سال ۸۴ قانونی برای بازار گوشیهای همراه وضع شد که نرخ هزینه گمرک واردات گوشیها را از چهار درصد به ۶۰ درصد افزایش داد. میگفتند میخواهیم سالانه شش میلیون گوشی در داخل تولید کنیم. پیش از این، هم گوشی غیر قاچاق در بازار وجود داشت و هم قاچاق. نتیجهای که وضع این قانون به دنبال داشت این بود که همه رفتند به سمت قاچاق و هم اکنون حدود ۹۰ درصد گوشیهای موجود در بازار، قاچاق است. حتی بعدها که میزان نرخ گمرک را از ۶۰ درصد به ۱۵ درصد کاهش دادند، باز هم بساط قاچاق جمع نشد.
یکی از شروط سلامت یک بازار، نظارت است. اگر نظارت نباشد، آخرش میشود بازار موبایل. در کنار شرکتهایی چون «ایراتل»، «ماکروتل»، «نیا» و... که با زحمت، برند سازی کرده بودند و گوشیهای اصلی وارد میکردند و آنها را گارانتی میکردند، یک سری گارانتیها آمد با عناوین «ایرانتل»، «پارس ماکروتل»، «تینا» و... که گوشیهای قاچاقی را گارانتی میکردند. مردم هم مگر چند بار در سال کارشان به بازار گوشی میافتاد؟ مگر چقدر شرکتهای معتبر را میشناختند؟ به فرض هم که میدانستند مثلا «ایراتل» گارانتی اصلی است، یک لحظه غفلت کافی بود تا بجای «ایراتل»، «ایرانتل» را به آنها بدهند، بعد هم دیگر دستشان به هیچ جا بند نبود.
اما فرق گوشی غیرقاچاقی با قاچاقی چیست؟ گوشی غیرقاچاق اصطلاحا دو دوتاش چهارتاست. یعنی فروشنده وقتی گوشیهای غیرقاچاق را برای فروش آورد، به علت اینکه بستههای گوشی باز نشدهاند، نمیتواند دخل و تصرفی در آنها داشته باشد. اما گوشیهای قاچاقی به این ترتیب به دست شما میرسد که جعبه و باطری و شارژر و باقی قطعات هرکدام را از یک جا آورده و سر هم میکنند و تحویل شما میدهند. شارژر اصلی و با کیفیت گوشی را بر می دارند، جداگانه با قیمت ۳۰ هزار تومان میفروشند، و برای اینکه مشتری را دلخوش کنند، گوشی ۳۰۰ هزار تومانی را با یک شارژر تقلبی ارزان قیمت ۲۹۰ هزار تومان به وی میدهند. همین کار را برای باطری و سایر قطعات نیز انجام میدهند. قبل از سال ۸۴ مردم از بین گوشیهایی که بطور قانونی و توسط شرکتهای معتبر وارد شده بود، خریدشان را انجام میدادند و همه لوازم جانبی اصلی آن را هم دریافت میکردند، اما هم اکنون اوضاع همان طور است که گفتم. قاچاق، تعویض لوازم اصلی با تقلبی و...
برخی فروشندههای گوشیهای همراه بابت گرانفروشی خود، بر سر مشتری منت میگذارند. مشتری وارد پاساژ میشود. یک گوشی خاصی را مد نظر دارد. یک جا میگوید ۶۰۰ هزار تومان، یک جا میگوید ۶۱۰ هزار تومان، یک جا میگوید ۵۹۵ هزار تومان، اما یک دفعه وارد یک مغازهای میشود و میبیند همان گوشی را با قیمت ۵۵۰ هزار تومان عرضه میکنند! ابتدا فروشندگان قبلی را دزد و کلاهبردار میکند و میگوید آنها گرانفروش هستند و بعد گوشی ۵۵۰ هزار تومانی را میخرد. پس از خرید گوشی، فروشنده میگوید آقا GPS گوشی فعال نیست، اگر میخواهید فعالش کنم هزینهاش میشود ۵۰ هزار تومان. سپس میگوید باید برچسب LCD هم نصب کنید، گوشی نو است، حیف است، گوشی خراب میشود. به همین راحتی و به خاطر جهل مشتری برای نرم افزاری که روی خود گوشی وجود دارد ۵۰ هزار تومان از او میگیرند و به دلیل نو بودن گوشی و حساسیت مشتری، برچسبLCD پنج هزار تومانی را ۲۰ هزار تومان به او میفروشند. یعنی گوشی ۶۰۰ هزار تومانی را ۶۲۰ هزار تومان به او میدهد و بر سر مشتری منت هم میگذارد که من از همه جا ارزانتر حساب کردهام.
درآمدهای عجیب و البته نادرستی که در این صنف بدست میآید، کم کم بسیاری را به این سمت کشانده است. طبیعتا همه میخواهند بهترین مغازه را در بهترین نقاط داشته باشند تا سودهای هنگفت به جیب بزنند. بنابراین طبق معادله عرضه و تقاضا و البته گرد شدن دندان صاحبان مغازهها، شاهد رشد چند برابری نرخ اجاره مغازهها هستیم. در چنین وضعیتی تامین اجاره ماهانه مغازهها چگونه صورت میگیرد؟ یک بخش زیادی از آن به دوش مردم میافتد. یعنی باز هم گرانفروشی و باز هم کلاه برداری. یک بخش دیگر هم از طریق اجاره دادن مغازههای اجارهای به چند نفر تأمین میشود.
گاهی اوقات که کاسبی آن طور که میخواهند نیست یا گوشیهای خراب روی دستشان مانده، فروشندهها یا شاگردهایشان میروند جلوی پاساژ و به عنوان دستفروش آنها را به عنوان گوشی در حد نو به افراد ساده با این جملات که پول لازم هستم، مریض دارم و... میفروشند. گوشی خراب را ۶۰ هزار تومان به این قصد که تعمیرش کنند و بفروشند ۱۰۰ هزار تومان، میخرند. بعد که از پس تعمیرش بر نمیآیند، آن را به ترتیبی که گفته شد مثلا ۸۰ هزار تومان میفروشند.
بخشی از سودهای کلانی که نصیب فروشندگان تلفنهای همراه میشود، از طریق گوشیهای «رفرش» است. کمپانیهای تولید کننده گوشیهای همراه، موبایلهایی که در خط تولید دچار آسیبهای جزئی (خش افتادن روی صفحه نمایش، لب پر شدن قاب و...) میشود را به صورت فلهای و بدون کارتون با سی درصد قیمت، به بازار تزریق میکنند و این گوشیها را میتوان در جاهایی نظیر دبی به وفور پیدا کرد. عدهای از فعالان صنف گوشیهای همراه، در تعداد بالا مبادرت به خرید و وارد کردن این گوشیها میکنند. پس از وارد نمودن آنها قطعات معیوب آنها را تعویض میکنند و برای مثال از ۱۰۰ فقره گوشی نوکیا N۷۰ معیوب، ۷۰ گوشی N۷۰ سالم در میآورند. سپس سفارش میدهند، برایشان جعبه و برچسب تولید میکنند و یک سریال ساختگی هم برایش تعبیه میکنند. سپس با استفاده از ترفندهای رایانهای شماره سریالی ساختگی (که مطابق با جعبه و برچسب میباشد) را وارد گوشی میکنند. به این ترتیب اگر ۱۰۰ عدد گوشی N۷۰ دانهای ۱۵۰ هزار تومان برایشان تمام شده باشد، ۷۰ عدد از آنها که بقول خودشان به روزرسانی شده (refresh) را دانهای ۴۰۰ هزار تومان میفروشند.
برخی مشکلات بازار موبایل هم به گمرک باز میگردد. مثلا شخصی چندین میلیون تومان باتری وارد میکند، یک سری تغییر و تحولات قانونی رخ میدهد، جنسش میماند در گمرک. شما میدانید در گمرکهای ما اجناس آن طور که باید مواظبت نمیشود، بنابراین مرور زمان و شرایط نامناسب نگهداری باعث میشود، باتریها دچار اشکال شود. وقتی هم که باتریها ترخیص میشود همانها را به بازار تزریق میکند. تاوانش را چه کسی باید میداد؟ مردم!
جمعهها که تعداد کمتری از مغازههای پاساژ باز هستند، هر طور که میخواهند اجناسشان را میفروشند. برچسب ضد خش که در روزهای عادی پنج هزار تومان میفروشند، در روزهای جمعه ده هزار تومان به فروش میرسد. بنده هم که جمعهها کار میکردم و قیمت اجناس را تغییر نمیدادم، مدام تحت فشار بودم که «تو بازار را خراب کردهای و داری زیر فروشی میکنی، تو کاسبی بلد نیستی، از این پاساژ برو بیرون و...». جمعهای نبود که دعوا نداشته باشیم.