تاریخ انتشار: چهارشنبه 1393/08/07 - 14:32
کد خبر: 146265

آبان تسخیر/4

از طرح تا اشغال سفارت؛ اولین تصویری که به دنیا مخابره شد

از طرح تا اشغال سفارت؛ اولین تصویری که به دنیا مخابره شد

محمد(همسرش) قرار بود در خیابان طالقانی که از خیابان های اصلی تهران است و قبل از انقلاب خیابان تخت جمشید نام داشت، با چند نفر از همکلاسی هایش ملاقات کند. یک ساعت بعد با یکدیگر ملاقات کردند و به سرعت چهار ساختمان بلند مشرف به چهار طرف مجتمع سفارت انتخاب شد.

خبرنامه دانشجویان ایران: محمد(همسرش) قرار بود در خیابان طالقانی که از خیابان های اصلی تهران است و قبل از انقلاب خیابان تخت جمشید نام داشت، با چند نفر از همکلاسی هایش ملاقات کند. یک ساعت بعد با یکدیگر ملاقات کردند و به سرعت چهار ساختمان بلند مشرف به چهار طرف مجتمع سفارت انتخاب شد.

به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ سید محمد هاشمی درباره طرح تسخیر سفارت آمریکا می گوید: سفارت آمریکا سه بار مورد حمله قرار گرفت، یک بار قبل از انقلاب و یک بار بعد از انقلاب(توسط چریک فدایی خلق) و بار آخردر روز ۱۳ آبان که یکشنبه بود. چهارشنبه، پنج شنبه هفته قبل از آن شروع به بحث و سازمان دهی ایده کردیم و قرار شد عده ای روز جمعه دائما دور سفارت باشند و اطلاعات جمع کنند.

نماز جمعه دانشگاه تهران بود، مردم از دانشگاه تهران به سمت خیابان انقلاب – مفتح (روزلت سابق) جلوی سفارت آمدند و تظاهرات کردند. من به دوستان گفتم چرا تا یکشنبه که روز دانش آموز است صبر کنیم؟ همین فردا اقدام کنیم. این مردمی که من دیدم، اگر امشب از دیوار سفارت بالا نروند حتما فردا این کار را انجام خواهند داد. التهاب عجیبی بود، مردم در راهپیمایی دو روز قبل از ۱۳ آبان به خاطر اینکه آمریکا شاه را راه داده بود خشمگین بودند و می توان گفت که طرح تسخیر فقط فکر ما نبود! طرح تسخیر لانه ، جمعی بود، اینکه از زبان چه کسی بیرون می‌آید اختلاف در اصل ایجاد نمی‌کند.

محمد هاشم پوریزدان پرست معتقد است طرّاح اوّلیّة جریان، به عبارت دیگر پیشنهاد دهنده، ابراهیم اصغرزاده دانشجوی دانشگاه شریف بود که از سال ۵۴ با او رفیق بوده است.

سید محمد هاشمی در مورد اینکه طراح اصلی تسخیر سفارت چه کسی بوده اینطور توضیح می دهد: جاهایی آقای اصغر زاده و دیگران گفته اند که طرح مال من بوده است. اگر مدال می دادند می‌گفتیم برای مدال است اما جز چوب و چماق و فحش چیزی ندارد. من این حرف را قبول ندارم و معتقد به پدیده های هم زمانی هستم، بعضی مواقع شرایطی اتفاق می‌افتد که یک روش، یک موضوع یا یک شکل به فکر عده ای خطور می‌ کند. اگر بخواهیم بگوییم طرح تسخیر لانه ایده چه کسی بوده باید به قبل از انقلاب بر می‌گردیم، اما این نیست. در مورد طرح اولیه باید گفت که در جلسه ی عنوان شد که آقایان میردامادی، عبدی و بنده از اولین کسانی بودیم که طرح را عنوان کردیم.

معصومه ابتکار در «تسخیر» می نویسد: قرار بود جلسه در کلاسی در ساختمان نوساز دانشگاه برگزار شود. در آنجا کلاس های بسیار کمی برگزار می شد و بوی رنگ تازه هوا را پر کرده بود. وقتی محمد(همسرابتکار: سید محمد هاشمی) رسید، دوازده دانشجودر گروه های کوچک جمع شده بودند و با آرامی با یکدیگرصحبت می کردند. همه آنها را می شناخت. به سمت آنها رفتفهمان طور که به حرف هاشان گوش می داد متوجه شد که قبل از جلسه ی آن روز بحث های محرمانه ای داشته اند. از صحبت های آنها فهمید که گروه هشت نفره ای از دانشجویان، دو نفر از هر یک از دانشگاه های بزرگ، درباره اوضاع صحبت کرده و به این نتیجه رسیده اند که باید کاری کرد. این همان گروهی بود که خواستار برگذاری جلسه ی امروز شده بود. اقدام در دستور کار قرار داشت، ولی چه اقدامی؟ مشتی دانشجو در برابر امریکا که از شاه مخلوع حمایت می کرد چه می توانستند بکنند؟

سید محمد هاشمی درباره آن جلسه می گوید: در آن جلسه شش نفر بودیم یعنی از هر دانشگاه دو نفر. آقایان زحمتکش، اصغر زاده، بی طرف، میردامادی و بنده بودیم که نفر ششم را به یاد ندارم- گویا نفر ششم رضا سیف اللهی یا رحیم باطنی بوده است-  این جلسه ۴ ساعت با جلسه بعدی فاصله داشت.( در جلسات بعد از تسخیر و همراهی دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی چارت کمی تغییر کرد)

شیخ الاسلام شورای مرکزی را اینطور معرفی می کند: شورای مرکزی دانشجویان که آقایان بی طرف، اصغرزاده و محسن میردامادی و آقای سیف اللهی که بعدها اضافه شد وقتی در جلسه با موسوی خوئینی‌ها تصمیمی می گرفتند دیگر اجرا می شد کسانی نیز که در مقابل آن می ایستادند و مقاومت می کردند به تدریج حذف می شدند.

آنطور که معصومه ابتکار نیز در تسخیر می نویسد: کمیته پنج نفره متشکل از نماینده گان دانشگاه های مختلف تصمیمات لازم را اتخاذ می کرد. این کمیته که بعدها شورای مرکزی نام گرفت ازیک و در موردی دو تن از رهبران دانشجویان هر یک از دانشگاه ها تشکیل شده و این شورا از قدرت اجرایی و تصمیم گیری کامل برخوردار بود. ابراهیم و رضا نمایندگان دانشگاه شریف بودند. محسن نماینده پلی تکنیک،رضا نماینده دانشگاه بهشتی و حبیب نماینده دانشگاه تهران بود. حجت الاسلام موسوی خوئینی ها بعدها به درخواست شورا عنوان ششمین عضوآن انتخاب شد.

جلسه اولیه در دانشگاه پلی تکنیک در اتاق رسم فنی دانشگده علوم پایه بود . آقای میردامادی با ما تماس گرفت که در این جلسه شرکت کنیم، البته تمام این صحبت ها در فاصله ۳-۲ ساعت است. صبح ایشان به من گفت می‌خواهیم راجع به موضوع درفلان جا ساعت ۱۲ صحبت کنیم.

در پایان، اکثریت موافقت کردند اشغال سفارت بهترین راه حل است و با اینکه در مورد موفقیت کار تردید داشتندتصمیم به اقدام گرفتند. سرانجام پس از بحثی داغ و طولانی درباره تاکتیک ها، برنامه ای تنظیم و وظایف افراد مشخص شد.

ابتکار در تسخیر می نویسد: محمد(همسرش) قرار بود در خیابان طالقانی که از خیابان های اصلی تهران است و قبل از انقلاب خیابان تخت جمشید نام داشت، با چند نفر از همکلاسی هایش ملاقات کند. یک ساعت بعد با یکدیگر ملاقات کردند و به سرعت چهار ساختمان بلند مشرف به چهار طرف مجتمع سفارت انتخاب شد. کار را از ساختمانی که در سمت شمال بود آغاز کردنددو نفر از اعضای تیم، حواس دربانی را که در سالن پذیرش، پشت میز نشسته بود پرت کردند و محمد و یکی دیگر از دانشجویان با آسانسور به طبقه دهم رفتند. باید از آنجا دو طبقه بالاترمی رفتند تا به پشت بام برسند.

رضوی امامی می گوید که دانشکده های پزشکی دانشگاه تهران نیز برای روز تسخیر هماهنگ می شدند؛ ۲ روز قبل از روز موعد من در جریان چنین کاری قرار گرفتم. جلسه‌ای در سرسرای دانشکده پزشکی که الان به تالار شهدا معروف است تشکیل شد. حبیب بیطرف آمد و ۴- ۵ نفر از ما را جمع کرد و ماجرا را بیان کرد که قرار است حرکتی شود.

اجرای طرح

حالا دیگر قراربود برای کارهای مقدماتی گروه هایی تشکیل شود. تسخیر سفارت قطعی شده بود. ابتکار می نویسد: یک گروه به عنوان متقاضی ویزا وارد سفارت شده، منطقه را شناسایی کرده و نقشه ی مقدماتی محل ساختمان ها و واحدهای داخل مجتمع را تهیه می کرد. گروه دیگر از ساختمان های بلند خیابان طالقانی و سایر خیابان های اطراف مشرف به سفارت نقشه ی مجتمع را از بالا تهیه می کرد. گروه دیگری که کوچکتر بود وظیفه تأمین غذا و امکانات برای حداکثر سه روز را بر عهده داشت.

 

  بعد از ظهر 12آبان ماه،کمیته برنامه ریزی برای سومین بار در کلاسی در دانشگاه پلی تکنیک تشکیل جلسه داد. برحسب تصادف روز بعد 13آبان، نخستین سالروز شهادت دانش آموزان و دانشجویانی بود که در دانشگاه تهران با بی رخمی توسز پلیس شاه به گلوله بسته شده ب.دند. طبیعتاًبا شکل کیری برنامه،مسایل امنیتی نیز شدیدتر می شد. برنامه ریزان یک نفر را در خارج از کلاس به نگهبانی گماردند، ولی کسی نیامد.

ابراهیم با استفاده از اطلاعات دو نفر از دوستان مان که موفق شده بودند به ساختمان مرکزی وارد شوند و نیز طرحی که ممحمد کشیده بودفطرح دقیقی از محوطه ی سفارت تهیه کرد. سپس با گچ،طرحی کلی روی تخته سیاه کشید. بعدها وثتی این طرح را با اطلاعات واقعی در مورد داخل مجتمع و ساختمان های متعدد آن مقایسه کردند،فهمیدند تا چه حد خام و ابتدایی بوده است. ولی با توجه به شرایط و اطلاعات موجود آن زمان،امکان نداشت بتوانند نقشه دقیق تری تهیه کنند. به هر حال طوری بود که بتوان کار را آغاز کرد.

سید محمد هاشمی می گوید: مثلا طرح روز سه شنبه مطرح شد، صبح چهارشنبه یک جلسه، بعد ازظهر هم یک جلسه تشکیل شد و روز پنج شنبه، جمعه برای اجرای طرح آماده بودیم.

روایت ابتکار در تسخیر این چنین است: اعضای اصلی گروه به این نتیجه رسیدند که بین 100تا150دانشجو که همه از اعضای انجمن های اسلامی دانشجویان بودند برای اشغال سفارت کافی است. معیار اصلی انتخاب افراد این بود که به هیچ گروه و دسته ی سیاسی وابسته نباشند. آنگاه شرکت کنندگان به دقت از میان دانشجویان چهار دانشگاه بزرگ تهران،یعنی دانشگاه های شریف،بهشتی(آن زمان هنوذ نام دانشگاه ملی داشت)پلی تکنیک و تهران انتخاب شدند. سپس از آنها دعوت شد در جلسه ی که در ساعت 7صبح روز 13آبان در دانشگاه های پلی تکنیک و تهران تشکیل می شود،شرکت کنند. قرار بود موضوع جلسه تا آخرین لحظه مخفی بماند. آنها دیگر به مسئله ی نشت اطلاعات حساس شده بودند، این را از تجربه های قبلی خود با گروه های چپ گرا که مخالفان اصلی دانشجویان مسلمان در دانشگاه ها محسوب می شدند،آموخته بودند. اگر این گروه ها از قضیه خبردار می شدند، برای نقش برآب کردن طرح ها هر کری می کردند.

محمدهاشم پوریزدان پرست کش و قوس و امروز و فردا شدن و خود ماجرای تسخیر را بیشتر توضیح می دهد: قرار بود ماجرا روز چهاردهم اتّفاق بیفتد، چون سیزدهم آبان این سال به خاطر اوّلین سالگرد کشتار دانش آموزان در درب­های ورودی دانشگاه تهران در دورة انقلاب در سال ۵۷ قرار بود تظاهرات گسترده‌ای به سمت این دانشگاه برگزار شود و سخنران آن هم شهید باهنر بود.

ابتکار نیز می گوید که قرار نبوده تسخیر در سیزدهم آبان اتفاق بیافتد: در برنامه اولیه قرار بود سفارت در پانزدهم یا شانزدهم آبان ماه اشغال شود. ولی گروه نگران بود که آمریکایی ها تدابیر امنیتی خود را شدیدتر نمایند، بنابراین تصمیم گرفتند با حداکثر سرعت ممکن این اقدام را عملی کنند. آنها باد اقدام می کردند و سریع هم اقدام می کردند. تصمیم گرفتندعملیات را روز بعد انجام دهند. از غروب تا نیمه شب با ماشین اطراف سفارت پرسه زدند و با دقت همه حرکات را بررسی و به هر تغییری توجه کردند. ناگهان متوجه شدند 13آبان روز یکشنبه است. آنها نمی دانستند که آیا همه یا بیشتر کارکنان سفارت در مجتمع هستند یا نه و هیچ راهی هم برای فهمیدن آن نبود. ولی دیگر دیر شده و چرخها به حرکت در آمده بود.

ابتکار البته از حضور جدی زنان در این راهپیمایی تعریف می کند و میگوید که این اتفاق واکنشی به سیستم پهلوی بود که در آن با زنان و دختران برخورد مناسبی نمی شد. وی کمی در مورد پوشش توضیح می دهد: دانشجویان دختر از حجاب اسلامی که نماد عفاف و اخلاص در راه خداست استفاده می کردند، این پوشش مخالف تصویر زنان بی بند و باریاست که غرب تبلیغ می کند. بیشتر دانشجویان دختر چادر به سر داشتند و برخی مانتو پوشیده بودند. ده ها سال شاه سعی کرد زنان را متقاعد کندکه تنها راه آزادی الگو قراردادن ستارگان فیلم های غربی یا همسرش ملکه فرح دیباست. امام راه دیگری را پیش روی ما قرار داد و ما را به اعاده ی کرامت انسانی و مشارکت کامل در امور اجتماعی دعوت کرد. این مشارکت به شیوه غربی نبود، بلکه به گونه ای بود که زنان نقش خانوادگی و تعهدات اجتماعی خود را ارزشمند می دانستند. در عین حال،هیچ کسس اجازه نداشت از جسم و زیبایی زنان بعنوان ابزار برای پیشبرد اهداف خود استفاده کند.

صبح روز سیزده آبان به روایت ابتکار؛ 13 آبان 1358. سپیده دم محمد با عجله برای شرکت در جلسه ساعت هفت به پلی تکنیک رفت. دانشجویان دانشگاه شریف و ملی در دانشگاه ما جلسه داشتند. دانشگاه های آنها در فاصله زیادی با سفارت قرار داشت. درهمان حال دانشجویان دانشگاه تهران در دانشگاه خود که در سمت غرب سفارت بود،جلسه داشتند. تنها کسانی دعوت شده که نام شان در فهرست بود پذیرفته شده و به محض ورود به جلسه، تا قبل از اتمام آن اجازه ترک محل را نداشتند. حتی در مرحله برنامه ریزی، دانشجویان مصمم بودند مشخص کنند که از حمایت هیچ گروه، حزب یا دسته ای برخوردار نیستند.

در این جلسه، دو یا سه دانشجو با عملیات آشکارا مخالفت و تهدید کردند که جریان را به دولت اطلاع می دهند. ولی دیگر برای بازگشت بسیار دیر بود و در کمتر از یک ساعت عملیات اجرا می شد. در پایان اعتراضات یا تهدیدهای آنان به جایی نرسید. به دانشجویان دستورات لازم داده شد. حمل اسلحه اکیداًممنوع ود. به هر یک از دانشجویان بازوبندی دادند که کلام الله اکبر و تصویر امام برآن دیده می شد. قرار بود در گروه های دو نفره در محل سفارت اجتماع کنند. در آنجا در ساعت 10صبح، پرچم الله اکبر برافراشته شده و دانشجویان راهپیمای آرامی را به سوی دانشگاه تهران اغازکردند.

اکنون همه چیز آماده بود. جلسه به پایان رسید و دانشجویان در گروه های دو نفره به سوی مقصد حرکت کردند. هوا سرد و ابری بود. نسیم خنکی می وزید و احتمال بارش باران بود. از دانشگاه پلی تکنیک تا سفارت پیاده پانزده دقیقه راه داشتند،ولی چون به سرعت راه می رفتند ده دقیقه زودتر،یعنی در ساعت9:50دقیقه به محل رسیدند. همه چیز کاملاًآرام و طبیعی بود. ترافیک سبک بود، در آن قسمت خیابان طالقانی تنها چند مغازه وجود داشت. چند مأمور پلیس از دروازه های سفارت نگهبانی می کردند. دانشجویان با چند کلمه سریع آنها را متقاعد کردند که کنار بایستند. ساعت 10صبح، ناگهان وقتی گروهی از دانشجویان دانشگاه شرف پرچم الله اکبر را بلند کردند هیجان به نقطه اوج و انتظار به پایان رسید. با فریاد الله اکبر، دانشجویان از کوچه ها، مغازه ها و خیابان های اطراف جمع شدند. همه به سرعت آمدند و به گروه اصلی تظاهر کنندگان پیوستند. دیگر راه برگشتی وجود نداشت.

محمدهاشم پوریزدان پرست آغاز تجمع برای تسخیر را اینطور تعریف می کند: اوّل بچّه‌ها به علّت شلوغی و کثرت جمعیّت در این روز و احتمال تداخل جمعیّت و بیرون رفتن کار از دست طراحان برنامه، ترسیده بودند که همزمان اقدام کنند، چون یکی از مسیرهای منتهی به دانشگاه تهران خیابان طالقانی بود و جمعیّت زیادی نیز از آنجا به سمت دانشگاه تهران راه‌پیمایی می‌نمودند. امّا بعد دیدند اتّفاقاً پوشش خوبی است. لذا قرار را برای روز سیزدهم آبان می‌گذارند و تاریخ قبلی را تغییر می­دهند. البتّه عوض شدن قرار را نتوانسته بودند به تعدادی از مدعوّین اطّلاع دهند، از جمله به من، خلاصه، من در محل کار  نشسته بودم که رادیو اعلام کرد دانشجویان سفارت آمریکا را تسخیر کردند. به سرعت به طرف سفارت رفتم. حدود ساعت یک و نیم رسیدم که کار تسخیر اوّلیه لانة جاسوسی آمریکا تمام شده بود.

بالارفتن از دیوار سفارت کار ساده ای نبود. فیلم و عکس دانشجویان در حالی که روی دیوار سفارت دست و پاشان را برای بالارفتن تکان می دادند، اولین تصویری بود که به دنیا مخابره شد. هنوز هم پس از گذشت سالیان اولین تصویری که پس از شنیدن تسخیر در ذهن خیلی ها نقش می بندد بالارفتن دانشجویان از دیوار سفارت است. « شهید رجب‌بیگی» و «شهید محسن وزوایی» از اوّلین نفرات بودند و در آن عکس معروف هم مرحوم شهید وزوایی بالای در است. «شهید علی حاتمی» در آن عکس مشهور در پائین درب ورودی دارد به دوربین نگاه می‌کند.

نادر دبیران می گوید که  بعضی از دوستان قیچی های بزرگ آهن بری با خود آورده بودند؛ این را ابتکار هم در کتاب خود آورده است: برخی از دانشجویان دختر زیر چادرهایشان آهن برٌهای قوی برای بریدن زنجیرهای در ورودی سفارت و یک قفل وزنجیر جدید حمل می کردند.

دبیران توضیح می دهد که پیش از تسخیر فکر همه جایش را کرده بودند: بچه ها از قبل شناسایی های لازم را انجام داده بودند و حسابی تمرین کرده بودند. در زیر چادر بعضی از خانم ها قیچی ها را پنهان کرده بودند که جلوی درب لانه از آنها استفاده شد. در همین حین هم بعضی از آقایان از درب لانه بالا رفتند و بخش اعظمی از بچه ها هم از درب لانه وارد شدند.

رضوی امامی اتفاقاتی که در حول و حوش سفارت در حال رخ دادن است را تعریف می کند:  آنجا جمع شدیم حرکت کردیم و جلو آمدیم. کمی هم استرس داشتیم. رسیدیم آنجا گوشه دیوار بیرون سفارت یک ریوی ارتش ایستاده بود شاید هم شهربانی بود. بچه‌ها کمی نگران شدند یکی دو نفر از بچه‌ها به سمتش رفتند ولی ماشین ایستاده بود و جلو نیامد. بچه‌ها آماده بودند که داخل شوند . چند وقت قبل هم نیروهای چپی و چریک‌های فدائی خلق وارد سفارت شده بودند. ما جلو رفتیم بچه‌ها شروع به چیدن سیم‌ها کردند مقداری طول کشید. اگر فیلم‌ها و عکس‌های آن موقع را دیده باشید در حین اینکه تعدادی سیم‌ها را می‌چیدند، چند نفر از بچه‌ها از نرده درِ سفارت بالا می‌روند که من هم شروع کردم از نرده بالا رفتن که همان موقع در باز شد و داخل شدیم.

مقابل در نگهبان نبود. روبرویمان که ۵۰ متر آن طرف‌تر ساختمان بود نیروهای شهربانی ایستاده بودند. نیروهای محافظ خود سفارت نبودند چند تا نیروی شهربانی بود که جلو آمدند اما مسلح نبودند. یک نفر از بچه‌های ما مسلح بود و کلت داشت، فکر کنم علی زحمتکش بود. نیروهای شهربانی آمدند و جلوی ما را گرفتند و گفتند: چه کار می‌کنید. به آنها گفتم: شما دخالت نکنید ما می‌خواهیم تحصن کنیم. آنها هم خیلی ممانعت نکردند. بچه‌ها داخل شدند و در را پشت سرشان بستند. حدود ۲۰۰ نفر بودیم که وارد شدیم.

دبیران می گوید بعد از ورود مسئول توجیه کردن مردم بوده است اینکه در مقابل درب بماند و به پرسش های مردم پاسخگو باشد تا آنها را با هورادان گروه های چپ اشتباه نگیرند: کار اصلی ما معرفی «دانشجویان مسلمان پیرو خط امام» به مردم و توجیه آنها بود.

ابتکار در تسخیر دلیل این کار را توضیح می دهد: بعد ها متوجه شدیم که گروه دیگری از دانشجویان چپ گرا نیز استراتژی مشابهی را برگزیده بودند، ولی با اشغال سفارت از وی دانشجویان، آنها برنامه خود را لغو کردند.

رضوی امامی تایید می کند که قرار بوده عد ای بیرون بمانند. او ماجرای داخل شدن به سفارت و رسیدن به ساختمان اسناد را اینطور تعریف می کند:

عده‌ای هم قرار شد بیرون سفارت باشند که تدارکات و اطلاعات را رد و بدل کنند. ساختمان‌ها از قبل شناسایی شده بودند، بچه‌ها تقسیم شدند ما جزو گروهی بودیم که در ساختمان اصلی دور زدیم که بعدا به “ساختمان اسناد” معروف شد. بیشترین مقاومت را آن ساختمان انجام داد چون اسناد جاسوسی در آنجا بود و درهای فلزی بسیار محکم داشت. جاسوسان درها را بسته بودند و داخل بودند. در داخل ساختمان گاز اشک‌آور و اسلحه داشتند.

نیروهای گارد سفارت که آنجا را به طور کامل محافظت می‌کردند، فکر کردند این حرکت هم مثل حرکت چریک‌های فدایی است. منتظر بودند پلیس بیاید جریان را جمع کند ولی پلیس نیامد. نمی‌دانم دلیلش چه بود، هماهنگ شده بود یا نه. ما دور ساختمان حلقه زدیم. گروه‌هایی که مامور ساختمان‌های دیگر بودند رفتند و آن ساختمان‌ها را اشغال کردند مثلا خوابگاه، ساختمان ویزا، منزل سفیر و . . . . ما هم دور ساختمان ایستاده بودیم و وقتی می‌خواستیم وارد ساختمان شویم اما روزنه‌ای برای ورود وجود نداشت. کمی هم باران می‌آمد. در همین حین دیدم آقای موسوی خوئینیها به لانه آمد و در محوطه با بچه‌ها صحبتی کرد و رفت. او در آن موقعیت نماند. بچه‌ها دنبال روزنه‌ای می‌گشتند که داخل شوند تا اینکه یکی از مسئولین گارد حفاظت سفارت از زیرزمینی که درِ نرده‌ای داشت از ساختمان بیرون‌ آمد . شروع کرد با بچه‌ها مذاکراتی انجام داد که چه می‌خواهید و اینجا چه می‌‌کنید؟ بچه‌ها پاسخ دادند: می‌خواهیم داخل ساختمان بیاییم و تحصن کنیم. او گفت: نمی‌شود. و به ساختمان برگشت. بچه‌ها هم متوجه همان روزنه برای داخل شدن به ساختمان شدند. بچه‌ها نرده‌ها را با تکان کندند و داخل شدند. آمریکایی ها در راهروها گاز اشک‌آور زده بودند ولی بچه‌ها وارد شدند و درها را باز کردند آن ساختمان هم اشغال شد. تعدادی از نیروهایشان می‌خواستند مقاومت کنند ولی ظاهرا به آنها دستور داده بودند مقاومت نکنند. سفیر هم نبود فرار کرده بود.

یکی از دانشجویان تسخیر کننده سفارت معتقد است: به نظر من یکی از اشتباهاتی که ما انجام دادیم به هنگام تصرف لانه، بستن چشمان و دست های آمریکایی ها بود. بعد از آن  که تصاویر آنها در تمامی رسانه ها منتشر شد. البته بعدها از آقای اصغر زاده شنیدم که حضرت امام هم با این کار موافق نبودند و گفته بودند که این نشان از بی تجربگی بچه ها بوده که به آمریکایی ها فرصت می دهند که ترحم ها را به سمت خود جلب کنند.

 
 

 

مرتبط ها
نظرات
حداکثر تعداد کاراکتر نظر 200 ميياشد
نظراتی که حاوی توهین یا افترا به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران باشد و یا با قوانین جمهوری اسلامی ایران و آموزه‌های دینی مغایرت داشته باشد منتشر نخواهد شد - لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید
تورهای مسافرتی آفری
از ییل تا هاروارد یک‌صدا برعلیه اسرائیل
زیباترین بازی سال / خداحافظی پرسپولیس با جام حذفی
دانشگاه‌های آمریکا یکپارچه بر علیه رژیم صهیونیستی +فیلم
دفتر بن‌گویر بیانیه داد
لحظه تصادف و واژگونی خودروی وزیر امنیت داخلی اسرائیل +فیلم
زخمی شدن وزیر امنیت داخلی اسرائیل پس از واژگونی خودرو +فیلم
کاهش عجیب بودجه آموزش و پرورش در سال ۱۴۰۳
وزیر تندروی اسرائیلی تصادف کرد +فیلم
وضعیت وزیر امنیت داخلی اسرائیل وخیم است +جزئیات
نماز خواندن یک دانشجوی مسلمان بعد از دستگیری در حضور پلیس آمریکا +فیلم
حمایت دانشجوی دانشگاه کلمبیا از فلسطین با لباس عروس +فیلم
دست رد پاکستان به سینه آمریکا درباره رابطه با ایران
پلیس آمریکا در حال پاکسازی خون حامیان فلسطین در محل درگیری با دانشجویان +فیلم
حرکت جالب از ادای احترام دانشجویان آمریکایی به فلسطینان +فیلم
تیک تاک کسب و کارش را در آمریکا تعطیل می‌کند
عضو کارگزاران: ثابت شد اسرائیل پوشالی‌ترین رژیم منطقه است
نگاهی به طرح کنترل اجاره بهای املاک مسکونی
سرکوب اعتراضات در حمایت از فلسطین در آمریکا
تپانچه بادی ایران نایب قهرمان شد
نگارش پایان نامه: راهنمای گام به گام
با این پنج نکته، بهترین غرفه نمایشگاه امسال مال شماست
نظرسنجی
بنظر شما باتوجه به حوادث اخیر فلسطین چقدر احتمال فروپاشی رژیم صهیونیستی وجود دارد؟




مشاهده نتایج
go to top