از دیدگاه قرآن کریم اجتماعی بودن یک انسان در متن خلقت و آفرینش او پی ریزی شده است. در سوره مبارکه حجر میفرماید : یا ایهاالناس انا خلقناکم من ذکر وانثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا
استاد شهید مرتضی مطهری: جامعه مرکب حقیقی است از نوع مرکبات طبیعی، ولی ترکیب روح ها و اندیشهها و عاطفهها و خواستها و ارادهها و بالاخره ترکیب فرهنگی نه ترکیب تنها و اندامها. آیات قرآن کریم این نظریه را تایید میکند. قرآن برای امتها (جامعهها) سرنوشت مشترک، نامه عمل مشترک، فهم و شعور، عمل، طاعت و عصیان قایل است.
فرهنگ: برایفرهنگ، تعاریف متعدد و متنوعی ارائه شده است. از جمله اینکه فرهنگ “مجموعة منشهایی است که در یکجامعة انسانی رواج دارند و شبکهای پیوسته از روابط متقابل بین منشها را تولید میکنند و امکان اندرکنش عناصر اطلاعاتی یاد شده را فراهم میآورند.“ تایلور، مردم شناس انگلیسی میگوید: "فرهنگ عبارت است از مجموعه پیچیده ای از علوم، دانشها، هنرها، افکار، اعتقادات، قوانین و مقررات، آداب و رسوم، سنتها و بهطورخلاصه کلیه آموختهها و عاداتی که یک انسان بهعنوان عضو جامعه اخذ میکند."بر مبنای تعریف دیگر “فرهنگ مجموعه به هم پیوستهای از شیوههای تفکر، احساس وعمل است که کم و بیش مشخص است و توسط تعداد زیادی از افراد فراگرفته میشود و بین آنها مشترک است و به دو شیوة عینی و نمادین بکار گرفته میشود تا این اشخاص را به یک جمع خاص و متمایز بدل سازد.“ در این بحث، فرهنگ به عنوان "مجموعه باورها، الگوها، هنجارها، الگوها و نمادها" مد نظر قرار گرفته است. برمبنای این که جوامع انسانی دارای حیات جمعی و اجتماعی است و این حیات همان حیات فرهنگی است بنابراین هر گونه تحول اجتماعی نیز باید با تکیه بر تغییر و تحول فرهنگی صورت گیرد. امام خمینی(ره) در این زمینه میفرمایند:(( فرهنگ باید متحول بشود. تحول میخواهد. بزرگترین تحولی که باید بشود در فرهنگ باید بشود؛ برای اینکه بزرگترین موسسه ای است که ملت را یا به تباهی میکشد یا به اوج عظمت و قدرت میکشد.))
- فرهنگ به عنوان شکل دهنده به ذهن و رفتار عمومی جامعه است.
- حرکت جامعه بر اساس فرهنگ آن جامعه است.
- مقام معظم رهبری 26/9/1381
لایه های فرهنگ: لایه نمادها,لایه هنجارها,لایه ارزشها,لایه باورها
این لایه های فرهنگی با هم رابطه دو طرفه و معکوس دارند و به این دلیل فلش بین آنها دو سویه است.
لایه باورها: هر آنچه انسان به آن اعتقاد دارد از اصول دین گرفته تا خرافاتی که مردم به آن اعتقاد دارند.
لایه ارزشها: به خوب و بد می پردازد اینکه خوب و بد را چه چیز برای ما تعریف می کند، در باورها از هست و نیست صحبت می شود در ارزشها از خوب و بد حرف می زنیم دیدگاه ما این است که همه ارزش ها مثل همه هستها و همه موجودات به خداوند بر می گردند، دیدگاه اینکه پذیرش عمومی یک ارزش است این خودش مبنای لایه است.
لایه هنجارها: قواعد حاکم بر رفتار مثلا اینکه در دید و بازدید چگونه رفتار کنیم، در مراسم ترحیم یا خواستگاری چگونه رفتار کنیم؟ ارزشها بر هنجارها تاثیر می گذارند، مبتنی بر ارزشها، هنجارها را انتخاب می کنیم: اگر رضایت خدا مطرح باد یک جور رفتار می کنیم و اگر پذیرش عمومی مطرح باشد یک جور رفتار می کنیم .
لایه نمادها: شیوه آرایش مو، شیوه حرف زدن. تغییر نماد باعث تغییر هنجارها می شود و همچنین باعث تغییر در ارزشها و در نهایت به تغییر باورها می رسد در قرآن کریم داریم کسانی که بدی کردند به انکار آیات خداوندرسیدند.نمادها زبان فرهنگ هستند. مجموعه رفتار انسانی در چهار زمینهیا نظام قابل تعریف است. با زمینه زیستی ارگانیسم عصبی جسمی، زمینه روانی یا شخصیت، زمینهاجتماعی و زمینه فرهنگی. در ارتباط سلسله مراتبی این چهار نظام، نظامی که در سلسله مراتب بالاتر قرار گرفتهاست با اطلاعاتی که فراهم میکند کنترل و تسلطی بر نظامهای پایینتر دارد. بدینسان شخصیت یک نظام کنترل بر سازمان زیستی است، نظاماجتماعی یک نظام کنترل بر شخصیت و فرهنگ یک نظام کنترل بر نظاماجتماعی. در نتیجه نظام اجتماعی از طریق شخصیت ارگانیسم زیستی را کنترل میکند و فرهنگ از طرق نظاماجتماعی به کنترل شخصیت افراد میپردازد.
برنامهریزی
یعنی تعیین هدفهای درست و سپس انتخاب مسیر، راه، وسیله یا روش "درست یا مناسب" برای تأمین این هدفها.
"برنامهریزیبلند مدت" و "طرحریزیاستراتژیک": "برنامهریزی بلند مدت" ترسیم آینده برمبنای تعمیم وضع موجود و ترسیماقدامهای ضروری برای رسیدن بهآن است و "طرحریزی استراتژیک" ارزیابی محیط داخلی و خارجی و تلاش در جهت رفع مسائل عمده بمنظور دستیابی به چشمانداز مطلوب و اهداف کلان میباشد
سیاستهای فرهنگی، مجموعه تصمیمات کلان و چارچوبهای قانونی خاصی هستند که حکومتها برای حفظ و استقرار شرایط فرهنگیفرهنگی اجتماعی مطلوب و مناسب در جامعه اتخاذ می کنند.
سیاستگذاریفرهنگی: عبارتاست از تعییناصول و مراحل در بهبود و تکامل
استراتژی فرهنگی: صریحاً بر ایجاد ”تغییر و بهبود“ تاکید میورزد و در واقع حالت انفعالی (همچون سیاستهای فرهنگی) ندارد بلکه حالت تهاجمی و پیشدستانه (و یا به تعبیری آیندهنگرانه) به خود میگیرد.
مهندسیفرهنگی: علم و فن توانایی ارائه پاسخ هایمناسب از نظر کیفیت، هزینه و مدت به درخواستهاییمیباشد که از سویکارشناسان امور فرهنگی درجهت تحقق اهداف فرهنگی صورت میگیرد. مهندسی فرهنگی، نظام فرهنگی را مرکب از خلاقان ، مخاطبین ، تصمیم گیران و واسطه ها میداند.
وجوه تفاوت برنامهریزی در زمینة فرهنگی مشتمل بر موارد زیر است:
- به دلیل گستردگی عرصه فرهنگ (شمول فرهنگ بر اندیشه ها، باورها، هنجارها، رفتارهاو ...) هدفگذاری منسجم در خصوص فرهنگ بسیار دشوار است.
- با توجه به تعدد و تنوع عوامل تأثیرگذار درعرصه فرهنگ، حتی برای اهداف مشخص فرهنگی نیز، فرآیند و روش های مشخص و تعریف شده ای وجود ندارد و به جای آن لازم است طیفی از روش ها و فرآیندهای مختلف مد نظر قرار گیرد.
- با توجه به میان رشته ای بودن فرهنگ، قواعد یا قوانین مورد استفاده دچار ابهام است.
- به دلیل تأثیرگذار بودن عامل زمان، در رفتار و تغییرات فرهنگی، تغییرات به صورت غیر خطی است و با روش های معمول قابل برنامه ریزی نیست.
- به دلیل تأثیر عمدة عامل انسانی، تحقق اهداف مشخص شده در زمینههای فرهنگی از قطعیت لازم برخوردار نیست و بعضا هیچگونه قطعیتی در این زمینه متصور نیست.
- سنجش جنبه های اصلی برنامه ریزی یعنی کارآیی و اثربخشی در زمینة فرهنگی از دشواری بسیاری برخوردار است و در برخی موارد اساسا امکان پذیر نیست.
تاریخچه برنامه ریزی فرهنگی را تا یونان باستان می توان دنبال کرد. افلاطون درکتاب جمهوری، هدایت فرهنگ جامعه را بهسوی مسیرهای از پیش تعیین شده، وظیفه دانایان وحکما می داند. درمقابل، ارسطو وظیفهحکومت را ایجاد زمینه و بستر مناسب برای بروز فضیلت ونیکی درمردم میداند. به طور کلی آرمانشهرگرایی مبتنی برایجادجامعهای بافرهنگ مطلوب است. استمرار این اندیشه را میتوان درپایبندی به ایدئولوژی و توجه به نقش نخبگان در مکاتب فکری و فلسفی جستجو نمود.
نظر موافقین (افراطی) برنامه ریزی فرهنگی
یک دور بستهای در این کشور وجود دارد. آن دور بسته هم این است که جامعة ما به عنوان یک حکومت صادق، به شدت با علایق و گرایشات و نیازهای مردم کار دارد. اگر مردم تحت تأثیر نهادهای فرهنگی خودی باشند این خواست درچارچوب تفکر خودی و دینی یک شکل منطقی به خودش میگیرد . یعنی هر چه رضایت مردم، بیشتر جلب شود، ازموفقیت بیشتری برخوردار است. منطقی این است که نهادهای فرهنگی اصیل اسلامی خواسته های مردم را جهت بدهند . ماهواره، مجلات ، تکنولوژی غرب ، کالا و خدماتی که امروز وارد کشور میشود تقاضای مادی مردم را فراتر و زودتر از تقاضاهای معنوی و روحی و فکری شان حرکت میدهد . در یک چنین فرآیندی، فرهنگ در نوبت آخر است. نسل جوان ما باید طبقهبندی و هدایت شوند.
دیدگاه مخالفین برنامه ریزی فرهنگی: قضاوت در باره سیاستپذیری فرهنگ به تعریفی که از فرهنگ می کنیم و برداشتی که از آن داریم، بستگی دارد. کسانی که فرهنگ را خمیر مایهای در دست سیاستگذاران میدانند که قابل تبدیل به اشکال مختلف است، یا کسانی که ماهیت پدیدارهای انسانی را به سان شیئی تلقی می کنند که قابل مهندسی و تجزیه و ترکیب است، بیگمان سیاست پذیری را نهفته در ذات فرهنگ می دانند. کسانی که اینگونه می اندیشند اگر پس از مدتی مشاهده کنند که ارزشها و رفتارهای مورد نظر آنها در جامعه تحقق نیافته یا حتی مسیری عکس آن پیموده است ، چنین نتیجه می گیرند که سیاستگذاران و مدیران حوزه فرهنگ ناکارآمد هستند، غافل از آن که مفهوم و هویت امروزین فرهنگ دردرون خود فاقد قابلیت برنامهریزی به این معنی است. فرهنگ، مجموعهای از نمادها و معانی است که طی حیات طولانی یک جامعه و دربطن تحول تاریخ شکل گرفته و از خصوصیات فردی و جغرافیایی تا عوامل جهانی و بینالمللی بر آن تاثیرگذارده و سرانجام به عادات و تمایلات جامعه تبدیل گشته است.
دیدگاه میانه دیدگاه مقام معظم رهبری در دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی در تاریخ 82/10/23:
- “در قبال فرهنگ، دو تفکر افراطی وجود دارد، عدهای فرهنگ را مقولهای رها و غیر قابل مدیریت میدانند و معتقدند باید فرهنگ عمومی را به حال خود رها کرد و در مقابل عدة دیگری معتقدند باید با سختگیری شدید و کنترل همة مسایل، قالبهای خاصی را در فرهنگ عمومی و حتی مسایل و اخلاق شخصی، به جامعه تحمیل کرد، اما هر دوی این برخوردها افراطی و مضراست و به مقوله فرهنگ باید با نگاه معقول اسلامی نگریست.“ دسته بندی نظریات
- نظریه رایج (برنامه ریزی راهبردی)
- دستیابی مستقیم به اهداف مورد نظر (1984)
- برنامه ریزی غیر مستقیم (دنیای قشنگ نو)
- نظریه آشوب (Chaos)
- برنامهریزی مداخله بر اساس هدفها (PIPO)
- مهندسی فرهنگی
- نظام فرهنگی نهادها گروهها رسانه ها
- سیستم محاسبه اجتماعی
- سنجش اثر بخشی
- در آینده ای نزدیک، تشویقها و تحت نفوذ درآوردن مغزی دنیای قشنگ نو جایگزین روشهای تنبیه آمیز 1984 خواهد شد.
- انگیزۀ تبلیغ غیر عقلانی، احساسات و هیجانات فردی و شدید است و خود تبلیغ این احساسات را ارضا می کند. و تبلیغ عقلانی در دریایی از مهملات و مهمل سازی فرو خواهد رفت.
- در این دنیا بهترین و زیباترین تفریحات به صورت مستمر به عنوان ابزاری به منظور دور نگاه داشتن مردم از توجه به واقعیت های اوضاع اجتماعی و سیاسی به کار می روند.
- در حال حاضر در هیچ جا، از راهی اصولی، به کودکان نمی آموزند که چگونه حق را از باطل، یا گفته های معنی دار را از بی معنی تمیز دهند. چون بزرگترانشان حتی در کشورهای دموکراتیک نمی خواهند آنها چنین آموزشی را ببینند.
- این موضوع که تعداد چنین زیادی از تماشاگران مرفه تلویزیون در نیرومندترین دموکراسی جهان، باید چنین تمام و کمال به امر حکومت برخود بی تفاوت باشند و چنین ساده و راحت به آزادی فکر و حق ابراز مخالفت بی علاقگی نشان دهند، آزارنده است ولی چندان هم شگفت آور نیست.
- نظریه آشوب:
-
آشوب عبارت است از بروز رخدادهای غیرتناوبی و به ظاهر تصادفی در یک سیستم تعین پذیر. هدف از برنامه ریزی سیستمهای آشوبی(که پارادوکسیکال به نظر میآید) دستیابی به سیستمهای خودسازمانده است.یعنی دستیابی سیستمهای بازبه ساختاری دور از تعادل و حفظ آن. برای این مقصود لازم است:
- سیستمها در تعامل کامل با محیط قرار گیرند.
- جریان انرژی در سیستمها افزایش یافته و حفظ شود.
- شمار اجزای تشکیل دهنده سیستمها تا حد امکان افزایش یابد
- اجزای سیستم ها و متغیرهای مستقل در حلقه های بیشمار بازخورد با یکدیگر تعامل یابند.
- حالت های متعدد خود سازماندهی برای سیستم ها به رسمیت شناخته شود.
- پیش بینی در این سیستم ها باید فرایندی کلیت گرا و پیوسته باشد و بازخورد، وابستگی حساس و تحولات غیر خطی را حتما در نظر داشته باشد.