خانم عرفانی چند موضوع ویژه و حساس را برای آخرین اثر خود انتخاب میکند و به لطف خود امام رضا(علیهالسلام) بهخوبی میتواند از پس پرداخت داستانی آن برآید. در این یادداشت کوتاه با اشاره به نقاط قوت کار وی، گوشهای از اشکالات کوچک رمان را نیز بررسی خواهیم کرد. اشکالاتی که شاید تمام آن فقط نگاهی سلیقهای بر این اثر ارزشمند باشد.
خبرنامه دانشجویان ایران: سیدمهدی موسوی// اینکه یک رمان بتواند ذهن خواننده را تا مدتها به خود مشغول کند، دستاورد کوچکی نیست و برای من در خواندن «پنجشنبه فیروزهای» چنین اتفاقی افتاد؛ اثری که اواسط اسفندماه 93 رونمایی شد و نگاه جمعی از اصحاب قلم را به خود جلب کرد.
خانم عرفانی چند موضوع ویژه و حساس را برای آخرین اثر خود انتخاب میکند و به لطف خود امام رضا(علیهالسلام) بهخوبی میتواند از پس پرداخت داستانی آن برآید. در این یادداشت کوتاه با اشاره به نقاط قوت کار وی، گوشهای از اشکالات کوچک رمان را نیز بررسی خواهیم کرد. اشکالاتی که شاید تمام آن فقط نگاهی سلیقهای بر این اثر ارزشمند باشد.
«پنجشنبه فیروزهای» شروع جذابی دارد و با دانای کل روایت میشود اما ادامه داستان توسط دو منِ راوی دختر و پسر جلو میرود؛ کاری که معمولاً نویسندههای تازهکار از پس آن برنمیآیند و نمیتوانند بهخوبی به جای شخصیتی مخالف جنس خودشان بنویسند. در اینجا یک نکته مهم وجود دارد؛ بهواسطه تغییر سبک زندگی و نزدیک شدن برخی از رفتارهای دختران و پسران جوان به یکدیگر، پیشبینی رفتار جوانان گاه فارغ از نوع جنسیت آنها صورت میگیرد. در این رمان نیز عرفانی برای غزاله و سلمان لحنی نزدیک به هم انتخاب میکند و البته به نظر شروع فصل پنجم با اینکه با روایت سلمان آغاز میشود، بسیار به لحن غزاله شبیه است؛ بویژه دشنامهایی که سلمان در دلش به دیگران میدهد. علاوه بر این، تکه تکه شدن بسیار فصل دوم باعث میشود خواننده در نگاه اول متوجه تغییر زمان و مکان داستان نشود و دچار نوعی سردرگمی در ارتباط با روایت داستان شود.
آخرین اثر خانم عرفانی حول دو محور اصلی «زیارت صحیح» و «ارتباط با نامحرم» جلو میرود. مطالب مربوط به «زیارت صحیح» مجموعه اتفاقاتی است که برای شخصیت غزاله پیش میآید. از این نظر میتوان «پنجشنبه فیروزهای» را حاوی یک «پیرنگ بلوغ» دانست، بلوغی که برای شخصیت غزاله بهوجود میآید و وی در طول داستان با خواندن جلد اول کتاب «ادب فنای مقربان» اثر آیتالله جوادیآملی به درکی صحیح از زیارت امام رضا (علیهالسلام) میرسد. جدا از این درک شخصی، غزاله با بیان موضوعاتی چون «لگد کردن مردم»، «هجوم به سمت ضریح و فشار به اطرافیان»، «تعداد بوسیدن ضریح به عنوان تعداد زیارت»، «زیارت با هدف رفع گرفتاریها و تهدید امام در خواستهها»، «شلخته و کثیف بودن مسافران» و... به گوشهای از رفتارهای اشتباه برخی از زائران اشاره میکند.
محور دوم داستان یعنی «ارتباط با نامحرم» شامل لایههای مختلف و معانی عمیقی است که شاید بتوانیم به برخی از آنها اشاره کنیم. بخش اول مربوط به ارتباط غزاله و سلمان میشود. نکته مهمی که خانم عرفانی بهطور غیرمستقیم به آن اشاره میکند آن است که سلمان تجربه بدی در ارتباط مجازی با نامحرم داشته اما در مقابل غزاله چنین تجربهای نداشته است. به نظر، غزاله تنها به خاطر خواسته سلمان از ایمیل زدن و مکالمه با او خودداری میکند اما در واقع درک صحیحی از «چرایی نداشتن ارتباط با جنس مخالف» ندارد.
مساله «نداشتن تجربه بد» به این معنا نیست که همه جوانان باید این راه را تجربه کنند بلکه با مروری بر اتفاقات تلخ این نوع ارتباطات حرام که گاه به ظاهر هیچ اشکال شرعی ندارد، به این نتیجه میرسیم که توجیه جوانان نسبت به مضررات شبکههای اجتماعی و ارتباطات مجازی از جمله چت، وایبر، واتس آپ و... که به گوشهای از آنها در این رمان اشاره میشود، کار چندان راحتی نیست. در مقابل این اشارههای خوب و به دور از اغراق، برخی پیرنگهای فرعی از جمله خواستگاری شهاب از مریم ضعیف و بیش از حد دخترانه است. در اینجا نهتنها انتظامات حرم این دو نفر را بازداشت میکند بلکه عکس آنها بلافاصله در یک سایت خبری منتشر میشود و از قضا همه اقوام آنها نیز این گزارش را مشاهده میکنند. به نظر شما این موضوع کمی به دور از واقعیت نیست؟ بویژه مرگ مریم در انتهای داستان که گویا نویسنده برای خلاص شدن از شر او، دست به چنین کاری میزند. نکته دیگر در رمان «پنجشنبه فیروزهای» آن است که نویسنده از کلماتی چون «پلاس زدن» و «جی تاک» استفاده میکند که هر دو به احتمال بسیار زیاد تا دو سه سال آینده به کلی منسوخ خواهند شد.
به علاوه استفاده از کلماتی چون «دماغ» و... به نظر چندان خوشایند نمیآید. شخصیت سلمان در این داستان گاه در مقام یک عاشق و گاه در مقام یک عارف ظاهر میشود اما آنچه به نظر صحیح نمیآید آن است که سلمان حتی برای بهترین دوستش، شهاب بدون دلیل خاصی یک شخصیت مرموز و پیچیده دارد که حتی حاضر نیست از دلیل ماندنش در مشهد حرفی بزند. گویی انسانهای دیندار باید شخصیتی با زوایای پنهان بسیار و گاه گوشهگیر داشته باشند. هر چند شخصیتهای این رمان به هیچ عنوان سیاه یا سفید نیستند، با این حال از نوع رفتارهای سلمان میتوان چنین برداشتهایی کرد. از آن طرف در ابتدای داستان، سلمان قبل از دینداری(!) چهره زخمی خواهرش را تصور میکند و بعد برای نجات دختر گلفروش تلاش میکند. آیا برای غیرتمندی نیازی به داشتن چنین تجربه تلخی است؟ رمان 373 صفحهای خانم عرفانی نکات جزئی بسیاری دارد که در این یادداشت کوتاه نمیگنجد. به طور مثال نویسنده در بخشهای مختلف داستان به حسادتهای زنانه غزاله به دوستی شهاب و سلمان اشاره میکند. گویی غزاله دوست دارد همسر آیندهاش تنها برای او باشد. در ابتدای داستان نیز نویسنده با اشاره به دغدغههای بسیار زیاد غزاله در لباس پوشیدن که در انتها به پوشیدن مقنعه به جای روسری ختم میشود و مواردی از این دست، بخشی از سبک زندگی امروزی را به چالش میکشد. «پنجشنبه فیروزهای» رمانی یکدست، جذاب، اثرگذار و یک سر و گردن بالاتر از آثار قبلی خانم عرفانی است که جایگاه این نویسنده جوان را در ادبیات ایران بالاتر خواهد برد.