به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ در تاریخ معاصر ایران، کمتر مناسبتی به اندازه ۱۶ آذر توانسته است روح مقاومت، استقلالخواهی و مسئولیتپذیری را در میان جوانان این سرزمین زنده نگه دارد. روزی که نه یک مناسبت تقویمی ساده، بلکه یادآور لحظهای است که خون سه دانشجو، دانشگاه تهران را به کانون نمادین مبارزه با استبداد پهلوی و سلطه آمریکا و انگلیس بدل کرد؛ نقطهای که «جنبش دانشجویی» را وارد مرحلهای تازه ساخت و مسیری را گشود که تا امروز ادامه دارد.
در چنین بستری است که مفهوم بیداری دانشجویی و نسبت آن با سیاست، به یکی از دغدغههای همیشگی رهبر معظم انقلاب تبدیل شده است؛ دغدغهای که در سخنان مختلف ایشان، از توصیههای صریح به سیاسی بودن دانشجو تا هشدارهای جدی درباره آفت «سیاسیکاری» نمود یافته است.
یادداشت پیش رو، با الهام از نوشتهای از مهدی فضائلی، تلاش میکند بر اساس همین بیانات، چهار پرسش اصلی درباره ماهیت و نقش فعالیت سیاسی دانشجویان را بررسی کند.
۱۶ آذر؛ مناسبتِ مقاومت
مرور مختصر واقعه ۱۶ آذر ۱۳۳۲، روایت آشنایی اما همچنان تکاندهنده است؛ ورود دنیس رایت و ریچارد نیکسون به ایران، نشانه اتصال دوباره و رسمی رژیم پهلوی به قدرتهای خارجی پس از کودتای ۲۸ مرداد بود. اعتراض دانشجویان به این رویداد، با لشکرکشی نیروهای نظامی به دانشگاه تهران پاسخ داده شد و مهدی شریعترضوی، احمد قندچی و مصطفی بزرگنیا در آتش این یورش جان باختند.
از همان روز، ۱۶ آذر نهتنها نمادی از «شهادت»، بلکه شاخصی برای سنجش استقلالطلبی، استکبارستیزی و حضور آگاهانه دانشجویان در عرصه سیاست شد.
اما پرسش بنیادین این است؛ دانشجو چگونه باید در سیاست حضور داشته باشد؟ حد و مرز این حضور کجاست؟ و آیا ذات فعالیت دانشجویی تقابل با دولتهاست؟
پرسش اول | آیا دانشجو باید سیاسی باشد؟
رهبر انقلاب در سخنرانیهای گوناگون، پاسخ صریح به این پرسش دادهاند: بله. دانشجو باید سیاسی باشد. در سخنانی در ۱۲ آبان ۱۳۷۲ خطاب به دانشجویان فرمودند: «جوانان ما باید روی ریزترین پدیدههای سیاسی دنیا فکر کنند و تحلیل بدهند… خدا لعنت کند آن دستهایی را که تلاش کردهاند و میکنند که قشر جوان و دانشگاه ما را غیرسیاسی کنند.»
این جملات نشان میدهد از نگاه ایشان، دانشجوی غیرسیاسی، دانشجوی ناقص است؛ و جامعهای که جوانانش نسبت به سیاست بیتفاوت باشند، از توان تحلیل و مقاومت تهی خواهد شد.
همچنین تأکید میکنند: «دانشجو باید قدرت تحلیل سیاسی داشته باشد؛ باید بفهمد امروز دشمن کجاست و با چه ابزاری حمله میکند.» در واقع، سیاسی بودن برای دانشجو نه یک امتیاز، بلکه یک وظیفه اجتماعی است.
پرسش دوم | مرز «سیاسی بودن» و «سیاسیکاری» کجاست؟
اگر سیاسی بودن ضروری است، چگونه میتوان فعالیت سالم و آرمانخواهانه را از «بازی خوردن در بازی سیاست» جدا کرد؟
رهبر انقلاب این تفکیک را روشن توضیح دادهاند:
۱. تشکل دانشجویی حزب نیست
در دیدار با دانشجویان علم و صنعت (۹/۲۴/۱۳۸۷) فرمودند: «تشکل دانشجویی برای رسیدن به قدرت تشکیل نمیشود. تشکلها برای رسیدن به آرمانها به وجود میآیند.»
خطر اصلی از نگاه ایشان این است که احزاب و جریانهای سیاسی بخواهند دانشجو را ابزار رسیدن به قدرت کنند.
۲. سیاسیکاری یعنی فاصله گرفتن از حقیقت
به تعبیر ایشان: «سیاسیکاری یعنی کسی در مسائل سیاسی هدفش کشف حقیقت نباشد؛ بلکه دنبال مطرح شدن خود یا حذف دیگری باشد.» بنابراین، شاخص تشخیص سیاسی بودن از سیاسیکاری، هدف است.
اگر هدف حقیقت، آرمانخواهی و خیر عمومی باشد، فعالیت سیاسی سالم است؛ اگر هدف قدرت، شهرت و حذف رقبا باشد، سیاسیکاری است.
پرسش سوم | آیا دانشجو بالفطره باید منتقد یا مخالف دولت باشد؟
این تصور در برخی دورهها رایج شده که تشکل دانشجویی «باید» در برابر دولت موضع انتقادی داشته باشد، و حمایت از دولت نوعی وابستگی و ضعف محسوب میشود. اما مرور تجربه تاریخی و بیانات رهبری نشان میدهد این نگاه نادرست و سطحی است.
پدیده حمایت یا نقد، امری تاریخی اما نه ذاتی
از بنیصدر تا دوران موسوی، تا دولتهای سازندگی، اصلاحات و احمدینژاد، همیشه گروهی از دانشجویان حامی دولتها بودهاند و گروهی دیگر منتقد. این اختلاف، طبیعی و محصول تحلیلهای متفاوت است.
حمایت، در ذات خود مذموم نیست
رهبر انقلاب (۲۲/۲/۷۷): «فعالیت سیاسی یعنی قدرت تحلیل پیدا کردن؛ نه اینکه حتماً علیه دولت باشد… اینکه فعالیت سیاسی فقط با بدگویی به این و آن معنا پیدا کند، سیاسیکاری است.»
بنابراین، نه حمایت از دولت جرم است و نه مخالفت با آن ارزش ذاتی دارد.
معیار، همان سه شرط است:
۱. استقلال دانشجو از قدرتطلبی
۲. تحلیل شخصی و دانشگاهی
۳. رعایت اخلاق سیاسی
پرسش چهارم | «بیداری دانشجویی» دقیقاً چه ویژگیهایی دارد؟
بیداری دانشجویی صرفاً یک شور جوانانه نیست؛ ترکیبی است از ویژگیهای سنی و روحی جوانان، فضای آزاد و پرتفکر دانشگاه، فراغت نسبی از مسئولیتهای زندگی، روحیه بیپیرایگی و اراده برای تغییر. این مجموعه، دانشگاه را به محیطی بدل میکند که مشابهش در هیچ نهاد اجتماعی دیگری یافت نمیشود.
انتظارات رهبر انقلاب از جنبش دانشجویی
رهبر انقلاب ویژگیهای بیداری دانشجویی را چنین برمیشمارند: «جنبش دانشجویی ضد استکباری، ضد فساد، ضد اشرافیگری و ضد گرایشهای انحرافی است… دانشجوها گفتمانسازند و بارها توانستهاند فضای سیاسی و فکری جامعه را تغییر دهند.»
همزمان تأکید میکنند که دانشگاه باید جای جوشش علم و تحقیق و نیز جوشش آرمانخواهی و هدفگذاری سیاسی و اجتماعی باشد. این دو جریان نهتنها با هم تعارض ندارند، بلکه یکدیگر را تکمیل میکنند.
فعالیت سیاسی دانشجو، ضرورت حیات دانشگاه و نظام
بر اساس آنچه در این گزارش بررسی شد:
فعالیت سیاسی برای دانشجو یک ضرورت است، نه یک انتخاب.
اما این فعالیت باید عاری از قدرتطلبی، آلوده نشدن به رقابتهای حزبی، و همراه با اخلاق و حقیقتجویی باشد.
ذات جنبش دانشجویی استکبارستیزی، فسادستیزی، عدالتخواهی و آرمانگرایی است.
هر جریان دانشجویی که در عمل یا مواضع، مدافع اشرافیگری یا همسو با قدرتهای سلطهگر باشد، از ذات حقیقی خود دور شده است.
به بیان دیگر، دانشجو زمانی «بیدار» است که آزاد، مستقل، آرمانخواه و متعهد به حقیقت باشد؛ و زمانی «خوابیده» است که ابزار سیاستبازان شود و از رسالت تاریخی خود دور بماند.
گزارش از امیر صفره



