به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ این مطالب را در زیر می خوانید:
+ امیرحسین ثابتی در مطلبی که درباره پروژه رسانه ای متهم کردن نیروهای انقلابی به اسید پاشی نوشته است:
پروژه رسانه ای روزهای اخیر درباره متهم کردن نیروهای انقلابی و مومن جامعه به اسیدپاشی به زنان بدحجاب در اصفهان، فقط برای کسانی قابل باور است که سابقه موافقان بی حجابی زنان در حال حاضر را ندانند! امثال اکبر گنجی که دهه 60 با «پونز» و «تیغ کاتر» به جان بی حجابها در خیابان می افتادند تا آنها را از این طریق به حجاب دعوت کنند! و نتیجه افراط های دیروزشان، تفریط های امروزشان در نفی کامل حجاب و بسیاری دیگر از ضروریات بدیهی و اولیه اسلام است.
ضمن اینکه اثبات «امنیت اجتماعی» نداشتن یک فرد بدحجاب در مقایسه با کسی که باحجاب کامل در خیابان حاضر است، نیازی به این همه پروپاگاندای رسانه ای و ... ندارد، کافی است مدافعان بی حجابی که امروز تمام تلاش شان در فضای مجازی نسبت دادن اسیدپاشی های اخیر به نیروهای انقلابی شده، مروری به آمارهای دستگاه ها و نهادهای مختلف در سالهای گذشته داشته باشند تا ببییند چند درصد از قتل ها، نزاع ها، تجاوزها و خشونت های خیابانی و ... مربوط به افراد باحجاب و چند درصد آن مربوط به افراد بی حجاب یا بدحجاب بوده است. آیا کسی تردید دارد فردی که بدحجاب یا بدون حجاب در خیابان ظاهر می شود بیشتر در معرض تعرض اراذل و اوباش و انواع و اقسام تهدیدهای اجتماعی قرار می گیرد؟
این از ضعف امثال ماست که 35 سال هر گاه خواسته ایم از حجاب و بدحجابی صحبت کنیم همه تلاشمان این بوده تا «فقط» با ادبیات بهشت و جهنم موضوع را برای مخاطب جا بیندازیم و کمتر با زبان اجتماعی در این باره حرف زده ایم تا حتی کسی که ذاتا کوچکترین اعتقادی هم به اسلام یا حجاب ندارد، اصل حرف را از یک منظر همه فهم و اجتماعی درک کند و بفهمد اگر کسی بدون حجاب به خیابان می آید، قبل از هر کس خودش را در معرض بسیاری از آسیب های اجتماعی قرار داده است.
+ محله ما در یادداشت کوتاهی بساط عصمتخانم را شرح داده است. بساطی که پسرش قسطی از بازار مولوی میخرد. چرا فرزندان شیخاویسی مخارج خانه را نمیدهند، سؤالی است که شاید به ذهن برسد.
بچههایم بزرگ شوند نمیگذارند دست به سیاه و سفید بزنم!
بساط عصمتخانم، جوراب، لباسهای راحتی، لیف، ساق و چندجفت کفش و دمپایی ساده است. بساطی که پسرش قسطی از بازار مولوی میخرد. چرا فرزندان شیخاویسی مخارج خانه را نمیدهند، سؤالی است که شاید به ذهن برسد. بانوی هممحلهای در اینباره میگوید: «پسرم گاهی بساط را از خانهمان در خیابان شاندیز به اینجا میآورد و گاهی هم دنبالم میآید و با هم برمیگردیم. چندبار به او پیشنهاد دادهام، بیاید کنار دستم با هم کار کنیم اما او مهندسی کامپیوتر خوانده و سخت است برایش که جوراب بفروشد. 2 پسر دیگرم هم که از وقتی کوچک بودهاند و چشم باز کردهاند، دیدهاند شغل مادرشان این است. من هم همیشه برای اینکه ناراحت نشوند گفتهام فرق ما با مغازهدار این است که او اجناسش را بین چند ردیف آجر و سیمان میفروشد و ما گوشه خیابان. من همیشه به بچههایم گفتهام کار عار نیست. مطمئن هستم آنها شرم جوانی دارند. بهمرور خودشان روی پایشان میایستند و نمیگذارند من دست به سیاه و سفید بزنم.» این روزها بعضی فکر میکنیم پیدا کردن صاحبخانه دل رحم شانس میخواهد و بس. عصمت خانم خودش را خوششانس میداند و میگوید: «من یک خانه قدیمی را اجاره کردهام. صاحبخانه ما خانواده شهید است. اجاره خانهها که بالا رفت، دیدم توان پرداخت ندارم. با او صحبت کردم. از اجاره خانه کم و مراعات حال ما را کرد»
+ زعیم زاده در واکنش به حکم اعدام شیخ نمر پست جالب گذاشته است:
+ سعید محبی عکسی را انتشار داده است که نشان می دهد هرکدام از وزرای روحانی مدرک مدام دانشگاه خارجی را گرفته اند:
+ Hamidreza Salehi در مطلبی با عنوان لزوم مرزبندی نوشته است: من از پرسیدن سوال "نظرتون در مورد فتنه 88 چیه ؟" در گزینش ها استقبال میکنم و حتی اگر کسی دروغ گفت ایرادی نداره استخدامش کنن. فقط طرف اذعان کنه به فتنه بعداً دست از پا خطا کرد با همون اذعان خودش میشه بردش پای میز محاکمه :)
اینکه در گزینش ادارات و ارگان های حکومتی و دولتی سوال های عقیدتی پرسیده میشه قابل نقده. جنبه های مثبت و منفی داره و به نظر جنبه های منفیش بیشتره برخی اوقات. سوالات مختلفی که چه بسا نه در نوع مسئولیت فرد موثره و نه دانستن اونها در میزان تعهد فرد به کار مورد نظر. چه بسا فرد جواب اون سوالات رو بدونه ولی بسیار انسان پست و غیرمتعهدی باشه ...
اما اینکه بپرسن نظرتون در مورد فتنه 88 چیه به هیچ وجه عقیدتی نیست. مثل اینه بپرسن نظر شما در مورد تجاوز به حقوق دیگران چیه. یا نظر شما در مورد قانون شکنی چیه. یا نظر شما در مورد قتل چیه؟ (که البته فتنه از قتل بدتره). فلذا اونهایی که ناراحتن تو گزینش ازشون چنین سوالی میشه و مجبور هستن دروغ بگن باید این رو هم قبول کنن که عموم شمایی که اصل عقیده داشتن به چیزی رو زیر سوال میبرین خودتون فتنه 88 رو برای خودتون عقیدتی کردین ...
یا بهش اعتقاد داری و براش مبارزه میکنی پس شرف داشته باش برای یک شغل بیخود دروغ نگو و یا اینکه تو هم میدونی دروغ تقلب یک توهم و توطئه جهت پایمال نمودن حقوق اکثریت مردم بشتر نبود و بهش اذعان و اعتراف کن. قرار نیست هم طرفدار پایمال کردن حقوق مردم باشی و هم از مالیات همین مردم به تو حقوق ماهیانه داده بشه
فلذا من از پرسیدن سوال "نظرتون در مورد فتنه 88 چیه؟" در گزینش ها استقبال میکنم و حتی اگر کسی دروغ گفت ایرادی نداره استخدامش کنن. فقط طرف اذعان کنه به فتنه بعداً دست از پا خطا کرد با همون اذعان خودش میشه بردش پای میز محاکمه:(
=======
پ.ن : برای آنهایی که با هر نوع عقیده ای میجنگند ولی خودشون به طور نابخردانه ای از فتنه 88 به طور عقیدتی و نه استدلالی حمایت میکنند
+سیدمحمدحسین حسینی به مناسبت حکم اخیر رهبر انقلاب به شورای عالی انقلاب فرهنگی نوشته است:
بند مظلوم حکم آغاز دورهی جدید شورای عالی انقلاب فرهنگی
7- تشکیل منظم و به موقع جلسات شورای عالی و حضور فعال و با مطالعه و سازنده اعضاء بویژه رؤسای محترم قوا در جلسات و مباحث شورا و صرف وقت و همت کافی توسط همه اعضاء بویژه اعضاء حقیقی مورد تأکید می باشد.
+داریوش سجادی با اشاره به جوسازی رسانه ای مهدی هاشمی درباره علنی برگزار شدن دادگاهش در مقایسه ی او با غلامحسین کرباسچی به نکته جالبی اشاره کرده است:
مهدی هاشمی در جدیدترین پست خود در فیس بوک ضمن اشاره به نامه اخیر چند تن از نمایندگان مجلس مبنی بر درخواست علنی شدن دادگاه رسیدگی به اتهامات وی با ابراز علاقه و استقبال از علنی شدن دادگاهش نوشته:
« ... چه خوب بود این عزیزان دلواپس درباره ی دادگاه های اقتصادی هم کیشان، همکاران و همفکران خود نیز که عددها و رقم هایشان تن انسان را می لرزاند چنین حساس بودند و می خواستند آنها را علنی کنند«
مهدی هاشمی با چنین ادبیاتی نشان می دهد که می کوشد تا بلکه بتواند از دادگاه خود سکوئی برای نشستنش بر کرسی قهرمان بسازد!
ظاهرا «مهدی» در چنین رویکردی نیم نگاهی هم به دادگاه جنجالی و علنی «غلامحسین کرباسچی» در دهه 70 دارد که در فضای دو قطبی آن زمان به هر حال توانست کرباسچی را برای طیفی از جامعه در قامت قهرمان تداعی کند.
از بخت و اقبال بد آقا مهدی، پیشینه و حاشیه ها و سوابق و خاطرات جامعه از این دردانه رئیس مجمع تشخیص مصلحت تا آن اندازه مکدر و ناخرسند است که برخلاف انتظار و توقعش هیچ شخص و گروه و حزب سیاسی در خلال ماجراهای پر فراز و نشیب پرونده اتهامی اش تاکنون کمترین اقبالی به حمایت ذهنی یا روانی یا سیاسی از آقا مهدی را از خود نشان نداده.
این بی اقبالی تا حدی است که حتی افراد و گروه هائی که این روزها در زیر علم دلدادگی برای پدر آقا مهدی شیدائی و جان نثاری و مدیحه سرائی می کنند نیز نشان داده اند در ابراز حمایت از این آقازاده فربه شده در جوار و سایه پدر از کمترین انگیزه ای هم برخوردار نیستند!
ظاهرا آقا مهدی موظف است «خودکرده» این راه طی شده را به تنهائی طی کند و بدون چشم داشت از جامعه در پوشاندن خلعت قهرمانی به قامت ناراستش، تنهاترین آقازاده ای باشد که در جیک جیک مستانه اش، بی تفطن به سرمای زمستان خوش خرامید!
+ محمدطاهر رحیمی در مطلب کوتاهی با عنوان یک جوان چه زمانی میتواند اثرگذار باشد؟ به نقل از رهبر انقلاب آورده است:
رهبر انقلاب:
یک جوان گاهى اوقات مىتواند مجموعهی پیرامونى خودش را ،کلاس را، استاد را و حتى دانشگاه را، زیر تأثیر شخصیت معنوى خودش قرار دهد. البته این کار با سیاسیکارى به دست نمىآید؛ با معنویت بهدست مىآید، با صفا به دست مىآید، با استحکام رابطه با خدا به دست مىآید.
+mahdi y با ذکر نکته ای اخلاقی نوشته است:
دعوایی شده بود
آقا امیرالمومنین(علیه السلام) رسید
فرمودند:آقای قصاب بذار بره!
قصاب گفت به تو ربطی نداره ودستشو برد بالا محکم گذاشت تو صورت حضرت علی(علیه السلام)
آقا سرشو انداخت پایین و رفت... (در زمان خلافت ایشون)
مردم ریختند و گفتند فهمیدی کیو زدی؟!
قصاب گفت نه فضولی میکرد زدمش
گفتند زدی تو گوش حضرت علی(علیه السلام)خلیفه مسلمین!
قصاب ساتور رو برداشت ودستشو قطع کرد...
گفت دستی که بخوره توی صورت حضرت علی (علیه السلام) مال من نیست...
یه چیزی بگم؟؟؟
امام زمان(عج)فرمودند:
باهرگناهی که میکنی یه سیلی تو صورت من میزنی!!!
بیایید دل آقامون رو با ترک گناه خوشحال کنیم...
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم واحشرنا معهم
یاعلی
+ali xpc کاریکاتوری را در شبکه اجتماعی منتشر کرده و در پی نوشت آن آورده است: متاسفانه برای یه سری بعد از هیات ، قهوه خونه ها میشه خانه دوم.