به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ در روزهای اخیر، بازار تهران و برخی مراکز تجاری مانند پاساژ علاءالدین، چارسو، لالهزار و بازار شوش، صحنه اعتراض برخی کسبه و بازاریان بود؛ اعتراضاتی که ریشه در نوسانات اخیر نرخ ارز داشت که امکان معامله، قیمتگذاری و تأمین کالا را برای فعالان بازار بشدت دشوار کرده است. در همین رابطه کسبه با تعطیلی موقت مغازهها و تجمعهای کوتاهمدت، نارضایتی خود را از بیثباتی اقتصادی ابراز کردند.
این مساله در ابتدا کاملا صنفی و اقتصادی بود و هدف نیز جلب توجه دولت به مسائل فوری مانند کنترل نرخ ارز بود. با این حال، بلافاصله پس از آغاز اعتراضات، جریان اپوزیسیون خارجنشین و حامیان خارجیشان وارد میدان شدند و تلاش کردند این نارضایتی داخلی را به فرصتی برای ایجاد ناامنی و آشوب علیه حاکمیت تبدیل کنند. این الگوی تکراری که در سالهای گذشته نیز مشاهده شده، نشاندهنده یک استراتژی حسابشده از سوی ایالات متحده و بویژه رژیم صهیونیستی است تا هرگونه اعتراض داخلی در ایران را به ابزاری برای فشار و بیثباتسازی تبدیل کنند.
اعتراض کسبه کوتاهمدت بود و پس از چند ساعت و بدون گسترش به خشونت یا شعارهای سیاسی پایان یافت. گزارشهای میدانی نیز حاکی از آن است معترضان بر خواستههای اقتصادی مانند کاهش نرخ ارز و مقابله با تورم تأکید داشتند و حتی در برخی ویدئوها تلاش افراد مشکوک برای سیاسی کردن اعتراض را رد کردند. برای مثال، در یکی از تجمعها کسبه فردی را که قصد داشت اعتراض به عدم کنترل نرخ ارز را به سمت شعار علیه حاکمیت سوق دهد، از تجمع بیرون کردند. با این وجود، همزمان با این اعتراضات محدود، ماشین تبلیغاتی خارجی فعال شد. حسابهای رسمی و غیررسمی آمریکایی و اسرائیلی در شبکههای اجتماعی با انتشار گسترده تصاویر و فیلمهای گزینشی از اتفاقات اخیر، مردم را به ادامه و تشدید اقدامات دعوت کردند. برای نمونه، حساب فارسی وزارت خارجه ایالات متحده در شبکه اجتماعی ایکس، در پیامی مستقیم نوشت: با کاهش ارزش پول ایران به پایینترین سطح تاریخی خود در برابر دلار آمریکا، صدها تن از مردم در بازار بزرگ تهران تجمع کردند تا به وخامت شرایط اقتصادی اعتراض کنند... ایالات متحده آمریکا از تلاش مردم ایران برای شنیده شدن صدایشان حمایت میکند.
این پیام نهتنها اعتراضات را بزرگنمایی کرد، بلکه آن را به شهرهای دیگر نسبت داد و از «شجاعت چشمگیر ایرانیان» سخن گفت، در حالی که اعتراضات عمدتا محدود به تهران بود.
اما نقش رژیم صهیونیستی در این میان برجستهتر بود. حساب فارسی موساد (سازمان جاسوسی اسرائیل) در پیامی تحریکآمیز، معترضان را تشویق کرد و نوشت: مردم شریف ایران، ما با شما هستیم، نه فقط از دور، بلکه در میدان.
این پیام که مستقیما به زبان فارسی منتشر شد، فراتر از حمایت ساده بود و به نوعی دخالت عملی اشاره داشت. در همین جهت هم بود که سفیر رژیم صهیونیستی در فرانسه با انتشار تصویری در حساب کاربریاش، عملا از پروژه اسرائیل علیه ایران پرده برداشت و به زبان فارسی نوشت: زمان آغاز دوران جدید فرارسیده است. همچنین کانال 12 اسرائیل نیز تأیید کرد که موساد در سازماندهی اعتراضات ایران نقش ایفا خواهد کرد!
اما این واکنشهای سریع و هماهنگ، فراتر از همدردی ساده، بخشی از یک الگوی تکراری برای بهرهبرداری از نارضایتیهای داخلی در ایران است. در واقع، این ورود برقآسا نشاندهنده آمادگی قبلی برای استفاده از هر فرصت داخلی در ایران است، بویژه در شرایطی که اعتراضات اقتصادی میتواند به سرعت سیاسی شده و به حوزههای دیگر گسترش یابد.
این ورود فوری ایالات متحده و بویژه رژیم صهیونیستی به ماجرا نمیتواند جدا از استراتژی بلندمدتشان در قبال ایران تحلیل شود. برای درک بهتر، باید به تجربه «جنگ ۱۲ روزه» بازگشت؛ جنگی که با حملات تجاوزکارانه و تروریستی رژیم صهیونیستی به ایران آغاز شد و با حمایت و همراهی مستقیم آمریکا ادامه یافت. هم مقامات رژیم صهیونیستی و هم آمریکاییها، به صراحت و چندین بار تاکید کردند هدفشان از جنگ، نابودی قابلیتهای هستهای و نظامی ایران و در نهایت براندازی جمهوری اسلامی بود اما نتیجهای متفاوت با انتظاری که داشتند رقم خورد.
در آن درگیری، رژیم صهیونیستی انتظار داشت حمله نظامی مستقیم، ابتدا ضربهای سنگین وارد کند و سپس زمینه را برای فروپاشی و جنگ داخلی در ایران فراهم آورد؛ سناریویی که مشخصا قرار بود به سقوط جمهوری اسلامی و سپس تجزیه ایران منجر شود.
انگاره ذهنی اسرائیل این بود که تهاجم به ایران، میتواند شکافهای داخلی در ایران را عمیقتر کند و منجر به شورشهای گسترده علیه حاکمیت شود اما واقعیت میدان کاملا برعکس بود: تهاجم خارجی، وحدت ملی بیسابقهای در ایران ایجاد کرد و مردم در برابر تهدید خارجی یکپارچه ایستادند. این اتحاد مشخصا برنامههای اسرائیل را ناکام گذاشت.
جنگ در پی پاسخهای موشکی ایران به سرزمین اشغالی و در پی درخواستهای آمریکا و اسرائیل پایان یافت اما درسهای آن برای تلآویو عمیق بود. اینکه قرار نیست حمله مستقیم نظامی زمینهای را برای جنگ داخلی فراهم کند، بلکه میتواند به جای تضعیف، ایران را قویتر کند.
پس از ارزیابی دقیق شکستهای جنگ ۱۲ روزه، رژیم صهیونیستی رویکرد خود را به طور اساسی تغییر داده است. دیگر حاضر نیست ریسک حمله مستقیم را بپذیرد و منتظر آشوب داخلی بماند. استراتژی جدید، تمرکز بر ایجاد ناامنی و آشوب گسترده در داخل ایران است تا کشور را دچار درگیریهای داخلی کند و سپس در شرایط ضعف، تهاجم خارجی را اجرایی کند. به عبارت دقیقتر، از الگوی «اول حمله نظامی، سپس جنگ داخلی» به «اول جنگ داخلی، سپس حمله نظامی» تغییر رویکرد دادهاند. این تغییر راهبردی که بر پایه تجربه جنگ ۱۲ روزه اتخاذ شده، حالا هر اعتراض داخلی، حتی یک اعتراض صنفی کوتاه به نوسانات ارزی را به فرصتی برای تزریق بیثباتی تبدیل میکند. فعال شدن ظرفیت رسانههای وابسته به رژیم صهیونیستی، از جمله اینترنشنال، تاییدی بر این مدعاست.
کارشناسان معتقدند اسرائیل پس از جنگ ۶ ماه قبل، بر نقش عوامل داخلی در تضعیف ایران تمرکز کرده است. با این هدف که تضعیف ایران از درون، زمینه را برای حمله خارجی فراهم کند. در این چارچوب، اعتراضات اخیر بازار تهران به عنوان یک «فرصت طلایی» دیده میشود؛ یک اعتراض اقتصادی ساده که میتواند با بزرگنمایی رسانهای و حمایت خارجی، به موجی از ناامنی تبدیل شود. این رویکرد نهتنها ریسک حمله مستقیم را کاهش میدهد، بلکه اجازه میدهد بازیگران خارجی، بدون هزینه نظامی سنگین، فشار وارد کنند.
در عمق ماجرا اما ایالات متحده و رژیم صهیونیستی به دنبال بهانهای واقعی نیستند؛ آنها آگاهانه هر اعتراض عادی را به آشوب و جنگ داخلی تبدیل میکنند تا اهداف محققنشدهشان در جنگ گذشته را پیگیری کنند. اگرنه اعتراض به نوسانات ارزی یا مشکلات معیشتی و اقتصادی، پدیدهای رایج در سراسر جهان است. برای مثال، کشورهای اروپایی بارها شاهد اعتصابهای گسترده کارگری و تظاهرات علیه تورم بودهاند، مانند اعتراضات کشاورزان فرانسه در سال ۲۰۲۴ به افزایش هزینههای انرژی یا تظاهرات در انگلیس علیه سیاستهای اقتصادی دولت. ایالات متحده نیز اعتراضات متعددی به سیاستهای اقتصادی را تجربه کرده است، از جمله جنبش «اشغال والاستریت» در سال ۲۰۱۱ اما تفاوت اساسی در ایران این است که اپوزیسیون خارجنشین، با حمایت مستقیم و آشکار اسرائیل و آمریکا بلافاصله وارد عمل میشود تا این اعتراضات مشروع را به شورش سیاسی و ناامنی تبدیل کند تا به اصطلاح مسیر برای حمله خارجی باز شود.



