تاریخ انتشار: سه شنبه 1393/07/08 - 10:03
کد خبر: 143562

روش‌های برای کــم‌کردن هزینه‌های عـروسـی؛

عروسی بی‌دردسر و فیلمبرداری به سبک آقای کارگردان

عروسی بی‌دردسر و فیلمبرداری به سبک آقای کارگردان

فیلم عروسی یکی از یادگاری‌های خوب و ماندگاری است که آدم می‌تواند با دیدن آن هر خاطره‌ای را زنده کند. ما هم برای مراسم عروسی قصدمان این بود که فیلمبرداری کنیم، برای همین باجناقم که کارگردانی تئاتر خوانده بود با اجاره یک دوربین فیلمبرداری مراسم ما را تصویربرداری کرد.

خبرنامه دانشجویان ایران: کـــم‌کردن هزینــه‌های عـــروسی یـــکی از آن شعارهایی است که ممکن است همه قبل از برگزاری مراسم عروسی‌شان داشته باشند؛ شعارهایی که معمولا در قالب جملاتی مثل «این همه پول بدیم واسه یه شب؟»، «پولی که می‌خوایم خرج عروسی کنیم می‌ذاریم واسه خرید خونه» و... .

به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ اما به‌نظر شما چقدر این امکان وجود دارد که در زرق و برق عروسی یاد آن شعارها باشید؟ در این گزارش ما با عروس و دامادهایی صحبت کرده‌ایم که در بهبوحه جشن عروسی هم یادشان نرفت پولی که برایش زحمت کشیده‌اند را درست و بجا خرج کنند و گول ظاهر زیبای بعضی از کسانی که سر عروس و دامادها را کلاه می‌گذارند، نخوردند. در این گزارش با کسانی گفت‌وگو کرده‌ایم که به «زندگی مشترک» معنای واقعی‌تری داده‌اند و هیچ‌کدام برای عروسی دیگری را به زحمت نینداخته‌اند.

1- کلاً عروسی را حذف کردیم

زهرا ‌ یکی از جالب‌ترین سوژه‌هایی است که برای این مصاحبه به من معرفی می‌شود. آنقدر بی‌خیال و راحت درباره عروسی نگرفتن صحبت می‌کند که یادم می‌رود چقدر زن و شوهرهای‌عاشق بوده‌اند که ‌برای برگزاری مراسم عروسی مجبور شدند با هم بحث کنند و نخستین دعوای زن و شوهری‌شان با جشن ازدواج‌شان مصادف شود. او با همسرش تصمیم می‌گیرند به جای عروسی گرفتن فکری به حال خانه‌دار شدنشان بکنند.

چرا عروسی نگرفتید؟

نه برای من فرقی داشت و نه برای همسرم. جالب است که برای خانواده هایمان هم آنقدر مهم نبود. مادر من خودش هم عروسی نگرفته بود. یادم هست آن موقع مادرم به من می‌گفت: «فکر کن جنگ است و نمی‌توانی عروسی بگیری، هزینه عروسی رو بذار واسه خرید خونه». من و همسرم عقد کردیم و رفتیم سر خانه و زندگی خودمان.

به‌همین سادگی؟

نه. اینقدر هم ساده نبود. خانواده من پولی را که برای جهیزیه‌ام کنار گذاشته بودند به ما دادند، خانواده همسرم هم همینطور. هدیه‌هایی را هم که در مراسم عقد به ما داده بودند فروختیم و برای گرفتن وام اقدام کردیم. یکی از جذابیت‌های دیگری که در بالا و پایین‌شدن زندگی داشتیم گرفتن وام بود. یکی از آشنایانی که مادرم در بازار می‌شناخت قرار شد برای ما وام بگیرد. در آنجا وام قرض‌الحسنه فقط 5میلیون تومان می‌دادند اما وقتی فهمید که ما قید عروسی را زده‌ایم و می‌خواهیم به جایش خانه بخریم با اصرار و تلاش خیلی زیاد برای ما یک وام 20میلیون تومانی گرفت. همه این پول‌ها روی هم جمع شد و ما خانه‌مان را خریدیم.

زندگی در خانه خالی چطور بود؟

با مزه بود... (خنده). خانه‌مان راحت‌تر تمیز می‌شد چون تقریبا هیچ وسیله‌ای توی خانه‌مان نبود. مدتی گذشت تا مادرم مقداری از جهیزیه‌ای را که از بچگی برایم خریده بود از یزد آورد. دوستان‌مان هم که می‌خواستند برای دیدن‌مان بیایند هر کدام می‌پرسیدند که چه چیزی نیاز داریم. خلاصه وسایل خانه ما هم کمابیش جور شد تا اینکه بعد از یک سال زندگی مشترک بالاخره توانستیم هر چیزی که دوست داریم بخریم و زندگی خوبی داشته باشیم. البته مادر من و اقوام همسرم هر زمان که مراسمی می‌شد مثلا تولدی بود، سالگرد ازدواجی بود و... به ما پول می‌دادند یا وسیله‌ای می‌خریدند و به این شکل وسایل‌مان کامل می‌شد.
از ته دلت خوشحال هستی که این کارها را کردی؟ این تصور غلط که بعضی‌ها دارند برایت وجود نداشت که «شوهرم پررو می‌شه اگه واسم خرج نکنه؟»

نه. واقعا اینطور نبود. در خانواده‌ای که من بزرگ شده‌ام چون این چیزها برای مادرم مهم نبود، من هم یاد گرفته‌ام که به این چیزها فکر نکنم. خدا را شکر الان در خانه خودمان هستیم و به‌نظر من خیلی خوب شد که آن زمان برای جشن عروسی‌گرفتن ریسک نکردیم.

2- عروسی و غذا داخل خانه

راضیه خانواده متمولی دارد و نیاز نداشته که بخواهد از سر و ته عروسی‌اش بزند و آن‌ را خیلی کوچک و کم‌هزینه برپا کند اما از آنجا که عروس خانم آینده‌نگر ما به این فکر کرد که نباید پول‌های خودش و همسرش را الکی خرج ‌تشریفات و سالن‌های آنچنانی کند تصمیمات جالبی گرفت. یکی از نخستین کارهایی که راضیه انجام داد این بود که قید تالار و ماشین عروس را زد. او می‌دانست که سالن خانه پدری‌اش می‌تواند 80-70مهمان را به‌راحتی در خودش جای دهد برای همین با توافقی که با همسرش انجام داد، لیست مهمان‌هایشان را بالا و پایین کردند ومهمترین‌ها را انتخاب کردند تا از سالن پذیرایی خانه‌شان به‌عنوان یک تالار کوچک استفاده کنند. برای اینکه مهمان‌ها راحت باشند، آنها تمام صندلی‌های میز ناهارخوری و صندلی‌های راحتی را به داخل سالن آوردند و از گرفتن صندلی‌هایی که باید بابت کرایه و حمل‌ونقلش پول پرداخت کنند، خودداری کردند. یکی از دغدغه‌های مهم شب عروسی، میز شام است. از آنجا که راضیه‌مادر کدبانویی دارد، میز شام به جای پر شدن از غذاهایی که برای هر پرس آن در کمترین حالت باید 20هزارتومان پرداخت کنید پر شد از خورش فسنجان خوشرنگ مادرپز و انواع و اقسام سالاد و دسر. البته این را هم بگوییم که برنج سفید، باقالی پلو و چند دیس کباب‌هم از بیرون تهیه شد تا مادر بتواند برای مراسم عروسی‌ دخترش آماده شود.

رسمی که بعد از ما پا گرفت

عروس و دامادهایی که ‌ با آنها آشنا شدید، عروس و دامادهایی هستند که هزینه‌های عروسی‌شان را کم کردند و با یک حساب سرانگشتی طوری عمل کردند که بهترین زندگی ممکن برایشان رقم بخورد. اما محمدصادق‌ و همسرش علاوه بر اینکه این هزینه‌ها را کم کردند، یک رسم جالب را بین دوستان‌شان باب کردند که هنوز هم بعد از 6-5‌سال که از زندگی مشترک‌شان می‌گذرد، همه به شیوه آنها عمل می‌کنند. محمدصادق ماجرای کم‌کردن هزینه‌های ازدواج‌شان را فهرست‌وار اینطور برایم شرح می‌دهد:

اول‌ماشین عروسی

چند سال قبل، زمانی که ما ازدواج کردیم مد شده بود که همه ماشین‌های شاسی بلند برای شب عروسی کرایه می‌کردند. خب، آن زمان پول زیادی برای یک شب می‌گرفتند. باجناقم یک بنز قدیمی سفید رنگ داشت که اتفاقا خیلی هم خوشگل بود. من و همسرم 2‌روز قبل از عروسی ماشین باجناقم را گل زدیم و وقتی خیالمان بابت ماشین عروس راحت شد، رفتیم و به بقیه کارهای‌مان رسیدیم.

دوم ‌ خودمان آستین بالا زدیم

برای غذای شب عروسی 2 تا راه داشتیم؛ یکی اینکه غذا را از بیرون سفارش بدهیم یا اینکه خودمان آستین بالا بزنیم. بعد از کمی فکر کردن، راه دوم را انتخاب کردیم. اقوام نزدیک مشغول پختن غذا شدند، جالب بود که حتی پسرعموهایم‌ هم برای غذا پختن وارد گود شدند.

سوم‌ عروسی در خانه عمو

عموی من خانه بزرگ و خوبی دارد که به راحتی می‌شود در آن مراسم گرفت. من هم به‌جای اینکه وقتم را برای پیدا کردن تالار صرف کنم، به پیشنهاد عمویم عروسی را آنجا برگزار کردم. به‌نظر من حتی اگر در تالار هم عروسی می‌گرفتیم اینقدر خوش نمی‌گذشت.

چهارم فیلمبرداری به سبک آقای کارگردان

فیلم عروسی یکی از یادگاری‌های خوب و ماندگاری است که آدم می‌تواند با دیدن آن هر خاطره‌ای را زنده کند. ما هم برای مراسم عروسی قصدمان این بود که فیلمبرداری کنیم، برای همین باجناقم که کارگردانی تئاتر خوانده بود با اجاره یک دوربین فیلمبرداری مراسم ما را تصویربرداری کرد.

پنجم‌ یک رسم ماندگار

معمولا شب عروسی خانه عروس و داماد را تزیین می‌کنند و گروهی هستند که با گرفتن مبلغی این کار را انجام می‌دهند. دوستان ما دور هم جمع شدند و این کار را بدون گرفتن هیچ هزینه‌ای برای ما انجام دادند. بعد از مراسم ما، این کار به شکل یک رسم بین دوستان‌مان باب شد و الان هر وقت هر کدام از دوستان‌مان بخواهند عروسی بگیرند، ما دور هم جمع می‌شویم و خانه‌شان را تزیین می‌کنیم.

3- ماشین عروس گل نزدیم

مریم یک و نیم‌سال پیش مراسم عروسی‌اش را برگزار کرد. او و همسرش جزو کسانی بودند که هیچ تصمیمی برای مراسم عروسی نداشتند اما به‌دلیل اینکه خانواده‌هایشان دلشان می‌خواست جشن بگیرند، خیلی هول هولکی مراسم‌شان را برگزار کردند. البته این بی‌برنامگی که مریم از آن حرف می‌زند هم باعث نشد که پول‌های بی‌زبان خودشان را به قول معروف حیف‌ومیل کنند. جالب است که مریم می‌گوید اگر همین الان می‌خواست دوباره جشن عروسی بگیرد، خیلی از هزینه‌هایی که آن زمان برای عروسی‌اش انجام ‌داد را هم حذف می‌کرد. یکی از وسایل مورد نیاز هر عروس خانم‌ برای شب عروسی، لباس عروس است. اصلا یک عروسی است و یک لباس عروس. مریم برای اینکه خرج الکی برای خودش و همسرش نتراشد یک تصمیم جالب گرفت؛ «من خودم علاقه‌ای به عروسی گرفتن نداشتم اما به‌هرحال زمانی‌که شرایط به سمت این رفت که حتما عروسی بگیریم، من به فکر لباس عروس افتادم. آن زمان لباس عروس نزدیک به یک میلیون تومان خرج برمی‌داشت. من بعد از پرس‌وجو از دوست و آشنا به همراه دخترخاله‌ام به مزون یکی از دوستانش رفتیم تا لباس عروس سفارش بدهیم. یک پارچه نسبتا خوب برای لباسم انتخاب کردم. پارچه‌ای که انتخاب کردم با تمام وسایلی که داشت شد 150هزار تومان. یکی از چیزهایی که من از لباس عروسی‌ام حذف کردم، سنگ بود. به‌نظر من سنگ قشنگی خاصی نداشت و علاوه بر آن چیزی حدود 600هزار تومان به قیمت لباس من اضافه می‌کرد، به همین دلیل من کلا لباسم را با 150هزار تومان جمع کردم.»

یکی دیگر از کارهای جذابی که مریم برای عروسی‌اش انجام داد کم کردن هزینه سرسام آور آرایشگاه بود. در این دوره و زمانه که خرج آرایشگاه عروس با موی اضافه، ناخن، مژه و بقیه مخلفات و البته با کلی تخفیف می‌شود 2‌میلیون تومان ناقابل! مریم کار جالبی انجام داد؛ «برای عروسی‌ باید می‌رفتم آرایشگاه. مبلغی که برای آرایش عروس درنظر گرفته بودم حدود 800تومان بود، من رفتم آرایشگاه، اتفاقا آرایش خوب و مناسبی هم داشتم اما به‌عنوان عروس خودم را معرفی نکردم. برای همین فقط پول یک آرایش عادی دادم.» مریم آخرین هزینه‌ای که از مراسم عروسی‌اش کم کرد، هزینه عکاسی بود. او برای این کار هیچ پولی پرداخت نکرد؛ «من دوستان عکاس زیادی دارم، برای روز عروسی‌مان هم به خانه یکی از آنها رفتیم و عکاسی کردیم. باور کنید آن روز آنقدر ما خندیدیم و خوش گذراندیم که فکر نمی‌کنم در یک آتلیه میلیونی اینقدر به ما خوش می‌گذشت و شاد بودیم. من می‌توانم بدون اغراق بگویم که من و همسرم جزو معدود عروس و دامادهایی بودیم که شب عروسی‌مان واقعا خوشحال بودیم و هیچ دعوایی با هم نکردیم چون معمولا شب عروسی بحث پیش می‌آید.»

4- پول کمتری دور ریختیم

سمیه یکی دیگر از آن عروس خانم‌های خنده‌رو و مهربانی است که در مراسم ازدواجش تا جایی که توانسته هزینه‌ها را کم کرده اما با این حال می‌گوید: «الان که با خودم فکر می‌کنم، می‌گویم کاش آن هزینه‌ها را نکرده بودم، اما خب از اتفاقی که افتاده راضی‌ هستم (خنده)».

چند سال است ازدواج کرده‌ای؟

آذر 90. وحید به خواستگاری‌ام آمد و به پدرم گفت: «فعلا چیزی ندارم»، پدرم هم جواب داد: «مسائل مهم‌تری از پول و ثروت وجود داد». بعد که با هم به توافق رسیدند، پدرم شروع کرد به پیشنهاد دادن برای کم‌کردن هزینه‌های عروسی. باور کنید به شوهر من می‌گفت: «یه سرویس‌هایی اومده، بدله اما اصلا معلوم نمی‌شه، واسه عروسیتون از اونا بگیرین». خیلی برای خودم جالب بود. برای همین شروع کردیم به کم‌کردن هزینه‌هایی که به‌نظر من حرام کردن پول بود.

مثلا چه کردی؟

من همیشه دلم می‌خواست ماشین عروسم یک ماشین شاسی بلند مشکی باشد اما زمان عروسی‌ام فهمیدم که این چیزها مهم نیست برای همین ماشین خواهرم را گرفتم و برای گل‌زدن بردم گلفروشی. زمانی که به گلفروشی رسیدیم متوجه شدم که تمام قیمت‌ها زیاد است، در آن بین فقط یک تزیین ساده با روبان بود که ما همان را انتخاب کردیم. من آن موقع با خودم گفتم که قرار است بعد از چند ساعت این گل‌ها را دور بریزم، چه بهتر که 60هزار تومان دور بریزم تا 400هزار تومان و حتی بیشتر. یک کار دیگر هم که انجام دادم درباره لباس عروس بود. برای دوخت لباس باید خیلی هزینه می‌کردم اما با هزینه بسیار کمتر لباس عروسم را تهیه کردم و هیچ تفاوتی با نمونه میلیونی‌اش نداشت. تازه همان لباس هم سال‌هاست در خانه خودم خاک می‌خورد و کسی اصلا یادش نمی‌آید من چقدر برایش هزینه کردم و اصلا چه شکلی بود.

رسمی که بعد از ما پا گرفت

عروس و دامادهایی که ‌ با آنها آشنا شدید، عروس و دامادهایی هستند که هزینه‌های عروسی‌شان را کم کردند و با یک حساب سرانگشتی طوری عمل کردند که بهترین زندگی ممکن برایشان رقم بخورد. اما محمدصادق‌ و همسرش علاوه بر اینکه این هزینه‌ها را کم کردند، یک رسم جالب را بین دوستان‌شان باب کردند که هنوز هم بعد از 6-5‌سال که از زندگی مشترک‌شان می‌گذرد، همه به شیوه آنها عمل می‌کنند. محمدصادق ماجرای کم‌کردن هزینه‌های ازدواج‌شان را فهرست‌وار اینطور برایم شرح می‌دهد:

منبع: همشهری دو

مرتبط ها
نظرات
حداکثر تعداد کاراکتر نظر 200 ميياشد
نظراتی که حاوی توهین یا افترا به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران باشد و یا با قوانین جمهوری اسلامی ایران و آموزه‌های دینی مغایرت داشته باشد منتشر نخواهد شد - لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید
تورهای مسافرتی آفری
تیک تاک کسب و کارش را در آمریکا تعطیل می‌کند
عضو کارگزاران: ثابت شد اسرائیل پوشالی‌ترین رژیم منطقه است
نگاهی به طرح کنترل اجاره بهای املاک مسکونی
سرکوب اعتراضات در حمایت از فلسطین در آمریکا
تپانچه بادی ایران نایب قهرمان شد
نگارش پایان نامه: راهنمای گام به گام
با این پنج نکته، بهترین غرفه نمایشگاه امسال مال شماست
انواع موتور گیرلس
افزایش تعداد داوطلبان پنجاه و یکمین دوره آزمون دستیاری پزشکی
تمرین پدر و دختری دروازه بان استقلال +عکس
کارگری که در روز کارگر به آرزویش رسید +فیلم
اعتراض دانشجویان آمریکایی به جنایات در غزه +عکس
چرا دندانپزشکی در بارداری خطرناک است؟
تحصن در ۴۰ دانشگاه آمریکا و کانادا برای غزه
مصدومیت شدید سعید آقاخانی در نون خ ۵ +عکس
افتتاح یک بزرگراه جدید در تهران تا پایان امسال
معلم فداکاری که کلاس درس را به منزل دانش آموز بیمار برد +عکس
لحظه بازداشت خشونت‌آمیز استاد اقتصاد دانشگاه اموری در آمریکا +فیلم
دیپلمات آمریکایی در اعتراض به سیاست بایدن در غزه استعفا کرد
ایران شبکه‌ای باورنکردنی برای دور زدن تحریم‌ها ایجاد کرده است
آخرین وضعیت رفع فیلتر گوگل پلی
نظرسنجی
بنظر شما باتوجه به حوادث اخیر فلسطین چقدر احتمال فروپاشی رژیم صهیونیستی وجود دارد؟




مشاهده نتایج
go to top