خبرنامه دانشجویان ایران:مدیرمسئول روزنامه کیهان تأکید کرد: لازمه قطعی احترام به تودههای عظیم مردم اصولگرا آن است که حکم معاونت اولی مشایی را لغو کند چرا که این جایگاه اگرچه در اختیار رئیس جمهور محترم است ولی متعلق به مردم است.
، حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان طی مطلبی با عنوان "دور از انتظار بود! " در شماره امروز 28 تیر این روزنامه به بررسی انتصاب اسفندیار رحیم مشایی بعنوان معاون اول رئیسجمهور دولت دهم پرداخته است که متن آن در ذیل میآید:
تودههای عظیم مردم که با رأی 25 میلیونی خود و بالاترین رکورد در انتخابات ریاست جمهوری، آقای دکتراحمدی نژاد را به عنوان شایستهترین نامزد برگزیدهاند و برای حفظ دستاورد خویش در اولین گام با جبهه مشترک قدرتهای بیگانه، دنبالههای داخلی آنها و جماعتی از فریبخوردگان و توهمزدگان به چالش پرداخته و هزینه این چالش را هم تحمل کردهاند به یقین در برابر سایر توطئهها نیز با قدرت خواهند ایستاد زیرا بر این باورند و میدانند که در انتخاب خود اشتباه نکردهاند و زمام امور اجرایی کشور را به دست مردی از میان خودشان با ویژگیهای برجسته سادهزیستی، پاکدستی، مردمدوستی، مقاوم در برابر زورگویی بیگانگان، حامی محرومان و مستضعفان و مدافع ارزشهای اسلام و انقلاب سپردهاند. اما اکنون که مردم برای انتخاب آقای احمدینژاد به عنوان یک رئیسجمهور اصولگرا سنگ تمام گذاشتهاند، از رئیسجمهور منتخب خود نیز انتظار دارند پای از بستر اصولگرایی بیرون نگذارد و حرمت رأی 25 میلیونی ملت را پاس بدارد. نگارنده چندماه قبل ضمن انتقاد به یکی از عملکردهای آقای دکتراحمدی نژاد، بر این نکته تأکید ورزیده بود که احمدینژاد نیز مثل هر انسان دیگری جایز الخطاست ولی خطاهای ایشان در مقایسه با ویژگیهای برجسته و مثبت و بعضاً منحصر به فردی که دارد نهایتاً امتیاز او را از 100 به 90 کاهش میدهد و این در حالی است که سطح امتیاز نامزدهای رقیب احمدینژاد نه فقط بسیار پائینتر و غیرقابل مقایسه با ایشان است، بلکه برخی از آنان به کمترین نصاب از امتیازات لازم نیز نمیرسند. اکنون با اعتقاد کامل به همان فرمول منطقی و تاکید بر شایستگی بسیار فراتر احمدینژاد نسبت به سایر نامزدها، باید گفت؛ آثار منفی و ضریب تخریبی یک «خطا»، اولا؛ با «نوع خطا» و ثانیاً؛ با جایگاه و موقعیت «مرتکب شونده خطا» رابطه مستقیم دارد و هرچه جایگاه کسی که مرتکب خطا شده است خطیرتر و با اهمیتتر باشد، آثار منفی و دامنه تخریبی «خطا» بیشتر و گستردهتر خواهد بود. از این روی وقتی آقای دکتراحمدینژاد در سفر اخیر خود به مشهد، آقای اسفندیار مشایی را به عنوان معاون اول رئیس جمهور معرفی کرد، موجی از حیرت آمیخته با تأسف و نگرانی بر دل و جان قاطبه رأیدهندگان به آقای احمدینژاد نشست و این اقدام آقای احمدینژاد را فراتر از کج سلیقگی دانسته و نوعی بیاعتنایی - البته ناخواسته- به ملت تلقی کردند و به عقیده نگارنده حق داشته و دارند.
بعد از مواضع آنچنانی آقای مشایی که حداقل در دو مورد مشخص با ذوق زدگی دشمنان از یکسو و نهیب و ملامت شدید رهبرمعظم انقلاب از سوی دیگر روبرو شد، انتظار آن بود که آقای احمدینژاد بلافاصله و بدون کمترین تاخیر و درنگ نامبرده را از معاونت خویش و ریاست سازمان گردشگری عزل کند ولی متاسفانه آقای رئیسجمهور نه فقط ایشان را عزل نکرد بلکه امروزه پست خطیر و بااهمیت تر معاون اولی ریاست جمهوری را به وی سپرده است و سؤال این است که جناب احمدینژاد در شخصیت آقای رحیم مشایی چه ویژگیها و امتیازاتی میبینند که هیچکس دیگر قادر به دیدن آن نیست؟! البته این نوشته صلاحیت آقای مشایی برای برخی از مدیریت های میانی و کم اهمیت را نفی نمیکند ولی آقای رحیم مشایی و معاونت اول رئیسجمهور؟!
آقای دکتراحمدینژاد می دانند که پدیدآورنده جریان اصولگرایی نیستند بلکه برخاسته از این جریان- و البته یکی از شایستهترین های آن- هستند، بنابراین لازمه قطعی احترام به تودههای عظیم مردم اصولگرا آن است که حکم معاونت اولی آقای رحیم مشایی را لغو کنند چرا که این جایگاه اگرچه در اختیار رئیس جمهور محترم است ولی متعلق به مردم است و البته ریاست محترم جمهور میتوانند روابط دوستانه و صمیمی خود با ایشان را حتی مستحکمتر از گذشته حفظ فرمایند، زیرا این رابطه متعلق به شخصیت حقیقی رئیسجمهور منتخب است و ربطی به دیگران ندارد.
در اصل 124 قانون اساسی آمده است؛ «معاون اول رئیس جمهور با موافقت وی اداره هیأت وزیران و مسئولیت هماهنگی سایر معاونتها را به عهده خواهد داشت» یعنی جایگاهی تقریباً همطراز رئیسجمهور و بالاتر از همه وزرا و معاونان دیگر ایشان. اکنون باید از رئیسجمهور محترم پرسید آیا مردم در انتخابات اخیر به آقای مشایی رای دادهاند که حالا مجبور باشند حضور ایشان را در جایگاهی تقریباً همطراز رئیسجمهور و فراتر از همه وزرا و اعضای کابینه تحمل کنند؟! و این در حالی است که اولا؛ تمامی مسئولیتهای نظام به طور مستقیم یا غیرمستقیم برخاسته از رأی مردم است و ثانیاً؛ وزیران کابینه بعد از معرفی رئیسجمهور نیاز به رأی اعتماد مجلس دارند، اما در این میان انتصاب معاونان رئیسجمهور و از جمله معاون اول با وجود جایگاهی فراتر از همه وزرا منوط به رأی اعتماد مجلس نیست! که کاش بود ولی حالا که چنین نیست، انتظار از ریاست محترم جمهوری آن است که خود حرمت تودههای اصولگرا را پاس بدارند و آقای مشایی را به آنان تحمیل نکنند.
گفتنی است که بسیاری از نزدیکترین افراد به ریاست محترم جمهوری که مانند سایر آحاد ملت دوستدار واقعی ایشان هستند با انتخاب آقای مشایی به عنوان معاون اول رئیس جمهور شدیداً مخالفند و از پی آمدهای ناگوار این انتصاب ابراز نگرانی می کنند.
و بالاخره با توجه به جایگاه رفیع مردم در نگاه رئیس جمهور محترم که کمترین تردیدی در آن نیست تجدید نظر ایشان در این انتصاب نباید دور از انتظار باشد.