به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ مذاکرات هسته ای در حالی ادامه دارد که آژانس و آمریکا درباره بازدید های فرا پروتکلی، بازدید از مراکز نظامی و مصاحبه با دانشمندان، حرفهای تازه ای زده اند.
تهدیدهای آمریکایی به مسائل کلی نظام مربوط می شد که حتی اگر رییس جمهور و دولت پاسخش را ندادند، رهبری نظام با قاطعیت بگوید که اجازه نخواهد داد که از دانشمندان ایرانی بازجویی شود و از مراکز نظامی بازدیدی صورت بگیرد. رهبری این درخواست آمریکایی ها را وقیحانه خواند.
همین مسئله اما این روزها که چالش اصلی مذاکرات است، باعث شد مذاکره کنندگان به مجلس بروند. برخی نگرانی های رهبری و نمایندگان بی آنکه پاسخ داده شود، توسط ظریف و عراقچی تکرار شد. در میان مباحثات مشاجره ای میان کوچک زاده و ظریف رخ داد. کوچک زاده در عملی اشتباه گفت که ظریف را از زبان رهبری خائن می داند و ظریف گفت که بیجا می کنی از زبان رهبری حرف میزنی.
دیالوگ مشاجره آمیز ظریف و کوچک زاده در مجلس
این دیالوگ کافی بود تا موضوع کاملا عوض شود و ظریف که به عنوان مذاکره کننده ایرانی این روزها در میدان مذاکرات و عرصه بین المللی مشغول به فعالیت است، عنوانی بگیرد که در واقعیت نارواست.
اتفاقا این تفکر که هرکسی برای وارد کردن خسارات به کشور حتما باید جاسوس یا خائن باشد، تفکر اشتباهی است که برخی بی توجه به عواقب بد آن به تکرارش می پردازند و آن را پیگیری می کنند. جاسوس و خائن هردو در این سی و شش سال پس از انقلاب توسط همه مردم و از همه طیف ها مورد محاکمه قرار گرفته اند و عملا بقایی در سیستم حکومت نداشته اند، اگرچه در بعضی از موارد خسارت های غیرقابل جبرانی به کشور وارد کرده اند.
ظریف تا وقتی که وزیر خارجه است وتا زمانی که از حمایت رهبری و مردم برخوردار است امین مردم و نظام است و نباید القابی ناروا به وی و همکارانش در وزارت خارجه داد.
نکته قابل تامل این است که نباید از آن سوی بام افتاد و ظریف و همکارانش را مصون از خطا و اشتباه دانست. اتفاقا نوع و مدل برخورد مناسب با یک جریان که در روش مورد انتقاد منتقدین قرار می گیرد، این است که با دیدن خطاها و نقایص کار به وی گوشزد کرد تا منافع ملی قربانی نشود.
برخورد عصبانی با تیم مذاکره کننده درست نیست همان اندازه که تساهل و تسامح در برابر اتفاقات تلخ مذاکرات و تفسیر نابجا از حمایت رهبر معظم انقلاب از تیم مذاکره کننده صحیح نیست.
این که یک روش غلط در دیپلماسی جمهوری اسلامی پایه ریزی شود و کسی نقد منصفانه ای نسبت به آن نداشته باشد، یا اعتراض عقلانی به آن نکند و همین که سیاست های کلان جمهوری اسلامی توسط یک برداشت نامناسب از توسعه و نگاه غربی در توسعه دچار خدشه شود، هزاران بار ضرربار تز از آن است که خائن یا جاسوسی بخواهد به کشور به طور مستقیم ضربه بزند، چرا که انحراف و استحاله نظام ارزشی خود نوعی براندازی است که البته به تدریج اتفاق می افتد.
در میانه همه این مباحث این روزها «نقش رهبری» در مذاکرات توسط گروههای مختلف با تفسیرهای متعدد بازتعریف می شود. برخی منتقدین معتقدند که تا رهبری درباره مذاکرات حرفی نزدند نباید نگران بود، برخی به ادعای دولتی ها باور دارند که رهبری از جزییات مذاکرات مطلع است، برخی دیگر می گویند که باید پیش از آنکه رهبری موضع گیری صریح کند، دست به اعتراض جدی زد چون پای منافع و مصالح کشور درمیان است و گروههای مختلف نظرات دیگری دارند.
در عین حال دولت و جریان های مختلف، برخی نهادها و سیاسیون نیز یا با تفسیر غلط یا به استناد عدم اتخاذ نظر رهبری درباره ادامه مذاکرات نظر خود را از زبان رهبری اعلام می کنند.
کار بیجایی که دیروز از سوی دو طرف ماجرا رخ داد. دولتی ها از زبان رهبری درباره حمایت کامل از روند فعلی مذاکرات زبان گشودند، برخی نمایندگان از زبان رهبری ادامه مذاکرات را رفتاری خائنانه خواندند. برخی مسئولین نهادهای انقلابی بی جهت به رهبر انقلاب پیرامون «اتفاق رخ نداده» تبریک گفتند. جریانی دیگرهم که عمدتا در بین سیاسیون شب انتخاباتی حضور دارند با مواضع دوپهلو تلاش می کنند این وسط فقط میزو صندلی خود را از دست ندهند.
اما آیت الله خامنه ای نظرات صریح و مشخصی داده است که تلاشهای بیجا برای سوء استفاده از عنوان و جایگاه رهبری را ناکام می گذراد.
بر طبق این نظرات صریح هرکس می تواند وظیفه و نقش خود را باز بشناسد و بر اساس آن عمل کند. اینکه عده ای بگویند: "چون رهبری همه چیز را زیر نظر دارند پس تکلیف از ما ساقط است"، هم خیلی ساده لوحانه است. هرکس خودش وظیفه ای دارد ضمن اینکه هیچ کس نمی تواند از طرف رهبری موضوعی را تکذیب یا تایید و یا تبریک بگوید.
در دوره مذاکرات اخیر بارها و بارها تلاش شده است که از نقش رهبری در مذاکرات استفاده تبلیغاتی به نفع جریان دولت شود، حال آنکه در واقع اینطور نبوده و نیست.
حضرت ایشان در یک سخنرانی مبسوط در جمع دانشجویان کرمانشاه نکات بسیار مهمی را پیرامون وظایف رهبری عنوان می کنند که بخشی از آن ها را از نظر می گذرانیم:
-در واقع رهبری، یک مدیریت کلان ارزشی است. همین طور که اشاره کردم، گاهی اوقات فشارها، مضیقهها و ضرورتها، مدیریتهای گوناگون را به بعضی از انعطافهای غیر لازم یا غیر جائز وادار میکند؛ رهبری بایستی مراقب باشد، نگذارد چنین اتفاقی بیفتد. این مسئولیتِ بسیار سنگینی است. این مسئولیت، مسئولیت اجرائی نیست؛ دخالت در کارها هم نیست. حالا بعضیها دوست میدارند همین طور بگویند؛ فلان تصمیمها بدون نظر رهبری گرفته نمیشود. نه، اینطور نیست.
آیت الله خامنه ای در کرمانشاه: رهبری نه می تواند دخالت کند، نه حق دارد دخالت کند، نه قادر است دخالت کند؛ اصلاً امکان ندارد.
-رهبری نه می تواند دخالت کند، نه حق دارد دخالت کند، نه قادر است دخالت کند؛ اصلاً امکان ندارد. خیلی از تصمیم های اقتصادی ممکن است گرفته شود، رهبری قبول هم نداشته باشد، اما دخالت نمی کند؛ مسئولینی دارد، مسئولینش باید عمل کنند. بله، آنجایی که اتخاذ یک سیاستی منتهی خواهد شد به کج شدن راه انقلاب، رهبری مسئولیت پیدا میکند. در تصمیم و عملِ رهبری باید عقلانیت در خدمت اصول قرار بگیرد، واقعبینی در خدمت آرمانگرائیها قرار بگیرد.
رهبر انقلاب در همان سخنرانی به نمونه ای از این انجام مسئولیت درباره مسئله هسته ای (سال 82) اشاره می کند: در قضیهی هستهای، در آن دورهی اول که تلاطمهائی بود، بعضاً اقدامهائی انجام میگرفت که شاید مطلوب نبود. من آنجا در سخنرانی عمومی گفتم اگر چنانچه این کارها انجام نگیرد، خودم وارد میشوم. و همین هم شد. این معنای رهبری است؛ این یک چیزی است که از اسلام گرفته شده است؛ یک نکتهی مثبتی است در نظام اسلامی.
آقای ظریف جان حرف می زند که انگار با جمعی طفل خردسال در کودکستان طرف است.