به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ انتشار کتاب سراب بیپایان نقطه عطفی در مسیر حرفهای داود سعیدی سرخهریزی محسوب میشود؛ نویسندهای جوان که توانسته از نخستین تجربه خود در حوزه روانشناسی و خودشناسی، قدمی محکمتر به سمت دنیای رماننویسی بردارد. این کتاب در آذرماه ۱۴۰۴ با تیراژ ۱۰۰۰ جلد مجوز انتشار یافت و امروز در تمامی فروشگاههای آنلاین کتاب قابل دسترس است. استقبال اولیه خوانندگان و نظرهای مثبت اساتید ادبی، چشماندازی روشن برای چاپ دوم این اثر در ماههای آینده ترسیم کرده است.
آغاز یک مسیر ادبی تازه
«سراب بیپایان» در ۲۷۵ صفحه و در قالب ۱۳ فصل در قطع رقعی منتشر شده و گروه بزرگسالان را هدف قرار میدهد. این رمان در فضایی رئال با همراهی ایدههای تصویرگرای ایرانی روایت میشود و نثر آن به شکل کاملاً روان و عامهپسند طراحی شده است.
یکی از برجستهترین خصوصیات کتاب، شروع قدرتمند آن از همان جملات نخست است؛ شروعی که توجه اهل نشر را به دلیل انسجام، استحکام و ریتم مناسب داستان به خود جلب کرده است.
داود سعیدی سرخهریزی؛ از اولین کتاب تا خلق نخستین رمان بلند
داود سعیدی سرخهریزی متولد ۱۳۶۳ در تهران و دارای مدرک کارشناسی مهندسی پزشکی است. او پیش از خلق «سراب بیپایان»، کتاب «طلب یک حال خوب از دنیا» را نوشته بود؛ اثری که بیشتر رویکرد روانشناسی و خودشناسی داشت. کتاب سراب بیپایان اما نخستین رمان بلند او به شمار میرود و انتشار رسمی آن نشان میدهد که این نویسنده جوان با جدیت بیشتری وارد عرصه داستاننویسی حرفهای شده است. تفاوت مسیر موضوعی دو اثر او، بیانگر تمایل سعیدی برای تجربهگرایی و یافتن سبک شخصی خود در ادبیات است.
درونمایه رمان؛ روایتی از سنت، تحول و واقعیتهای زندگی
خط اصلی داستان «سراب بیپایان» با محوریت زندگی جوانی به نام نادر آغاز میشود؛ مردی سنتی و شرقی که سرگذشت او از دهه ۵۰ هجری شمسی در یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی شروع شده و با گذر از فراز و نشیبهای متعدد، در نهایت در سال ۱۴۰۰ به پایان میرسد.
این روایت تلفیقی از تلخیها، شیرینیها، لحظات کمدی، بخشهای تراژیک و تضادهای فرهنگی است که در طول زندگی نادر شکل میگیرد. نویسنده بدون خروج از فضای رئال، توانسته مسیر رشد و تحول شخصیت اصلی را با زبانی ساده اما تأثیرگذار بیان کند.

فصلهایی که تصویرِ داستان را کامل میکنند
«سراب بیپایان» بهگونهای نوشته شده که هر فصل در عین پیوستگی با کل داستان، قابلیت تحلیل و مطالعه مستقل نیز دارد. برخی از فصلها برجستگی خاص پیدا کردهاند:
رویارویی نادر با ملیحه
در بخشی از داستان، نادر پس از رسیدن به تهران با دختری آسیبدیده مواجه میشود؛ دختری که در فضای پرتلاطم پایتخت، برای بقا تلاش میکند. این برخورد، فصل ملیحه را به یکی از احساسیترین و پرتنشترین بخشهای رمان تبدیل کرده است.
احساسات متضاد درباره رفتن به جبهه
با شروع جنگ تحمیلی هشتساله، نادر با وجود ترس از جنگ و شهادت تصمیم میگیرد این ترس را پنهان کند. همین تضاد درونی، فضای طنزی واقعگرایانه ایجاد میکند که یکی از تفاوتهای روایی مهم کتاب به شمار میرود.
فصل حاج اسماعیل
در این فصل، نویسنده به سراغ شخصیت حاج اسماعیل میرود؛ انسانی با اندیشههای عارفانه و روحی بزرگ که آموزههای او نقش مهمی در شکلگیری مسیر اخلاقی و معنوی نادر ایفا میکند.
روایت روان و دلیل استقبال جامعه ادبی
یکی از علتهای استقبال اولیه از «سراب بیپایان»، استمرار ریتم داستان و نبود افتوخیزهای خستهکننده است. نویسنده از ابتدا تا پایان، مسیر داستان را ساده، قابل فهم و قابل دنبال کردن نگه میدارد. علاوه بر این، تصویرسازیهای ایرانی، فضای بومی، شخصیتپردازی آرام و تدریجی و قصهگویی بر پایه جزئیات واقعی، باعث شده است رمان برای خوانندگان عام و حتی علاقهمندان حرفهای ادبیات جذاب باشد.
فرآیند انتشار و نقش ناشر
رمان «سراب بیپایان» توسط انتشارات اندیشه کامیاب ایرانیان و با همراهی و مساعدتهای دلسوزانهی سرکار خانم سوره عاطفی منتشر شده است. همکاری دقیق و حرفهای ناشر، نقش مهمی در ارائه جذاب و رسمی این رمان به بازار کتاب داشته است. اکنون این کتاب از طریق تمامی فروشگاههای آنلاین کتابفروشی در اختیار علاقهمندان قرار دارد و بهعنوان یک اثر تازه در حوزه رمان ایرانی، مسیر انتشار خود را آغاز کرده است.
اهمیت انتشار این کتاب در مسیر حرفهای نویسنده
کتاب «سراب بیپایان» تنها یک رمان تازه نیست؛ بلکه نقطه ورود رسمی داود سعیدی به عرصه رماننویسی بلند است. این اثر نشان میدهد نویسنده جوان توانسته با استفاده از تجربه اولین کتاب خود و با تکیه بر دغدغههای فرهنگی، اجتماعی و انسانی، روایتی خلق کند که هم گستره زمانی طولانی را پوشش میدهد و هم تنوع احساسی و روایی گسترده دارد. همین ترکیب باعث شده تا مخاطبان و اساتید ادبی، آینده روشنتری برای مسیر نویسندگی او پیشبینی کنند.
انتشار کتاب سراب بیپایان برای داود سعیدی سرخهریزی یک اتفاق مهم و تعیینکننده است؛ اتفاقی که میتواند آغازگر فعالیتی مداوم، جدی و گسترده در حوزه رماننویسی باشد.
این رمان با شروعی محکم، فصلهایی قابل تحلیل، شخصیتپردازی مرحلهای، روایت روان و بازتاب واقعگرایانه از زندگی یک مرد شرقی، توانسته جایگاه اولیهای مطلوب در میان مخاطبان و اهل نشر پیدا کند. پیشبینیهای مثبت و استقبال اولیه نشان میدهد که «سراب بیپایان» نهتنها آغاز مسیر یک نویسنده جوان است، بلکه میتواند بهعنوان یکی از تجربههای موفق رمان ایرانی در سالهای اخیر نیز معرفی شود.



