البته در تیمهای مطرح و بازیکنانشان دیگر مثل یک ویروس مساله خالکوبی رواج پیدا کرده بود چون بعد از نیکبخت نوبت به مدافع جنجالی آن سالهای پرسپولیس رسید تا با خالکوبی خود خبرساز شود. شیث در یکی از تمرینات از ناحیه بینی مجروح شد و مدتی را دور از تمرینات بود ولی با بازگشت به تمرینات بازیکنان تیم دیدند
خبرنامه دانشجویان ایران: حسین جوادی// داستان خط خطی کردن دست ورزشکاران به روزهایی بر میگردد که مردان قدیم روی دست و بازو نقش و نگاری حکاکی میکردند که نشان از قدرت بازو و منش مردانگی داشت. البته نه پهلوانهای واقعی که آن زمان نیز بودند، بلکه طیفهایی که خرجشان را از امثال پوریای ولی و پهلوان اکبر و دیگران جدا کرده بودند حتی چند نسل بعدتر مثل غلامرضا تختی نیز منش پهلوانی و قدرت را در بیرون از گود دنبال میکردند و هرگز بدنشان را تبدیل به تابلوهای نقاشی نیمکردند.
داستان این خط و نشانها هرگز در فرهنگ باستانی ما جایی نداشت و هر که از این قسم آدمها بود، حسابش با پهلوانها جدا میشد. ورزشکاران نه به لحاظ فیزیک و جثه، بلکه بر اساس رفتار و وقار الگوهای جامعه بودند و این بود تفاوت میان یاغیها و پهلوانها. اما دنیای مدرن همیشه سوغاتی دارد که جهان سومیها را در بر میگیرد و جوانانی که زمینه تقلید از جامعه غربی را دارند میبلعد. سالها است پدیده خالکوبی کردن در فوتبال ما جا افتاده و ورزشکارن به خصوص فوتبالیستها و بسکتبالیستها از نقش و نگارهای جور و واجور روی بدنشان استفاده میکنند.
فرهنگ غرب درست در زمانی میان جامعه ورزش اسلامی ما رسوخ کرد که متولیان فرهنگ کارشان را به دست فراموشی سپرده یا اینکه اهمال میکردند. تقریبا نزدیک به یک دهه شده که رقابت میان بعضی از ستارههای کاغذی فوتبال و بعضا بسکتبالیستهای ایرانی بر سر نقش و نگار تتو یا همان خالکوبی قدیمی باب شده. واقعا چه بخت بلندی است وقتی با داشتن یک فرهنگ غنی ایرانی اسلامی ورزشکاران کشور به این سمت و سو گرایش پیدا میکنند. در این گزارش میخواهیم به روزهای ابتدایی و بازیکنان منشوری اشاره کنیم که پایه و اساس این رفتار ناهنجار را در ورزش پایه گذاری کردند. بازیکنانی که میتوانستند به عنوان الگوی اخلاقی جوانان این سرزمین شناخته شوند ولی با تقلید از ستارههای غربی محیط ورزش کشور را به زوال و ناامیدی کشاندند.
برای روشن شدن موضوع بد نیست به دهه ۵۰ شمسی نقب بزنیم. در دهه پنجاه، شصت یا شاید هم هفتاد، خالکوبی میان ورزشکاران رایج نبود؛ البته این به آن معنا نیست که تحت هیچ شرایطی مشاهده نمیشد. در دهههای گذشته افراد نقش و نگار و جملات دوست داشتنی خود را روی قسمتهایی از بدن میزدند که دیده نمیشد، مثل کمر یا شاید هم قسمت بالای بازو. کم کم با آغاز دهه هشتاد، مدلهای قدیمی جای خود را به تتوهای آسیای شرقی و نقش و نگارهای نمادهای این منطقه داد. نقش و نگارهای اژدها و سر عقاب و مارمولک جای عکس و تصاویر و نوشتههای فارسی را گرفت. حتی بدتر از آن نوشتههای به زبان عبری که بیشتر ریشه یهودی و حتی نمادهای فراماسونری داشت در بین ورزشکاران جا افتاد.
این مساله واقعا جای تاسف داشت که فرهنگ ما با چنین هجمهای روبرو شد. از همه مهمتر و تاسف بارتر این بود که بازیکنانی در معرض این ابتذال قرار گرفتند که بیش از دیگران در تیررس رسانهها و جامعه قرار داشتند. این اتفاقها در همان دهه هشتاد آنقدر به اوج خود رسید که اعتراض مسوولان ورزش را نیز به دنبال داشت. چند سال قبل و به واسطه خالکوبیهای عجیب روی بازوی تعدادی از بسکتبالیستها، علی آبادی رییس آن زمان سازمان تربیت بدنی اعلام کرد: جوانان ما بسیار فهیم هستند و مطمئنا میتوان با در نظر گرفتن برنامههای فرهنگی خاص این مشکلها را به زودی برطرف کرد. او این حرفها را در پاسخ به این پرسش که «چه راهکارهایی برای جلوگیری از خالکوبی ورزشکاران در نظر گرفته شده»، به زبان آورد اما از آن زمان تاکنون نه تنها خالکوبی میان ورزشکاران کم نشده بلکه این پدیده بیش از پیش نیز شایع شده است!
اما حرفهای رئیس سازمان تربیت بدنی به دلیل اینکه پشتوانه فرهنگی نداشت و حتی بعد از او نیز کمیته فرهنگی ورزش کاری از پیش نبرد به هیچ جا نرسید. در همان سال یکی از بازیکنان معروفی که خیلی در فوتبال با خالکوبی خود سر و صدا ایجاد کرد، علیرضا نیکبخت واحدی بود، در آن زمان تصاویری از خالکوبی نیکبخت واحدی که روی پایش تصویر یک مارمولک را کشیده بود، سر و صدای زیادی به راه انداخت. نیکبخت مجبور شد با فشار سازمان لیگ آن را پاک کند، اگرچه همین حالا کسی نمیداند که آیا او خالکوبی جدیدی دارد یا نه.
بعدها انتشار تصاویری از شیث رضایی، حسین بادامکی، مهدی شیری و... هم نشان از شیوع این پدیده میان فوتبالیستها داشت تا اینکه انتشار تصاویر جدید روی ساق پای برهانی ثابت کرد قضیه جدیتر از این حرفهاست. نکته قابل توجه در باره توجیه این بازیکنان این بود که آنها از پنهان کردن این صور هیچ ابائی نداشتند و در جایی نیکبخت با طعنه بیان کرده بود «مطمئن هستم خالکوبی من با منشور منافاتی ندارد؛ چون بعید میدانم فردی آن را در زمین بازی روی پای من دیده باشد، چرا که همیشه با جوراب بلند به میدان رفتهام.» این بازیکن به دلیل داشتن خالکوبی هرگز محاکمه نشد ولی مشکلات اخلاقی که او در پی داشت سبب شد تا به عنوان یک بازیکن منشوری مدتی از فوتبال دور باشد.
البته در تیمهای مطرح و بازیکنانشان دیگر مثل یک ویروس مساله خالکوبی رواج پیدا کرده بود چون بعد از نیکبخت نوبت به مدافع جنجالی آن سالهای پرسپولیس رسید تا با خالکوبی خود خبرساز شود. شیث در یکی از تمرینات از ناحیه بینی مجروح شد و مدتی را دور از تمرینات بود ولی با بازگشت به تمرینات بازیکنان تیم دیدند او با تتو کردن یک خالکوبی درشت برای خودنمایی بیشتر بازگشته است! شاید اگر بازیکنانی نظیر شیث و نیکبخت بیشتر به فکر مسائل فنی فوتبال بودند تا این اندازه از متن دور نمیماندند.
البته تنها نباید به ستارههای کاغذی ایراد گرفت و برای آنها تاسف خورد چون منشور اخلاقی از همان ابتدا که نوشته شد ایراداتی داشت که دست بازیکنان حاشیه سازی مثل نیکبخت و شیث را باز میگذاشت. چون با انتشار تصاویر آنها و رواج دادن فرهنگ قبیح غربی کمیته اخلاق به دلیل نقش زدن تتو بر روی بدن بازیکنان هیچ برخوردی با آنها نکرد و همیشه در همان سئوالهای یک علامت سئوال بزرگ در این موضوع به جای ماند.
نگاهی به بخشی از منشور در آن سالها این موضوع را به اثبات میکند «منشور اخلاقی بازیکنان را از پوشیدن لباسهای جلف، تنگ، بدننما و مارک دار اجنبی با تبلیغات خلاف عرف و اخلاق که در شأن ورزشکار قهرمان و الگوی برتر نیستند، منع میکند. همچنین در منشور اخلاقی از آنها خواسته شده نسبت به مدل قیافه (موی سر و محاسن) از ارائه مدلهای آرایشی غیرمتناسب با شئونات فرهنگی جامعه که موجب ترویج، بسط و گسترش فرهنگ اجنبی و بیگانه میشود، جدا خودداری کنند. از نظر منشور حتی همراه داشتن زیورآلات گردنبند، گوشواره، انگشتر، قاب سر (تل و …) در مسابقات ممنوع است.»
همان زمان عزیز محمدی که ریاست سازمان لیگ را برعهده داشت، با لحنی محافظه کارانه بیان کرد دیده شدن خالکوبی بازیکنان تنها در شرایطی با منشور اخلاقی منافات دارد که این اتفاق در مسابقههای رسمی رخ دهد. عزیزمحمدی در همان زمان با گفتگویی با یکی از سایتهای وابسته به سازمان تربیت بدنی، عنوان کرده بود یک بازیکن وقتی در میدان رسمی فوتبال حاضر میشود باید ظاهری مناسب داشته باشد و قسمتهایی از بدن او که در دوربین مشخص است، به هیچ عنوان نباید خالکوبی داشته باشد. بازیکنانی که خالکوبی دارند و در تمرینات آن را با چسب میپوشانند به نوعی مراعات میکنند و ما هم نمیتوانیم آنهایی که خالکوبی میکنند را محروم کنیم چون برای ما، ملاک بازیهای رسمی است که چنین خالکوبیهایی در بدن بازیکن دیده نشود.» این استدلال از سوی عزیز محمدی واقعا تعجب برانگیز بود چون از طرفی بازیکنان مطرح با گرفتن تصاویر مختلف در جشنها یا محافل خصوصی یا حتی بر سر تمرین تیمشان تتوهای خود را به نمایش میگذاشتند و از طرف دیگر هیچ برخوردی با انها نمیشد!
البته یک دهه بعد از آن اتفاقها وقتی قبح قضیه ریخته شد و ویروس خالکوبی کردن میان بازیکنان مطرح رواج بیشتری یافت کمیته اخلاق سیاست خود را تغییر داد. در همین شهریور ماه گذشته قبل از شروع لیگ چهاردهم، کمیته اخلاق فدراسیون فوتبال نسبت به انتشار عکسهای خالکوبی بازیکنان در فضای مجازی و همچنین آرایش آنها هشدار داد. علیاکبر محمدزاده رئیس کمیته اخلاق در این خصوص هشدار داد که هر گونه ظاهرسازی و آرایش ورزشکاران تخلف محسوب شده و در مرحله اول به بازیکنان اخطار میدهیم و در صورت تکرار، آنها را جریمه خواهیم کرد. بعضی از فوتبالیستها در فضای مجازی اقدام به انتشار عکسهای خالکوبی بدن خود کردهاند، به آنها اخطار میدهیم که نباید این کار را انجام دهند.
حالا باید دید این تهدیدها تا چه اندازهای عملی میشود و آیا تصاویر جدیدی از خالکوبی بازیکنان لیگ برتر باز هم منتشر خواهد شد و از همه مهمتر کمیته اخلاق نه تنها باید با خالکوبی روی بدن بازیکنان بجنگد بلکه باید از آرایش کردن آنها نیز جلوگیری کند!