به گزارش سرویس فرهنگی «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ زهراسادات غمیلوی، فعال حوزه سینما و رسانه/// در روزهایی از این جهان زیست میکنیم ک نالیدن از خانواده مد شده و آدم های مدپسند هم ک در جامعه بسیار...
در این روزها ک حرمت در خانواده رنگ باخته و آغوش خانواده به عنوان یک قِسم ناکارآمد زندگی به یک گوشه انباری پرت شده، در این روزها ک آبان و امثاله خوراک فرهنگی جامعه شدهاند و سوزن فیلم و سریال هایی چون جنگل آسفالت، گناه فرشته و قطب شمال و برادران لیلا و ... ب جان مردم تزریق شده، اینروزها ک نه به خانواده پرداخته میشود نه به اعتقاد و ماکزیمم تلاش در جهت نشان دادن جایگاه خانواده نمایش روابط صمیمانه حداکثر دو سه عضو از خانواده است و حداکثر نمایش چارچوب و اعتقاد ختم به انسانیت سلیقهای و کارمای زبانی شده است.
در همین روزها پایتخت غنی از خانواده، حرمت در خانواده، اعتقاد و نمایش درست از روابط واقعی در خانواده ها و نحوه ی حل بحران ها و چالش های خانوادگی به خانه ها می آید و ب جان مردم مینشیند.
ستون اصلی پایتخت ۷ خانواده و نمایش لزوم داشتن قید و بند برای یک زندگی سالم است.
پایتخت ۷ غنی است؛ چون ن یکبار بلکه چندین بار از زوایای درست و شیرین، خانواده را نشان میدهد، آغوش خانواده را ک امن ترین پناه زندگی هر انسانی است
جایی که حتی وقتی همهچیز از دست میرود، می شود هنوز ب آن پناه برد!
جایی ک همیشه هست!
جایی ک اولین اشتباه آخرین اشتباه نیست!
جایی ک بی قید و شرط دوستمان دارد با همه شکست ها و ضعف ها یا رویاها و پیروزی هایمان ...
در روزهایی از زندگی که مردم وسط اکسپلور اینستاگرام ناچار ب دیدن گندآب های بلاگرهای زن و شوهر یا افراد مهاجرت کرده و یا کسانی ک با نمایش نادانی خود مخاطب جمع میکنند هستند؛ پایتخت در مورد ارزشها حرف میزند حرف های قشنگی ک مخاطب را با خود همراه میکند.
مرز نازک بین طنز و تراژدی در خط روایت داستان، معتبر بودن ستون داستان، پرداخت دقیق پرسوناژها، تغییرات درست بازیگران نسبت به فصول قبل و تلاش تمام تیم پایتخت از تیم محتوا تا اجرا در تمام سطوح ستودنی است.
و در نهایت شب های بدون پایتخت بنظر سخت خواهد گذشت...



