واکمن سونی جای خود را به نخستین موفقیت بزرگ استیو جابز پس از بازگشت به اپل، یعنی آیپاد داد. اما فروش آیپاد در چند سال گذشته بهشدت افت کرده است. رقیب مایکروسافتی آن یعنی زون هم هرگز بازاری نیافت و سایر پخشکنندههای اختصاصی امپی3 نیز از دور خارج شدند.
فناوری از آغاز میدان نبردهای دوگانه بوده است؛ مانند نبرد دو قالب معروف نوارهای ویدیویی بتاماکس و ویاچاس. سونی در آن نبرد شکست خورد، ولی در نبرد «بلو-ری» و «اچدی دیویدی» دست به ضدحملهای نیرومند زد؛ نبردی که به نبرد پلیاستیشن3 و ایکسباکس 360 هم معروف است. این نبرد، فصل مهمی در تاریخچه فناوری بلو-ری است اما در آن هنگام شماری هم به سراغ مایکروسافت و«اچدی دیویدی» رفتند. «اچدی دیویدی» لوحی نوری بود که نسبت به «دیویدی»های موجود، بهویژه از لحاظ ظرفیت ذخیرهسازی برتریهایی داشت.
گاهی تغییر فناوری شرکت بزرگی را از پا در میآورد. تلفن همراه هوشمند نیز خلف خود یعنی دستیار دیجیتالی شخصی (PDA) یا رایانه شخصی جیبی و با آن پالم را از بین برد. این در حالی است که پالم برای خودش ارج و قربی داشت، بهطوریکه هر مدیرعاملی این افزاره قابل حمل موسوم به پالمپایلوت و دارای صفحهی لمسی مجهز به سامانه عامل پالمOS را داشت. در واقع قبل از آنکه بلکبری وارد میدان شود، پالمپایلوت نوعی بلکبری بود. سایر رایانههای جیبی به سامانه عامل ویندوز موبایل مایکروسافت مجهز بودند که خلف ویندوزفون بهشمار میآید. پیدایش فناوری صفحه لمسی بود که مرگ PDA را در پی آورد. فناوری صفحه لمسی خازنی سبب شد تا برخلاف صفحه لمسی مقاومتی دیگر نیازی به قلم نباشد و آیفون به میدان آمد. تغییر فناوری باعث شد انتخابهای مردم نیز تغییر کند. خیلی زود و پیش از آنکه به ذهن کسی خطور کند، پالم از دور خارج شد.
چرا باید زمانبندیهای خود را طبق زمانبندی تلویزیون عوض کنیم؟ باید هر موقع که دوست داشتیم بتوانیم برنامه مورد علاقهمان را تماشا کنیم. تیوو نخستین خدمات بزرگ ضبط ویدیوی دیجیتالی(DVR) بود که برای همه کسانی که زیاد تلویزیون تماشا میکردند ضروری بود. یک دهه قبل آنهایی که تماشاگر ثابت تلویزیون بودند، به سراغ تیوو میرفتند. در واقع تیوو باعث ابداع DVR شد. واسط کاربری خیالانگیزی هم داشت، ولی آهنگ کند نوآوری در این خدمات موجب شد تا منسوخ شود. به میدان آمدن خدمات ویدیویی درخواستی مانند نتفلیکس، هولو و آیتیونز نیز آخرین میخ بر تابوت این خدمات بود.
قبل از روزگار فیسبوک و توییتر فقط دو شبکه اجتماعی مهم وجود داشت: مایاسپیس و اورکات. این دو شبکه در واقع نیازهای شبکههای اجتماعی امروز هستند، شبکههایی که خیلی زود در قیاس با فیسبوک جاذبهشان را از دست دادند. فوربس دلیل این عقب افتادن را سوءمدیریت اعلام کرده است. مالکان فیسبوک دست کاربران را باز گذاشتند، اما مایاسپیس کوشید که محلی برای سرگرمی باشد و همین را به کاربران تحمیل کرد. مایاسپیس هنوز پاتوق موسیقیسازان است. اورکات هم در عصر فیسبوک در بازارهایی چون برزیل و هندوستان طرفدار داشت، اما در نهایت در برابر شبکه اجتماعی زاکربرگ کم آورد. ابتدا به مالکیت گوگل درآمد و سپس تعطیل شد. اکنون پرسش این است که آیا فیسبوک و توییتر هم به همان سرنوشت دچار نخواهند شد؟ آیا فیسبوک نیز به همان راهی نمیرود که مایاسپیس رفت.
جهان مجازی برخط موسوم به زندگی دوم نمرده است. در سال 2003 که راهاندازی شد سر زبانها بود. هنوز بسیاری حسابهای خود در این دنیای مجازی را دارند، ولی دیگر سر زبانها نیست. حدود 70 درصد کاربران عادی دیگر وارد آن نمیشوند و دیگر کاربری به اضافه نمیشود.
گوگل در تلاش برای بازآفرینی خدمات رایانامه از طریق خدمات موسوم به ویو شکست خورد. البته انبوهی از هواداران را هم برای آن جذب کرد که هنوز دستبردار نیستند. عدم موفقیت آن دلایل زیادی داشت. برای مثال، فقط از طریق دعوتنامه میشد از آن برخوردار شد. موانع ورود به آن خیلی زیادی بودند. موارد کاربرد روشن نبودند و مردم از آن سر در نمیآوردند.