به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»، نقد چهارمین روز اکران فیلم ها در کاخ جشنواره را در زیر می خوانید:
دوران عاشقی، ایام خیانت!
باز هم علیرضا رییسیان و باز هم خیانت. دوران عاشقی حکایت بیتا تمدن وکیلی است که خوب بلد است از زنان حمایت کند و پرونده ها را با پیروزی پشت سر می گذارد. اما موکل جدیدش که خواهان اثبات این است که فرزندش متعلق به همسر صیعه ای اوست، همسر دوم شوهر خودش حمید است.
سرمایه گدار فیلم بنیاد فارابی است و با تاکید سال گدشته رییس جمهور مبنی بر فیلم های امیدوارانه ساختن انتهای فیلم بیتا ، همسرش حمید را می بخشد و میترا زن دومش از کشور خارج می شود.
ساختار فیلم و اتفاقات بیشتر از یک فیلم سینمایی شبیه تله فیلم تلویزیونی است، با مضمونی شبیه شاید برای شما هم اتفاق بیفتد.
اقازادگی، عمل، خیانت، با دور تند
مصطفی کیایی بعد از خط ویژه آقازاده را رها نکرده است. این بار اما آقازاده فیلم یک مفسد اقتصادی نیست . یک توزیع کننده مواد مخدر که که روابط نامشروع متعددی با دختران و زنان برقرار می کند و بعد از استفاده اش آنها را حذف می کند.
کیایی در این فیلم هم مانند خط ویژه شیوه رابین هودی را پیش گرفته و به مخاطب القا می کند که خود مردم باید حق شان را بگیرند. دعوای بین دانه درشت ها و آفتابه دزدها و در این بین البته آفتابه دزدها را شرایط اینگونه است و بیگناه اند. عصر یخبندان دیالوگ طلایی دارد که در آن می گوید: در عصر یخبندان تنها خارپشت زنده ماندند چون همدیگر رو تنها نگداشتند و دور هم جمع شدند و با گرمای نفسهایش همدیگر را زنده نگه داشتند. عصر یخبندان قایل به این است که پلیس عنصری بی ارزش در جامعه است که کاری از دستش بر نمی آید،در برابر آقازاده ها ناتوان است و در ب خیلی موارد مثل جمع کردن ماهواره ها با نصاب ها شراکت هم دارد. در این اوضاع تحویل دادن آقازاده ها حتی اگر بتوانند پدر هاشان را تحمل کنند وقت دادگاه را می گیرند پس راه حل ورود مستقیم مردم و کشتن آقازاده هاست.
البته عصر یخبندان نسبت به آثار قبلی کیایی کاری جسور تر است که کارگردان برای به تصویر کردن جسارت و نترس بودن به جای تغییر بافت داستان و گره ها به سمت تند کردن دیالوگ ها رفته و موارد پرشماری حتی از حیطه ی ادب هم خارج می شودو این قطعا از نقاط ضعف فیلم است که تماشای فیلم را برای جمع های خانوادگی ناممکن می کند .
نکته دیگری که در عصر یخبندان مورد توجه قرار گرفته موضوع خیانت است. البته نگاه کارگردان در مجموع این مفهوم را می رساند که حالا یک ذره خیانت اشکال ندارد و با کدی که در فیلم میدهد نشان می دهد زن، زنا نکرده اما بالاخره به همسر خیانت کرده و با مرد دیگری دوست شده است. در واقع کارگردان قایل به خیانت و خیانت تر است.
درباره مواد مخدر هم رویکرد فیلم مناسب است. مخاطب از اعتیاد و مصرف مواد خوشش نمی آید، مواد مخدر منشا بدبختی ها و مرگ نمایش داده میشود و توزیع کننده آن هم که همان آقازاده ها هستند که منفعت مالی از این موضوع می برند.
در مجموع شوخی های فیلمنامه، از موضوعات تلخ داستان کاسته و فشار روانی برای مخاطب درست نمی کند اما حرف خودش را هم می زند. انتقاد می کند، روی لبه تیغ و خطوط قرمز هم راه می رود گاهی هم از آن عبور می کند، اما در مجموع فیلم خوبی با مضمون عدالتخواهانه است که ایرادی هم دارد.
خیانت؛ مفهومی که دیروز در دو اثر عصر یخبندان و دوران عاشقی (ساخته ی علیرض رئیسیان) و قبل تر در فیلم ارغوان مسئله ی اصلی فیلم سازان بود .مسئله ای که نمی دانیم از سوی سازندگان چه توجیهی دارد اما جالب اینجاست که برخی از این کارهاجزو کارنامه ی بنیاد فارابی هم ست !
تا آمدن احمد، راهی طی نشده
صادق صادق دقیقی بعد از بزرگ مرد کوچک یک بار دیگر فیلمی دفاع مقدسی ساخته است. فیلمی که نگاهی ضد جنگ دارد و البته باید گفت نگاه سالنی دارد. فیلم ضد دفاع نیست و گرفتاری عراقی ها در چنگال دیوانه ای مثل صدام را نشان می دهد. هر چند فیلم ساز نگاه شریفی دارد اما فیلم در حد یک ایده خیلی خوب باقی مانده و در اجرا و بخصوص فیلمنامه در برخی مواقع بسیار صعیف می شود. شاید اگر نیم ساعت از فیلم و زواید آن کوتاه شود، برای مخاطب احساس بهتری ایجاد شود تا نسخه فعلی.
بدون مرز، کاری خوب
فیلم «بدون مرز» نخستین ساخته بلند امیرحسین عسگری را می توان از کار های خوب جشنواره ی 33 ام دانست . این فیلم داستان پسری را روایت میکند که هر روز برای ماهیگیری به کشتی به گل نشستهای در نقطه صفر مرزی پا میگذارد وآنجا را به محلی برای آرامش خود تبدیل کرده، اما حضور غریبهای این آرامش به هم میزند،این غریبه دختر بچه ای عراقی ست که در پی اشغال کشورش توسط آمریکایی ها و کشته شدن پدر و مادرش توسط سربازان آمریکایی به این سوی مرز می و به کشتی پسر می آید ،روایت نمادین امیر حسین عسگری از روابط مردم ایران و عراق در عصر پسا صدام و مبارزه ی آنها با دشنا اشغال گر آمریکا روایت زنده ای ست .
حتی نتیجه گیری کار یعنی عدم صداقت آمریکایی ها و قابل اعتماد نبودن آنها به روز بودن کار را نشان می دهد،ویژگی فنی اصلی فیلم کم دیالوگ بودن کار است ،که مقداری تماشای فیلم را تخصصی می کند شاید اگر مجموع دیالوگ ها ی گفته شده در فیلم به روی کاغذ بیایید به زحمت ی 2 صفحه می شود .