، آن‌ها هم از محبت حرف می‌زدند. دوست داشتن آدم‌ها.

به زن ۴۷ ساله‌ای که بیان فصیحی دارد، شمرده حرف می‌زند و صدایش نرم و مخملی است می‌گویم شما را عامل دوقطبی و انشقاق جامعه می‌دانند. با آرامش کاغذی را از کیفش در می‌آورد و نشانم می‌دهد. اسم ۳۲ دستگاه را آنجا نوشته، شمرده می‌گوید: «به این لیست نگاه کن. این اسامی دستگاه‌هاییه که شورای عالی انقلاب فرهنگی موظف کرده برای حجاب کار کنن، ۳۲ دستگاه. چند سال از این ابلاغیه و مصوبه می‌گذره؟ کدوم یک از این دستگاه‌ها به وظایفشون عمل کردن؟ اگر عمل کرده بودن الان وضعیت این نبود. من به خاطر ترک فعل مسئولین الان اینجام، الان به جای اینکه سر خونه زندگیم باشم اینجام، چرا؟ به خاطر ترک فعل مسئولین. وقتی اون‌ها وظایفشون رو انجام نمی‌دن جامعه به هم می‌ریزه و اتفاقاً اونا هستن که باعث انشقاق جامعه می‌شن.» نفس می‌گیرد، کاغذش را تا می‌کند و به چشم‌هام زل می‌زند: «این همه مسئلۀ اقتصادی هست، کی کوتاهی کرده؟ مسائل اقتصادی باعث دل‌سردی مردم نمی‌شه؟ می‌شه! باعث انشقاق جامعه نمی‌شه؟ می‌شه! ترک فعل مسئولین داره جامعه رو چندشقه می‌کنه و من اینجام تا از مسئولین بخوام به وظایفشون عمل کنن تا جامعه بیش از این دل‌سرد نشه، چندقطبی نشه!»

به خانم بغل‌دستی‌اش می‌گویم گفته‌اند شما پازل دشمن را تکمیل می‌کنید. می‌خندد: «وقتی برای گرونی اعتراض کردیم گفتن پازل دشمن رو تکمیل می‌کنین، وقتی برای حجاب اعتراض می‌کنیم بازم همینو می‌گن. برای هر چی مطالبه می‌کنیم می‌گن پازل دشمن. مسئولین بیان بگن مطالبۀ چی بازی تو پازل دشمن نیست، ما همونو مطالبه کنیم. اتفاقاً اونان که با عمل نکردن به وظایفشون، با کنترل نکردن گرونی و ول کردن وضعیت اقتصاد، با ول کردن فرهنگ دارن پازل دشمن رو تکمیل می‌کنن. وظیفۀ ما مطالبه است، اگر اونا به وظایفشون عمل نمی‌کنن، دلیل نمی‌شه ما هم عمل نکنیم. اگر اونا وضعیت کشور رو درست کنن ما هم از زندگیمون نمی‌زنیم اینجا جمع بشیم و این همه توهین بهمون بکنن.»

زن بغل‌دستی‌ خط حرفش را می‌گیرد و ادامه می‌دهد: «اصلاً اقتصاد و وضعیت اقتصادی از اخلاق جدا نیست. من می‌خوام جامعه‌م سالم بمونه و بچۀ سالم، نیروی کار سالم تحویل جامعه بدم تا تولید درست بشه. نیروی کار ناسالم جامعه رو فلج می‌کنه. باید جامعه و خونه سالم و پاک باشه تا بتونه درست حرکت کنه. به نظرم وضعیت اقتصادی نمی‌تونه از وضعیت اخلاقی جدا باشه و این‌ها رو در ارتباط با هم می‌دونم و می‌فهمم. باید جامعه و خانواده سالم بمونه تا بتونیم به بهره‌وری برسیم.»

وضع موجود، وضعِ مقابل 

آن‌ها چه کسانی هستند؟ چرا احساس خطر می‌کنند؟ پای چه چیزی ایستاده‌اند و هزینه می‌دهند؟ چه درکی از خودشان، جامعه، مردم و حکومت دارند؟ من آن‌ها را نقطۀ مقابل وضع موجود می‌دانم. ضرورت روزگار ما که همان وضع ماست، چیزی جز مصرف نیست؛ مصرف همه چیز، همۀ عناصر زندگی و لوازم آن، در این بین جنسیت نیز مصرف می‌شود، توسط شهر و زندگی و زمانه. همه چیز در حال مصرف شدن است، حتی انقلابی‌گری، حتی آرمان‌گرایی. همۀ عناصری که می‌توانند «زندگی مولد» را بر پا کنند مصرف می‌شوند، چه مادی و چه معنوی. این همه برای ریختن آب به آسیاب «زندگی روزمره»[۲]، «زندگی نرمال» و «زندگی مصرفی»[۳] است. اما این، همۀ داستان نیست چرا که در مقابل این وضع، «تفکر آزاد» یک شخص (به عنوان فیلسوف یا متفکر یا انقلابی) یا یک جریان می‌تواند خودش را به عنوان یک حرکت، گام یا خواستۀ رو به آینده[۴] به رخ بکشد و به عنوان وضع مقابل ظهور کند. آن چیزی که در هستۀ مرکزی اقدام بَست‌نشینان دیده می‌شود، چنین چیزی است. همان‌طور که در ابتدای این سطور گفتم می‌توان به این حرکت انتقاد داشت و آن را به هنگام و به مصلحت ندانست، می‌توان موافق پایان دادن به این حرکت بود، اما نمی‌توان نیروی درونی آن که قابلیت ساختن جامعه است را انکار کرد. هستۀ درونی اقدام بَست‎‌نشینان طرح ایده‌ای آرمانی در دل واقعیت امروز است. گوته می‌گوید وظیفۀ اساسی اندیشۀ آرمانی، رفع موانعی است که بر سر راه تحقق ممکن وجود دارد، در حقیقت آرمان‌گرایی خودِ واقع‌بینی است. ایده‌ای که بَست‌نشینان پی می‌گیرند چنین چیزی است. آن‌ها معتقدند حریم زندگی شخصی و جمعی ایرانیان در معرض خطر است و ایده‌شان مراقبت از این حریم برای حفظ زنانگی، مردانگی و خانه است. آن‌ها چون یک «خواهر» در کنار ملت ایستاده‌اند و نگرانی خواهرانۀ خود را با هر آنچه در دسترسشان است ابراز می‌کنند. این نگرانی اما وجهی انفعالی ندارد، بلکه فعالانه در بزنگاه‌ها ظهور می‌کند چرا که یکی از اصیل‌ترین عشق‌ها در جامعۀ انسانی عشق خواهرانه است. آن‌ها عوامل شکل گرفتن وضعیت فعلی را نقد می‌کنند و رو به آینده دارند. خواهری رو به آینده است.

پرواضح است که در ظهور وضع مقابلِ وضع موجود است که زمینۀ تأمل، رشد فرهنگ و به پیش رفتن تاریخ فراهم می‌شود. چنین نقطه‌ای امکان اندیشیدن به ما می‌دهد و امکان تحرک تاریخ را فراهم می‌کند. اما شوربختانه باید گفت آنچه واقع‌گرایی تصویر و ترسیم می‌شود، چیزی جز تن دادن به ضرورت زمانه و روزگار نیست، چیزی جز بستن امکان اندیشیدن به وضعیتی که در آن به سر می‌بریم نیست. از بستر همین تن دادن به وضع موجود است که بدون تأمل در ذات چنین اقداماتی، برچسب‌های از پیش آماده برای توصیف و در واقع سرکوب آن‌ها بیرون ریخته می‌شوند. حال آنکه اگر حقیقت چنین اقداماتی درک و فهم نشود، این نیروی درونی قابلیت تبدیل شدن به یک نیروی مخرب را خواهد داشت. این تخریب البته فقط با اقدامات آنارشیستی ممکن نمی‌شود، بلکه حتی سکوت و بی‌تفاوت شدن چنین نیرویی خود وجهی جدی و مهم از تخریب را دارد. چرا که این نیرو در پی حفظ حقیقت و معنای جمهوری اسلامی است.

اما در این بین آنچه مسئله و مسئله‌ساز است ناتوانی از درک نیرویی است که در آن‌ها نهفته است. واقعیت این است که هرکدام از آن زنان به صورت مستقل و تک‌تک خودشان را به اجتماع رساندند، رسانۀ اصلی و اولیۀ آن‌ها نماز جمعه است و علت حرکتشان حُبِ جامعه و انقلاب است. آن‌ها در قالب یک حرکت مدنی خواسته‌ای مشخص با روشی مشخص را مطرح کرده‌اند. چه چیزی باعث می‌شود آن‌ها این‌گونه متعهدانه به صورت شخصی اقدام کنند و به یک‌باره حول هم جمع شوند؟ چگونه است که کوچک‌ترین حرکت آنارشیستی از سوی هر جریانی در کشور ما به یک موضوع قابل مطالعه و بررسی تبدیل می‌شود، اما اقدام نیرویی که به صورت مدنی در پی طرح خواسته‌اش است و خودش را در قالب یک حرکت مدنی ظهور می‌دهد به عنوان اقدامی تندروانه برچسب خورده و حتی امکان گفت‌وگو دربارۀ آن سد می‌شود؟ این پرسشی است که همیشه روبه‌روی ماست، حتی اگر خودمان را به ندیدن و نشنیدن و نفهمیدن بزنیم.

مرتبط ها
نظرات
حداکثر تعداد کاراکتر نظر 200 ميياشد
نظراتی که حاوی توهین یا افترا به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران باشد و یا با قوانین جمهوری اسلامی ایران و آموزه‌های دینی مغایرت داشته باشد منتشر نخواهد شد - لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید
تورهای مسافرتی آفری
کشف حوله آغشته به شیشه در فرودگاه حضرت امام (ره) +عکس
کشف حوله آغشته به شیشه در فرودگاه حضرت امام (ره) +عکس
تهران در انتظار باد و باران
جزئیات گروگانگیری پدر بلاگر معروف اینستاگرامی/ رهایی گروگان توسط پلیس
ایران به شورای امنیت و دبیرکل سازمان ملل نامه نوشت/ به هرگونه حمله از سوی آمریکا قاطعانه پاسخ می دهیم
ادعای عجیب ترامپ درباره ارتباط با این کشور/ «ملت هسته ای بزرگ» !
سپاهان در مسیر جذب ستاره‌های کهنه‌کار
کدام استان‌ها در روز سیزده بدر بارانی می‌شوند؟
نتانیاهو تسلیم شد/ تغییر تصمیم نخست‌وزیر رژیم اسرائیل
فیلم| دوازدهم فروردین و حضور مردم
واقعیت پنهان ۱۲ فروردین که کمتر کسی درباره آن صحبت می‌کند
پاسخ ایران به تهدید آمریکا چگونه باشد؟/ سلاح هسته‌ای یا ضربه متقابل؟
تمرین هوایی قطر و اسرائیل برای اولین بار
رسوم بخت‌گشایی در ۱۳ بدر
اتحاد دنیای اسلام، تنها راه ایستادگی در مقابل باج‌طلبی قدرت‌های بزرگ
افزایش بی‌سابقه‌ خشونت جنسی در وسایل نقلیه عمومی فرانسه
آمار تکان‌ دهنده پلیس از تصادفات نوروزی؛ فوت ۶۴۰ نفر در ۱۶ روز
پکن: همکاری با روسیه علیه هیچ طرف ثالثی نیست
مخالفت مسکو با اعزام نیروی حافظ صلح به اوکراین
اردوغان: خدا اسرائیل را نابود کند
رهبر انقلاب: سرعت حوادث اقتضا می‌کند کسانی که در آن دخیل هستند، جایگاه خود را مشخص کنند
نظرسنجی
عملکرد دولت پزشکیان در سال 1403 را چگونه ارزیابی می‌کنید؟



مشاهده نتایج
go to top