به گزارش سرویس صنفی و آموزشی «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ در سالهای اخیر، نظام پذیرش دانشجو در ایران دستخوش تحولات گستردهای شده است. آخرین و شاید جنجالیترین تغییر، اعمال تأثیر قطعی ۶۰ درصدی معدل پایه دوازدهم در کنکور سراسری ۱۴۰۴ است. تصمیمی که از سوی وزارت آموزش و پرورش و سازمان سنجش آموزش کشور اتخاذ شد، اما واکنشهای مختلفی را از سوی دانشآموزان، معلمان، کارشناسان و خانوادهها به دنبال داشت.
آیا این تغییر به نفع عدالت آموزشی است؟ یا دانشآموزان را در معرض تبعیضهای تازهای قرار میدهد؟ در این گزارش تحلیلی، ابعاد مختلف این تصمیم را بررسی میکنیم.
تغییر از کنکورمحوری به معدلمحوری؛ چرا و چگونه؟
کنکور سالهاست که نماد رقابت شدید، اضطراب، و گاه بیعدالتی در نظام آموزشی ایران شناخته میشود. بسیاری از دانشآموزان و خانوادهها معتقد بودند که یک آزمون چهار ساعته نباید سرنوشت چندین سال تحصیل را تعیین کند. از سوی دیگر، طرفداران کنکور معتقد بودند که این آزمون، حداقل از استانداردی یکنواخت برای همه برخوردار است.
در چنین فضایی، تغییر به سوی تأثیر بیشتر معدل سال دوازدهم، در نگاه نخست، گامی در جهت کاهش استرس و ارتقاء نقش مدرسه در فرایند آموزش به نظر میرسد. اما آیا واقعاً چنین است؟
تأثیر قطعی ۶۰ درصد معدل؛ فرصت یا تهدید؟
بر اساس قانون جدید، ۶۰ درصد از نمره نهایی داوطلبان کنکور، از معدل امتحانات نهایی سال دوازدهم استخراج میشود. این تغییر باعث شده تا وزن کنکور به ۴۰ درصد کاهش یابد و عملاً نقش مدرسه در تعیین سرنوشت تحصیلی دانشآموز افزایش یابد.
از منظر برخی کارشناسان، این اقدام میتواند فرصت مناسبی برای ارتقای کیفیت آموزش در مدارس باشد. اگر نمرات نهایی تأثیر واقعی بر قبولی دانشگاه داشته باشند، مدارس ناگزیر میشوند آموزش مفهومی و اصولیتری ارائه دهند و نقش معلم پررنگتر شود. این روند ممکن است از وابستگی شدید به کلاسهای کنکور بکاهد.
اما در سوی دیگر ماجرا، تهدیدهای جدیای نیز وجود دارد:
تفاوت سطح برگزاری امتحانات نهایی: آیا واقعاً امتحانات نهایی در تمام مدارس کشور با یک کیفیت، یک نظارت، و یک استاندارد برگزار میشود؟ در حالیکه همگان از تفاوتهای فاحش امکانات آموزشی میان مدارس مناطق مختلف کشور آگاهند، قطعیبودن این تأثیر میتواند به نفع دانشآموزان برخی مناطق و به زیان دیگران باشد.
سایه تقلب و نابرابری: در سالهای اخیر گزارشهایی از تقلب در امتحانات نهایی به گوش رسیده است. با قطعی شدن تأثیر معدل، انگیزه برای تقلب افزایش خواهد یافت و این مسئله میتواند عدالت آموزشی را زیر سؤال ببرد.
نگاه دانشآموزان و والدین: اضطراب در دو جبهه
دانشآموزان امروز نه تنها باید نگران کنکور باشند، بلکه استرس امتحانات نهایی نیز دو چندان شده است. در گذشته، یک اشتباه در امتحان نهایی ممکن بود با تلاش در کنکور جبران شود. اما اکنون، نمرات نهایی بخشی از نتیجه نهایی محسوب میشوند و جبرانپذیر نیستند.
والدین نیز با نگرانیهای جدیدی روبهرو شدهاند. از یک سو، باید تمرکز فرزندشان بر درس مدرسه حفظ شود؛ از سوی دیگر، همچنان ناچارند فرزندشان را به کلاسهای کنکور بفرستند، چرا که ۴۰ درصد کنکور هنوز پابرجاست و رقابت در رشتههای پرطرفدار بسیار فشرده است.
نقش آموزشگاهها و اقتصاد آموزش خصوصی
یکی از پیامدهای غیرمستقیم این تغییر، دگرگونی در اقتصاد آموزش است. آموزشگاههای خصوصی که تاکنون تمرکزشان بر تستزنی و آمادگی کنکور بود، حالا وارد فاز جدیدی شدهاند: آمادگی برای امتحانات نهایی. کلاسهای «نهاییمحور» به شدت رونق یافتهاند و برخی مدارس غیرانتفاعی با تبلیغ توانایی خود در «افزایش معدل نهایی» والدین را جذب میکنند.
این روند باعث شده دانشآموزان طبقه متوسط و ضعیف، بیش از پیش در تنگنا قرار گیرند. چرا که توانایی مالی حضور در این کلاسها را ندارند و در رقابت با دانشآموزان مناطق برخوردار، شانس کمتری دارند.
راهحلها و پیشنهادات کارشناسان
بسیاری از کارشناسان حوزه تعلیم و تربیت معتقدند که اصل ایده کاهش نقش کنکور مثبت است، اما نحوه اجرای آن باید با دقت و تدبیر همراه باشد. پیشنهادهای کلیدی عبارتاند از:
۱. افزایش نظارت بر امتحانات نهایی: برای حفظ عدالت، ضروری است که فرآیند برگزاری امتحانات نهایی با دوربین، ناظران مستقل و استانداردهای دقیق همراه باشد.
۲. ایجاد سامانه ارزیابی ملی کیفی مدارس: برای اطمینان از برابری امکانات، باید ارزیابی منظم و دقیقی از سطح آموزشی مدارس انجام شود و مناطق محروم حمایت ویژه دریافت کنند.
۳. تخصیص سهمیههای منطقهای هوشمند: سیاستگذاری برای اعمال سهمیههای هوشمند براساس سطح آموزشی مناطق میتواند شکاف بین برخوردار و محروم را کاهش دهد.
۴. تقویت نقش معلمان و بهبود معیشت آنها: در نظام معدلمحور، نقش معلم کلیدیتر از همیشه خواهد بود. لذا باید حقوق، جایگاه و استقلال حرفهای معلمان تقویت شود.
جمعبندی: راهی به سوی عدالت یا گامی به عقب؟
تصمیم به تأثیر قطعی معدل در کنکور، از منظر فلسفه تعلیم و تربیت میتواند گامی به سوی دانشآموزمحوری و کاهش تنشهای کنکور باشد. اما در غیاب زیرساختهای اجرایی، این سیاست ممکن است خود به منبع تازهای از بیعدالتی بدل شود.
برای آنکه این تحول به نفع عدالت آموزشی تمام شود، نیازمند شفافسازی، عدالت در اجرا، و شنیدن صدای معلمان و دانشآموزان هستیم. در غیر این صورت، این تصمیم نه تنها به اهداف خود نخواهد رسید، بلکه اعتماد عمومی به نظام آموزشی را نیز خدشهدار خواهد کرد.
گزارش از عرفان عباسی